بیوگرافی علی صیاد شیرازی
بیوکده:امیر سپهبد علی صیاد شیرازی (۲۳ خرداد۱۳۲۳-۲۱ فروردین۱۳۷۸) فرمانده اسبق نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران و عضو شورای عالی دفاع بودهاست. وی یکی از فرماندهان جنگ ایران و عراق بود. صیاد شیرازی پس از ۳۲ سال خدمت در یگانهای مختلف نیروی زمینی ارتش در تهران و مقابل درب منزلش، به دست نیروهای مسلح سازمان مجاهدین خلق، ترور شد. مراسم تدفین او با حضور سید علی خامنهای، فرمانده کل قوا و جمعی از فرماندهان یگانهای مختلف نیروهای مسلح ایران و مردم برگزار شد.
تاریخ تولد : ۲۳ خرداد ۱۳۲۳ – شهرستان درگز
تاریخ شهادت : ۲۱ فروردین ۱۳۷۸ – تهران
نحوه شهادت : ترور توسط سازمان مجاهدین خلق
درجه : سپهبد
فرماندهی : فرمانده نیروی زمینی ارتش ایران – عضو شورای عالی دفاع – معاونت بازرسی ستاد کل نیروهای مسلح – تاسیس قرارگاه حمزه سیدالشهداء – جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح
طول خدمت : ۳۲ سال
عملیاتهای مهم : طریقالقدس، فتحالمبین، بیتالمقدس، والفجر ۱، والفجر ۴، والفجر ۸، خیبر،بدر، قادر، عملیات مرصاد
زندگی
علی صیاد شیرازی در ۴ خرداد ۱۳۲۳ ش، در خانوادهای متدین و خَیّر به دنیا آمد. محل ولادتش شهرستان درگز از توابع استان خراسان رضوی است. نام مادرش شهربانو و نام پدرش «زیاد» بود که به وی «زیاد خان» میگفتند و نام پدربزرگش «صیاد خان» بود. چون از تیره عشایر بودند و اصالتاً تیره عشایرشان مربوط به تیرهی «اخت افشار» است که در سرزمینی بین فارس و کرمان امتداد دارد. پدرش شهید در ۱۲ سالگی به همراه برادرانش به درگز کوچ کرده و همان جا هم با خانم شهربانو شجاع ازدواج میکند. پدرش ارتشی بود ولی بر خلاف نظامیهای آن وقت که افراد مذهبی کمتر در آنها دیده میشد؛ یک روز نماز و قرائت قرآنش ترک نشد. فردی منضبط و خانوادهدوست و یک انسان مسئول و وظیفهشناس نسبت به شغلش بود و در همان زمان مادرشان هم نماز و حجابش را حفظ میکرد. علی، فرزند اول این خانواده ۱۰ نفری بود که ۵ برادر و دو خواهر داشت و تا سن ۴ سالگی در مشهد زندگی کرد.
دوران تحصیل
در ۴ سالگی به واسطه شغل پدر، به گرگان منتقل شدند. در گرگان به دبستان «منوچهری» رفت و دوره متوسطه را تا سال سوم در دبیرستانهای «هدایت» و «فخرالدین اسعد گرگانی» در شهرهای شاهرود و گرگان طی نمود. در خردادماه سال ۱۳۴۲ از دبیرستان امیرکبیر در تهران در رشته ریاضی دیپلم متوسطه گرفت.
تحصیل در دانشکده افسری
شهید صیاد شیرازی در سال ۱۳۴۳ در آزمون ورودی دانشکده افسری پذیرفته شد و به تحصیل علوم نظامی پرداخت. سه سال بعد، در مهرماه سال ۱۳۴۶ با درجه ستوان دومی در رسته توپخانه فارغالتحصیل شد. پس از فراغت از تحصیل در شیراز دوره رنجر و چتربازی را با رتبه عالی گذرانده، در اصفهان دوره تخصصی توپخانه را سپری و از سال ۱۳۴۸ به لشگر زرهی تبریز پیوست و خدمت رسمی خود را در نیروی زمینی آغاز نمود.
