// ۱۸ شهریور ۹۶ ، ۱۶:۰۵

قسمت اول : راه‏هاى تقویت ارتباط با خدا:

قال الصادق علیه السلام

«یا ابن جندب قال اللّه جل و عزّ فى بعض ما اوحى: انما اقبل لصلاة ممّن یتواضع لعظمتى و یکف نفسه عن الشهوات من اجلى و یقطع نهاره بذکرى و لایتعظم على خلقى و یطعم الجائع و یکسو العارى و یرحم المصاب و یؤوى الغریب فذلک یشرق نوره مثل الشمس اجعل له فى الظلمة نورا و فى الجهالة حلما اکلأه بعزتى و استحفظه ملائکتى یدعونى فالبّیه و یسألنى فاعطیه فمثل ذلک العبد عندی کمثل جنّات الفردوس لا یسبق اثمارها و لاتتغیر عن حالها.»1

ای جندب خداوند فرمود نماز کسی را می پذیرم که در پیشگاه عظمت من خشوع کرده و خویش را از شهوات بخاطر من باز دارد و روزش را با یاد من سر کند و بر مخلوقات من تکبر نورزد و گرسنگان را سیر و برهنگان را بپوشاند و بر گرفتاران لطف نماید و آوارگان را پناه دهد. برای چنین آدمی نوری در تاریکیها و بردباری در نادانیها قرار می دهم و با عزت خود دربرش می گیرم و فرشتگانم او را حفاظت می کنند و اگر مرا خواند اجابتش می کنم و اگر چیزی بخواهد می دهم و چنین بنده ای نزد من بسان باغهای بهشت است که حالشان هیچگاه دگرگون نمی شود.

انسان براى پیمودن را صحیح تکامل و سعادت باید از یک‏سو، رابطه خود را با خدا و از سوى دیگر، با خلق خدا تقویت نماید. بهترین راه تقویت رابطه با خدا، نماز است. البته، مسأله عمل به تکالیف دینى و از جمله اقامه نماز و پرداخت زکات، بحثى است و رسیدن به مراتب عالى کمال بحثى دیگر. نماز و زکات یک ظاهر و مرتبه‏اى دارد که انجام آن موجب اسقاط تکلیف مى‏شود؛ یعنى انسان با عمل به آن از عذاب الهى نجات مى‏یابد. اما این بدان معنا نیست که لزوما موجب سعادت اخروى گردد. رسیدن به مقام قرب الهى از طریق گزاردن نماز، مستلزم رعایت نکات خاصى است که با صِرف عمل به تکلیف، آن هم از روى عدم توجه به مفاهیم بلند آن، محقق نمى‏گردد

امام صادق علیه‏السلام در این کلام خود با بیان حدیثى قدسى، برخى از شرایط قبولى نماز را یادآور مى‏شوند:

 

 

 

 

اولین شرط این است که نمازگزار در هنگام نماز، عظمت خدا را به یاد آورد و به این نکته توجه داشته باشد که هر چه بیش‏تر موفق به درک عظمت خدا گردد، خود را در برابر آن کوچک و ناچیز شمارد:

«یا ابن جندب، قال اللّه جل و عزّ فى بعض ما أوحی انما اقبل الصلاة ممّن یتواضع لعظمتى.»

نماز کسی را می پذیرم که در پیشگاه عظمت من خشوع کرده و خویش را از شهوات بخاطر من باز دارد و روزش را با یاد من سر کند و بر مخلوقات من تکبر نورزد و گرسنگان را سیر و برهنگان را بپوشاند.

در این‏جا براى درک بهتر عظمت خدا، داستانى را از زمان رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله نقل مى‏کنیم. در زمان پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ، زنى زندگى مى‏کرد به نام زینب عطاره که به شغل عطرفروشى اشتغال داشت. آن زن عطرهاى خوبى را که تهیه مى‏کرد، ابتدا خدمت پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مى‏آورد و حضرت نیز آنها را خریدارى مى‏کردند. آن زن یک روز از پیامبراکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله خواست تا عظمت خدا را برایش تشریح نمایند. حضرت فرمودند: تو نمى‏توانى عظمت

خدا را درک کنى، مگر این‏که ابتدا به عظمت مخلوقات خدا پى ببرى. پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله درباره عظمت آفرینش آسمان و زمین فرمودند: این زمین پهناور با تمام دریاها و کوه‏ها و شهرهاى بزرگى که دارد، نسبت به آسمان اول به مانند حلقه‏اى است که در یک بیابان بى‏کران افتاده باشد. همین‏طور نسبت آسمان اول به آسمان دوم تا برسد به آسمان هفتم، و آسمان هفتم نیز نسبت به عرش خدا، همچون حلقه‏اى است در یک بیابان بسیار وسیع.

