.
مرا …
درآغوشت بگیر
زیر تنها آغوش تو در این دنیا سهم من است
برای ستایش تو همین کلمات روزمره کافی است همین که کجا می روی دلتنگم. برای ستایش تو همین گل و سنگریزه کافی است تا از تو بتی بسازم… سروناز
.
من…
دست از سرت بر نمی دارم تا وقتی که آرام بگذاری اش
روی شانه ام
.
.
نداشته هایت را بی خیال …
غصه هایت را بی خیال… هر چه که تورا نا آرام میکند، بی خیال…
همین که امروز نفس کشیده ای ؛ خوش به حالت!
.
.
آغوش تو
چقدر می آید به قامتم
درآن به قدر پیراهن خویش راحتم
.
.
عشق را که نمی شود عمومی اش کرد.
نمی شود داد بزنی که به قولِ حافظ، دل به جگر گوشه ی مردم داده ای… عشق را باید “ها” کنی زیر گوشِ کسی که فکرش را هم نمی کند که تو چقدر فکرش را می کنی….
.
.
مرد من
از آن مردهایی نیست که بپسندی
از آن مردهای نیست که عاشقش باشی
فقط از آن دسته معدود مرداهایی است که وقتی نمی بینی اش
انگار چیز بزرگی کم داری
جیزی قد دوست داشتن هایت که با کسی تکرار نمی شود
درست عین مرد من !!
.
.
گاهی باید ساکت شوید،
غرورتان را ببلعید و بپذیرید که اشتباه کرده اید. این تسلیم شدن نیست! یعنی… . . . . بزرگ شدن. . . !
.
.
پری ام تو خلق شده ای برای من
تازیباترین زندگی را برایم بسازی
.
.
” سکوت “
خطرناکتر از حرفهای نیشدار است
کسی که سکوت میکند ،
روزی
” سرنوشت “
حرفهایش را به شما خواهد گفت
.
.
بی خیالم نشو
حتی اگر مرده باشم
زنده ام میکند نفس های مهربان تو
.
.
میـدونی بن بسـتــــــ| زنـدگی کـجـاست ؟؟؟
جــایــی کـه … نـه حـــق خــواسـتن داری نـه تــوانــایـی فـــرامــوش کردن ..
. .
من دیوانه توام
هیچ گواهیی به سالم بودن من نیست
.
.
“دِلـــــــــــــم”
بــاران می خواهــــد.. بــارانی آرام امـــــــــــــا طـولانــــــــــــی.. تا دسـت در دسـتِ قطــــره هـایش و پـا به پـایِ نمنــــــاکـی اش تمــــام کـوچــه بــاغ ها را با پـــاهایی بِرَهنــــــــــه قــدم زنــــم مــن بُغــــــض کنــم آسمــــــان ببـــارد.. آسمـــــــان بُغــــــــــض کنــد مـــن اشکــــــــ بریــزم…. آنگـاه هـــــــر دو آرام شَویـــــــــــــم..
. .
دنیایم را بخواهی میدهم فقط از کنارم که رد میشوی نگاهت را ندزد
.
.
من یاد گرفته ام…….. وقتی بغض می کنم……. وقتی اشک می ریزم…….. منتظر هیچ دستــــــــــــــی نباشم…….!!!!! . وقتی از درد…. زخم هایم به خودم می پیچم…… مرهمی باشم بر جراحتــــــــــم…… ! . من یاد گرفته ام…… که اگر زمین می خورم…. خودم برخیــــــــــزم……!!!! . من یاد گرفته ام راهی را بسازم به صداقت……..!!!! . من یاد گرفته ام………. که همه رهگذرنــــــــد……… همـــــــــــه……… !
. .
مهربونم
تا آخر جاده باهاتم
عشق ما تا ابد پابرجاست
.
.
گـاهـی بــاید رفـت و بعضـی چیــزهای بردنـی را بـا خـود بــرد ،
مـثل یـــــاد ،مـثل غــرور ، عشق ، و آنچــه ماندنـیست را جــا گــذاشت ، مـثل خــاطره ،مـثل لبـخند ، رفـتنت ماندنــی مــی شود ، وقتــی کـه نبــاید بـروی ، و ماندنــت رفـتنــی مــی شود ، وقتـی کـه نبــاید بمـانــی …!
.
. . می آیی قایم باشک بازی کنیم، من چشم بر زیبایی تو بگذارم و تو آرام در آغوشم پنهان شو تگ کن زندگیتو
.
.
آرِزوت چیه؟
-هیچی +آرِزویی نَداری؟اِنقد خوشبَختی؟ -من آرِزوهام یآدَم رَفتِه +یَعنی چی؟! – راستش خیلی وَقتِه یاد گِرِفتَم آرِزو نَکُنَم…. +یعنی چی مگه میشه؟!! – من عادت کردم به هرچی که میخوام نرسم..
..
میدونم بد بودم ولی اینو بدون ارزومی عشقم
.
.
من و تو، انگار دو پا هستیم،
نزدیکم اما دوریم، باهمیم اما غریبیم…. قدم به قدم اَزبر شدیم،همدیگر را، از بس سالها با هم پا کوبیدیم… تو گُلها را له میکردی..و من میپریدم،از روی برگ های خشک…. این تفاوت کم نبود ،برای رفتن و نماندن!! کاش هر کس ،پی سایهٔ خویش میرفت……آ.یادگاریان
محبت تجارت پایاپای نیست .
چرتکه نندازیم که من چه کردم و در مقابل توچه کردی .
بی شمار محبت کنیم ، حتی اگر
به هردلیلی کفه ترازوی دیگران سبک تربود…
.
.
دوستت دارم… آنقدر…. که پروانه ها گیج می شوند گل ها تعجب میکنند و باران دلش آب می شود
.
.
دیگر سکوت میکنم؛؛؛
این دنیا اگر حرفی داشت!!! خدایش ساکت نبود؛؛؛
. .
همین امروز اگه دور شدم از دستات به زنده بودنم شک کن که من وابسته تر می شم
تو هر ثانیه و هر روز واسم فردای تو دیره تو رو می خوام همین امروز
.
.
ما فکـر میکنیـم بدتـرین درد ؛
از دسـت دادن ِ کسـیه که دوستـش داریم ! امـا …. حقیقـت اینه که : از دست دادن ِ خــودمـون ، و از یــاد بردن ِاینکه کـی هستیـم ؛ چقدر ارزش داریم؟؟؟ گـاهی وقتــها خیلــی دردنــاک تـره … !! .