خدمت در لشگر زرهی تبریز
اولین سمت او افسر دیدهبان توپخانه و معاون آتشبار بود؛ اما تخصص در جنگ سرنیزه، مدیریت علمی و مقتدرانه از سویی و ایمان و اعتقاد قلبی به عنایات خاصه الهی حاصل از تمسک به نماز، از سوی دیگر عزتی را برای ستوان دوم جوان فراهم ساخته بود که اقبال و ارادت ویژه سپهبد یوسفی- فرمانده لشگر تبریز- و سایر افسران و همکاران به او از نشانههای آن بود. در پایان ۹ ماه حضور وی در تبریز، لشگر مزبور منحل گردید، علت اصلی آن فرماندهی لشگر بود که به قول امیر صیاد: «فرمانده محکمی که نه اعلیحضرت میگفت و نه هیچی».
پس از انحلال لشگر تبریز در اسفندماه سال ۱۳۴۹، به لشگر ۸۱ زرهی کرمانشاه منتقل و در گردان ۳۱۷ توپخانه به عنوان فرمانده آتشبار مشغول به خدمت شد. وی در همان سال اقامت در کرمانشاه -۱۳۵۰- با دختر عموی خود ازدواج نمود.
اعزام به آمریکا برای ادامه تحصیل
اوایل سال ۱۳۵۱ در آزمون اعزام به خارج دانشآموختگان دانشکده افسری شرکت کرد و پس از قبولی برای تکمیل تخصص توپخانه به آمریکا اعزام شد. وی دوره سه ماهه تخصص «هوا سنجی بالستیک» را در شهر «فورت سیل» ایالت «اوکلاهاما» با نمره عالی و احراز رتبه اول از میان ۲۰ افسر آمریکایی و ایرانی به پایان رسانید.
فعالیت های سیاسی قبل از انقلاب
شهید صیاد پس از بازگشت به میهن، در اواخر سال ۱۳۵۲ به اصفهان رفت و در دانشکده توپخانه مشغول تدریس گردید و در کنار انجام وظایف نظامی و شغلی، به تدریس زبان انگلیسی به طلاب حوزه علمیه «حاج حسن امامی» میپرداخت.
ارتباط با شهید کلاه دوز و اقارب پرست با توجه به عضویت ایشان در گروه مخفی ارتش از نمونههای فعالیت سیاسی او در اصفهان است. وی به عنوان یک نظامی موضع کاملاً مشخصی نسبت به حرکت امام خمینی (ره) و انقلاب داشت، چنانکه به مدت سه روز از نوزدهم بهمن سال ۵۷ تا شامگاه پیروزی انقلاب اسلامی (بیست و دوم بهمن) به اتهام تحریک جوانان و سربازان به شورش و آشوب در پادگان در بازداشت بود و در روزهای پرالتهاب و حساس اولیه پیروزی انقلاب با همکاری آیات عظام «خادمی» و «طاهری» به سوق دادن اوضاع به سوی آرامش و امنیت ایفای نقش نمود.
روایت مادر شهید از علاقه وی به دفاع از خاک وطن
…بعد از گرفتن دیپلم پایش را در یک کفش کرد که برود ارتش، با این نیت که برای خدمت به مردم و دفاع از خاک وطن، هیچ کجا مثل ارتش نمیشود. صیاد با اینکه از نظر علمی، خیلی باهوش و مستعد بود، ولی علمی را که در عمل، گرهای از کار مردم باز نکند، اصلاً دوست نداشت. بچهتر هم که بود، عشق ارتش داشت! در بچگی یک پوتین داشت که هیچوقت نمیپوشید! یک بار بغلش کردم و پرسیدم: مادر! چرا هیچوقت این پوتینها را نمیپوشی؟ گفت: میخواهم سالم بماند تا وقتی بزرگ شدم باهاش برم ارتش، دشمن رو بکشم! آن زمان ۸ سالش بود.
…اندکی بعد از پیوستن علی به ارتش، او متوجه شد که در ارتش شاه، زمینه چندانی برای رسیدن به اهدافش که همانا دفاع از حق مردم و این آب و خاک بود، وجود ندارد، چرا که ارتش پر بود از نیرنگ و ریا و بیعدالتی. علی میدید که در ارتش، سربازان را گرسنه نگه میدارند تا شکم فرماندهان، سیر باشد. به تنها چیزی که در ارتش شاه توجه نمیشد، دغدغه دفاع از هویت ملت و مرزهای ایران بود. روزی علی در جواب یکی از برادرانش که او هم میخواست جا پای برادر بگذارد و به ارتش برود، گفت: صبر کن! انقلاب که پیروز شد، بعد بیا ارتش. از کنده این ارتش، دودی برای ملت بلند نمیشود. لابد میدانید که علی در جریان حوادث منتهی به انقلاب، به دلیل خیانت، در لیست سیاه ساواک قرار گرفت و رژیم قصد داشت که ارتشیهایی از جنس علی را بکشد؛ تنها به این جرم که امثال علی هرگز از شاه و نوکرانش در ارتش، فرمان نمیبردند.