امروزه کیهان‏شناسان، کهکشان‏هایى را کشف کرده‏اند که میلیاردها سال نورى با کهکشان ما فاصله دارند؛ یعنى کل منظومه شمسى با همه عظمتش در برابر کهکشان راه شیرى و نیز این کهکشان در برابر کهکشان‏هاى دیگر بسیار ناچیز هستند. حضرت به زینب عطاره فرمودند: وقتى به این مسائل خوب بیندیشى،

نمازگزار، باید روز خود را با یاد خدا سپرى کند. هستند کسانى که همیشه و در تمام حال به یاد خدا هستند و هرگز از یاد خدا غافل نمى‏شوند.

متوجه مى‏شوى که تازه در برابر عظمت مخلوق خدا هیچ به حساب نمى‏آیى تا چه رسد به عظمت خدا. وقتى انسان با چنین دیدى به این مسائل بنگرد، خودش را در برابر عظمت بى‏نهایت خداوند بسیار کوچک مى‏شمارد و حالت تواضع براى او پیش مى‏آید.

هستند کسانى که همیشه و در تمام حال به یاد خدا هستند و هرگز از یاد خدا غافل نمى‏شوند.

 

 

 


شرط دوم از شرایط قبولى نماز این است که نمازگزار به خاطر خدا از هوا و هوس‏هاى باطل خود دست بردارد؛ یعنى بگوید:

خدایا! به خاطر این‏که تو را دوست دارم، دنبال شهوترانى و گناه نمى‏روم. همان‏طور که انسان به خاطر دوستان خود از برخى خواسته‏هایش صرف‏نظر مى‏کند، به خاطر خدا هم، باید از شهوات نامشروع خود چشم بپوشد. بین نمازِ خوب خواندن و دنبال شهوات نامشروع رفتن نسبت معکوس وجود دارد؛ به این معنا که انسان هر قدر نمازش را بهتر بخواند، به همان میزان از شهوات نامشروع دور مى‏شود و به عکس، هر چه بیش‏تر شهوترانى کند، از نماز دور مى‏شود. قرآن کریم درباره برخى اقوام گذشته این مطلب را به زیبایى بیان فرموده و پس از ذکر نام تعدادى از انبیا علیهم‏السلام مى‏فرماید:

«إِذَا تُتْلَى عَلَیْهِمْ آیَاتُ الرَّحْمَن خَرُّوا سُجَّدًا وَبُکِیًّا» (مریم: 58)،

هرگاه آیات رحمت ما بر آن‏ها تلاوت شود، با گریه روى اخلاص بر خاک نهند. سپس در ادامه مى‏فرماید:

«فخلف من بعدهم خلق اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات.» (مریم: 59)؛

سپس جانشین آن مردم خداپرست، قومى شدند که نماز را ضایع گزارده و از شهوت نفس پیروى کردند. انسان اگر بخواهد بداند چرا آن‏طور که باید و شاید نمى‏تواند در نماز با خدا انس بگیرد، باید ببیند چقدر به شهوات نامشروع و افکار باطل دل بسته است. بنابراین، شرط دوم قبولى نماز، کنار گذاشتن شهوات نامشروع است:

«و یکف نفسه عن الشهوات من اجلى.»

 



شرط سوم این است که نمازگزار، روز خود را با یاد خدا سپرى کند. هستند کسانى که همیشه و در تمام حال به یاد خدا هستند و هرگز از یاد خدا غافل نمى‏شوند:

«رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ.» (نور: 37)؛

پاک مردانى که هیچ کسب و تجارت آنان را از یاد خدا غافل نگرداند. خداوند چنین مردانى دارد که حتى اشتغالات مادى دنیا، آنان را از یاد خدا بازنمى‏دارد. مرحوم علامه طباطبایى رحمه‏الله در این‏باره که چگونه انسان هم مى‏تواند به یاد خدا باشد و هم به امور زندگى خود بپردازد، مى‏فرمودند: اگر انسان به این دو مطلب توجه داشته باشد که هیچ‏گاه از دست دادن عزیزى و یا محبت داشتن به دوستى، مانع از کار و فعالیت روزانه او نمى‏شود و انسان على‏رغم این‏که به امور دنیوى خود مشغول است، به یاد عزیز از دست رفته و یا دوست خود نیز مى‏باشد، همواره و در تمام حالات به یاد خداست: «و یقطع نهاره بذکرى.»

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.