مبارزه با ضد انقلاب در غرب ایران
شهید صیاد شیرازی از ابتدای پیروزی انقلاب تا مهرماه سال ۵۸ در اصفهان بود، در این مدت با همکاری نیروهای نظامی و دوستان انقلابی – که بعداً پاسدار شدند – گروه سی نفرهای را تشکیل داده و به حفظ و حراست از پادگان پرداخت. در مهرماه سال ۱۳۵۸ اخبار ناگواری از کردستان میرسید، سقوط پادگان مهاباد و غارت تیپ، خصوصاً قتلعام ۲۳ نفر از پاسداران که در پانزدهم مهرماه در حوالی سردشت توسط ضد انقلاب صورت گرفته بود. دکتر چمران، سروان صیاد شیرازی و سرتیپ فلاحی – فرمانده وقت نزاجا – به بانه آمدند، تیمسار در بانه ماند و سایر نفرات با هلیکوپتر به پادگان سردشت رفتند.
در مدت ۱۷ روز حضور در منطقه سردشت با فرماندهی دکتر چمران ۹ عملیات چریکی با موفقیت صورت گرفت، حضور وزیر دفاع در صحنه نبرد انگیزههای مضاعفی برای خدمت به وجود میآورد و نتیجه این همکاری سلب آسایش و عقبنشینی نیروهای ضد انقلاب میگردد.
تشکیل قرارگاه عملیاتی غرب توسط شهید صیاد
در زمستان سال ۱۳۵۸، قرارگاه عملیاتی غرب در کرمانشاه با فرماندهی شهید صیاد شیرازی تشکیل شد. لشگر ۸۱ زرهی کرمانشاه، لشگر ۱۶ زرهی قزوین، لشگر ۲۸ کردستان و تیپ ۲۳ نیروی مخصوص و تعدادی از پاسداران انقلاب اسلامی هسته اصلی تشکیل قرارگاه بودند. شهید ناصر کاظمی فرماندار و فرمانده سپاه پاوه نیز ارتباطی تنگاتنگ با قرارگاه برقرار نمود. اولین عملیات پس از تشکیل قرارگاه، آزادسازی مریوان و پاکسازی کلیه محورهای مراسلاتی به آن بود.
در همان ایام با بروز برخوردهای سیاسی در میان مسئولین ردهبالا (شهید بهشتی و روحانیت با بنیصدر خائن) و کشیده شدن این اختلافات به میان مردم، قرارگاه عملیاتی غرب باهدف متوجه ساختن مسئولین به مسایل کردستان اعلامیهای صادر کرد و خواستار وحدت و یکپارچگی مسئولین و حمایت از مبارزات در کردستان شد.
بنیصدر احساس کرد، قرارگاه در حمایت از شهید بهشتی درآمده و بدین طریق نسبت به عزل شهید صیاد شیرازی از فرماندهی قرارگاه غرب مصمم شد و سرهنگ «عطاریان» معدوم را بجای او منصوب کرد.
شهید صیاد به فرماندهی کردستان منصوب شد، اما عملاً به انزوا کشیده شده بود، «طرح والعادیات» را نوشت، اما رئیسجمهور موافقت نکرد. در مدت ۴۴ روز حضور او در منطقه؛ شهرهای «اشنویه» و «بوکان» آزاد و امنیت نسبی در شمال غرب کشور حکمفرما گردید.
فرماندهی عملیاتهای جنوب
شهید صیاد شیرازی، امیر سرفراز ارتش اسلام با توانی شگفت و روحیهای کم نظیر در سلسله عملیات پیروزمند ثامنالائمه، طریقالقدس، فتح المبین، بیتالمقدس، رمضان، مسلم بن عقیل، مطلع الفجر، محرم، والفجر ۱، ۲، ۳، ۴، … خیبر و بدر فرماندهی نیروهای ارتش را بر عهده داشت. در تمام عملیاتهایی که برنامهریزی میشد شخصاً از منطقه بازید میکرد و از کار مطمئن میشد و بعد در جلسات مینشست و با قرائت قرآن کار را روحانی میکرد.
شکست حصر آبادان
صحنه اصلی جنگ در خوزستان بود و آبادان نزدیک به یک سال در حال محاصره و در شرف سقوط بود. نیروهای عراقی به شرق کارون نفوذ نموده و در حال تحکیم موقعیت و پدافند بودند، پنجم مهرماه سال ۱۳۶۰ یعنی تقریباً یک سال پس از آغاز تجاوز عراق، اولین عملیات آفندی بزرگ ارتش جمهوری اسلامی ایران بنام «ثامنالائمه» به اجرا درآمد. در یک شورش برقآسا، در مدت دو روز شکست سختی به نیروهای متجاوز وارد شد و با انهدام کامل لشگر ۳ زرهی عراق در شرق کارون محاصره آبادان را در هم شکستند و رویای رژیم بغداد را برای تصرف آبادان و کنترل آب راه اروندرود برای همیشه نقش بر آب شد.
انتصاب به فرماندهی نیروی زمینی
پس از اجرای موفقیتآمیز عملیات ثامنالائمه، جمعی از فرماندهان عالیرتبه نظامی از جمله سرتیپ فلاحی جانشین ستاد مشترک ارتش، سرهنگ فکوری فرمانده نیروی هوایی، سرهنگ نامجوی وزیر دفاع، سرگرد یوسف کلاه دوز، قائممقام عملیاتی سپاه پاسداران و محمد جهانآرا فرمانده سپاه خرمشهر، درحالیکه با یک فروند هواپیمای «۱۳۰C» از خوزستان به تهران بازمیگشتند در اثر سانحه سقوط هواپیما به شهادت رسیدند.
با شهادت فرماندهان عالیرتبه، تغییراتی در کادر بالای ارتش به وجود آمد و با انتصاب «سرتیپ ظهیرنژاد» فرمانده وقت نیروهای زمینی به ریاست ستاد مشترک و سرهنگ توپخانه، علی صیاد شیرازی به فرماندهی نیروی زمینی منصوب شد.
تشکیل قرارگاه مشترک ارتش و سپاه
با انتصاب به فرماندهی نزاجا به عنوان نخستین اقدام فوری، «قرارگاه مشترک ارتش و سپاه» را در اهواز تشکیل داد و بر مبنای تدبیر کلی و طرح ابلاغی مبنی بر اجرای عملیات در خوزستان بررسیهای مقدماتی را آغاز نمود.
طراحی عملیات طریق القدس
شهید صیاد تنها دو ماه پس از پیروزی در عملیات ثامنالائمه (علیهالسلام)، عملیات طریقالقدس را در سال دوم جنگ (۸ آذرماه سال ۱۳۶۰) با سرعت بسیار و بر پایه تحولات جدید و شور و هیجان ایجادشده در کشور، به عنوان بزرگترین عملیات خود در مقیاس گسترده، طرحریزی کرد. سازماندهی نیروهای داوطلب باانگیزه شهادتطلبی در سازمان سپاه و در آستانه فرا رسیدن ماه محرم، برجستهترین ویژگی این عملیات بود. عملیات طریقالقدس در منطقه عمومی بستان آغاز گردید و پس از چهار شبانهروز حمله همهجانبه زمینی و هوایی، شهر بستان و حدود ۶۰۰ کیلومتر از مناطق اشغالی آزاد و ارتباط میان نیروهای دشمن در شمال و جنوب قطع گردید و رزمندگان اسلام به مرزهای بینالمللی در منطقه «شیب» و «هورالعظیم» رسیدند.
دستاوردهای کربلای ۱
با اجرای عملیات طریقالقدس، اولین مرحله از استراتژی جدید تحت عنوان کربلای ۱ با موفقیت به پایان رسید که نتایج زیر را به دنبال داشت:
آزادسازی ۶۵۰ کیلومترمربع از خاک جمهوری اسلامی شامل شهر بستان، حدود ۷۰ روستا، ۵ پاسگاه مرزی و نیز تنگه استراتژیک چزابه.
تجزیه شدن قوای سپاه سوم عراق که با توانی بیش از ۶ لشکر بخشهای خوزستان را تحت اشغال داشت. موفقیت ابتکار عبور از منطقه رملی (ماسهزار).
عملیات فتح المبین
با خاتمه یافتن عملیات طریقالقدس، تلاش برای اجرای عملیات بعدی به منظور جلوگیری از قدرت تصمیمگیری، تجدید سازمان و تقویت روحیه دشمن آغاز شد. در این شرایط که نیروهای رزمنده ابتکار عمل در جنگ و پشت جبهه را در دست داشتند. منطقه غرب دزفول برای اجرای عملیات در نظر گرفته شد. طرح عملیاتی شماره ۱ فتح المبین در اواخر دی ماه سال ۱۳۶۰ آماده شد و طرح شماره ۲ در ۱۳ اسفند انتشار یافت.
منطقه عمومی فتح المبین در غرب رودخانه کرخه واقع شده است و از شمال به ارتفاعات صعبالعبورتیشکن، دالپری، چاه نفت و تپه سپتون و از جنوب به ارتفاعات میش داغ، تپههای رملی و چزابه (شیب) و شرق به مرز بینالمللی (در شمال و جنوب فکه) منتهی میشود.
در ساعت ۰۰:۳۰ بامداد ۲/۱/۱۳۶۱، عملیات فتح المبین با رمز مبارک یا زهرا (سلامالله علیها) آغاز شد.
اهداف عملیات:
آزادسازی بخش وسیعی از مناطق اشغالشده، همچون سایت ۴ و ۵ رادار و دهها روستای منطقه.
انهدام دو لشکر عراق (۱۰ زرهی و ۱ مکانیزه).
دستیابی به خطوط پدافندی مناسب و استفاده از حداقل نیروهای خودی در آن خطوط.
خارج کردن شهرهای شوش، اندیمشک و دزفول از تیررس آتش توپخانه دشمن.
دور کردن آتش موثر دشمن از جاده اهواز – اندیمشک.
نتایج عملیات:
آزادسازی ۲۵۰۰ کیلومترمربع از خاک جمهوری اسلامی؛ شامل دهها بخش و روستا، سایت ۴ و ۵ رادار، جاده مهم دزفول – دهلران و … .
نزدیک شدن نیروهای خودی به مرز در منطقه غرب شوش و دزفول.
خارج شدن شهرهای دزفول، اندیمشک و شوش و مراکز مهمی همچون پایگاه هوایی دزفول از تیررس توپخانه دشمن و دستیابی به چاههای نفت ابوغریب در ارتفاعات تینه.
انهدام بیش از ۴ لشکر، ۳۶۱ تانک و نفربر، ۱۸ هواپیما، ۳۰۰ خودرو، ۵۰ توپ و ۳۰ دستگاه مهندسی ارتش عراق.
به غنیمت گرفته شدن ۳۲۰ تانک و نفربر، ۵۰۰ خودرو، ۱۶۵ توپ، ۵۰ دستگاه مهندسی و مقادیر زیادی سلاح و تجهیزات انفرادی.
به اسارت در آمدن بیش از ۱۵ هزار تن از نیروهای دشمن.
کشته و مجروح شدن حدود ۲۵ هزار تن از نیروهای دشمن.
-عملیات الی بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر
حرکت به سوی خرمشهر از مناسبترین محور یعنی جاده خرمشهر به اهواز و شرق آن یعنی «رودخانه عرایض» آغاز شد. از سپاه پاسداران، تیپ ۲۷ محمد رسولالله (صلیالله علیه و آله)، تیپ ۱۴ امام حسین (علیهالسلام)، تیپ ۸ نجف اشرف و از ارتش تیپ یک لشگر ۲۱ حمزه سیدالشهدا به فرماندهی سرتیپ «شاهین راد» و تیپ سه از لشگر ۷۷ خراسان، حضور داشتند.
دهم اردیبهشتماه، مرحله نهایی از دو محور آغاز شد. شهید جاویدالاثر «احمد متوسلیان» و شهید «خرازی» نقش بسزایی در پیشروی نیروها داشتند. شهید خرازی با اجازه مستقیم فرمانده نیروی زمینی با ۷۰۰ نفر به خرمشهر حمله کرد و در نهایت این شهر در ساعات اولیه صبح روز سوم خردادماه سال ۱۳۶۱ آزاد شد.
عملیاتهای رمضان و مسلم بن عقیل
عملیات رمضان در تاریخ ۲۲/۴/۶۱ انجام گرفت و سه قرارگاه فجر، فتح و نصر؛ حملات موج گونه شبانهای را به سوی بصره انجام دادند، عراق برای اولین بار از دفاع متحرک استفاده نموده و با توجه به اینکه در خاک خود دفاع میکرد و از تانک پیشرفته «تی ۷۲» بهره میبرد، توانست پس از تحمل تلفات بسیار پدافند نموده و در نهایت خلأ به وجود آمده در جناح شمالی نیروهای ایرانی، عراق را از بزرگترین شکست نظامی نجات دهد.
پس از عملیات رمضان، ارتش و سپاه پاسداران در سراسر جبههها اقدام به تقویت نیرو و تجدید سازماندهی و تجهیز قوا نمودند، پس از سه ماه در نهم مهر سال ۶۱ عملیات هجومی جدیدی به نام «مسلم بن عقیل (ع)» با فرماندهی فرمانده نیروی زمینی در محور «سومار» آغاز شد، این عملیات یک آفند ضربتی پرتوان بود و دو یگان ضربتی ارتش و سپاه هسته اولیه آن بودند، تیپ ۲۷ محمد رسولالله نیز به فرماندهی سردار رشید اسلام شهید «حاج ابراهیم همت» حضوری فعال داشت. تصرف ارتفاعات مشرف بر منطقه استراتژیک و رزمی و اخراج کامل دشمن از منطقه سومار حاصل این حمله بود.
نماینده حضرت امام خمینی (ره) در شورای عالی دفاع
پس از عملیات بدر و در اوایل سال ۱۳۶۴ با تصویب شورای عالی دفاع، سازمان ارتش و سپاه جدا شد و مقرر گردید هر یک از دو نیرو با اختیار تام، عملیات مستقل انجام دهند.
در این مقطع نیز (تابستان سال ۱۳۶۵) فرمانده نیروی زمینی همراه با حرکت کلی نظام مقدس جمهوری اسلامی در مواجهه با دشمن به عنوان عنصری تعیینکننده و رکن اصلی طراحی و اجرای عملیات مطرح بود.
شهید صیاد پس از حدود ۵ سال انجام وظیفه در مسئولیت خطیر فرماندهی نیروی زمینی؛ در تیرماه سال ۱۳۶۵ از سمت خود استعفا داد و بلافاصله با پیشنهاد رییس شورای عالی دفاع و تصویب حضرت امامخمینی (ره)، به سمت نمایندگی حضرت امام (ره) در شورای عالی دفاع منصوب شد.
او در روز ۱۸ اردیبهشتماه ۱۳۶۶ به همراه تعداد دیگری از فرماندهان ارتش با پیشنهاد رئیس شورای عالی دفاع و موافقت امام خمینی (ره) به درجه سرتیپی ارتقای مقام یافت.
عملیات غرورآفرین مرصاد
اگر چه تا پایان جنگ تحمیلی، تنها موضوع جنگ و حضور مستمر و مفید در جبهه در اندیشه صیاد شیرازی دور میزد، اما عمده فعالیت شاخص نظامی او در پایان جنگ و درگیری با ضد انقلاب در عملیات «مرصاد» شکل گرفت.
او ضد انقلاب را از کردستان میشناخت، ضد انقلاب نیز شناخت خوبی از او داشت او همان افسری بود که قبل از آغاز جنگ مانع از تجزیه کردستان شده بود و در نهایت علت اصلی شهادت او همان؛ مبارزات و ضربات مهلکی بود که بر پیکره ضد انقلاب وارد آورده بود.
پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل از سوی حضرت امام (ره)، عراق با منافقین مسلح همراه شده و در تاریخ ۵/۳/۱۳۶۷ از طریق سر پل ذهاب به طرف شهر «کرند» حرکت نمود.
سرتیپ صیاد شیرازی سریعاً خود را به کرمانشاه رسانده و با فعال نمودن هوانیروز و سازماندهی نیروها و طراحی عملیات به همراه فرماندهان سپاه به مقابله با منافقین برخاست و در عملیات مرصاد نقش فوقالعادهای در پیروزی نهایی ایفا نمود. انهدام منافقین و شکست دشمن، فصل شیرینی از پایان هشت سال جنگ بود.
ایران در مقابل نیمی از ارتش دنیا در پوشش حزب بعث، به شکل قهرمانانهای از مرزهای تاریخی خود دفاع نمود، انقلاب در جنگ صدور یافت، مظلومیت ایران انقلابی در جنگ ثابت شد، پرده از چهره تزویر جهان خواران برداشته شد و ایران دوستان و دشمنان خود را شناخت.
فعالیتهای پس از جنگ
بعد از پایان جنگ تحمیلی سرتیپ صیاد شیرازی در کمسیونهای شورای عالی دفاع نقشی فعال داشت، به طور جامع و علمی به مسایل اساسی مرتبط با نیروهای مسلح و دفاع مقدس پرداخته و با مطالعه و تحقیق راهکارهای مناسبی در رابطه با بهبود وضعیت دفاعی و تجهیز یگانهای مختلف ارتش ارائه مینمود.
حضور او در شورا باعث تحرک و پویایی مجموعه شد، از جمله مواردی که به پیشنهاد او جلسات متعدد و اقدامات مثبتی در سطح نیروهای مسلح صورت گرفت میتوان به طرح راهبردی کلی نظام درباره منافقین در چگونگی برخورد با آنان و نیز بهبود بخشیدن به وضعیت دفاعی و عمرانی جزایر و سواحل مناطق دریایی و مسایل کردستان اشاره کرد.
شهید صیاد ضمن تدریس در دانشگاه افسری و مشورت با محققین حوزه و دانشگاه سعی در بررسی تطبیقی جنگ تحمیلی و جنگهای صدر اسلام داشت و به طور جدی در این رابطه به تحقیق پرداخت و درعینحال خواستار ثبت تاریخ انقلاب و جنگ تحمیلی بود. یکی از فعالیتهای قبل از شهادت صیاد، تدوین تاریخ جنگ بود. ایشان خود این هیأت را تحت عنوان معارف جنگ تأسیس کرد؛ فرماندهان را به مناطق عملیاتی میبرد و به صورت عملی معارف جنگ را منتقل میکرد.
سرتیپ صیاد شیرازی در مهرماه سال ۱۳۶۸ به درخواست رئیس ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح و موافقت مقام معظم رهبری به «معاونت بازرسی کل نیروهای مسلح» انتخاب گردید و در شهریورماه سال ۱۳۷۲ با حکم فرمانده کل قوا به سمت «جانشینی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح» منصوب شد و در ۱۶ فروردین ۱۳۷۸ همزمان با عید خجسته غدیر خم به دست مقام معظم رهبری به درجه سرلشگری نائل آمد.
شهادت
شهید علی صیادشیرازی روز شنبه ۲۱ فروردینماه ۱۳۷۸ در حوالی خانهاش مورد سوءقصد عوامل تروریست قرار گرفت و به شهادت رسید.
ساعت ۶ و ۴۵ دقیقه صبح آن روز تیمسار صیادشیرازی با اتومبیل خود به قصد عزیمت به محل کارش از خانه خارج شده بود که مورد هجوم مرد ناشناسی قرار گرفت و به شدت مجروح شد.
اهالی محل که از این حادثه مطلع شده بودند بلافاصله او را به بیمارستان فرهنگ انتقال دادند که متأسفانه بر اثر شدت جراحات وارده، تلاش پزشکان برای نجات وی بینتیجه ماند و او در بیمارستان به شهادت رسید.
به گفته شاهدان مرد تروریست با پوشش لباس رفتگر در حوالی خانه شهید به کمین نشسته بود و تیمسار را هنگام خروج از خانه به رگبار بست.
در این حال شهید صیاد که سوار بر خودرو تویوتای سفید رنگ خود بود مورد اصابت ۳ گلوله تروریست واقع شد. در پی این حادثه یک سخنگوی گروهک تروریستی منافقین در تماس با خبرگزاری فرانسه در نیکوزیا مسئولیت این جنایت را بر عهده گرفت.
عقده ای که بعد از ۲۰ سال سر باز کرد
ترور صیاد شیرازی در کارنامه تروریستی منافقین از جهات بسیاری قابل تعمق نشان میدهد. ادلهای که منافقین برای این ترور ارائه میکنند حاکی از این است که برای این عمل صرفنظر از دلایلی که سازمان به آن اتکا میکند باید به دنبال دلایل و انگیزههای پنهان دیگری گشت.
دلایل منافقین برای ترور سپهبد صیاد شیرازی در اطلاعیههای نظامی آنها حول سه محور جمعبندی شده است: نقش صیاد شیرازی در دفاع از تمامیت ارضی ایران در جنگ با عراق، نقش وی در مهار و کنترل غائله کردستان در بدو انقلاب سال ۵۷ و نقش وی در خنثی کردن عملیات موسوم به فروغ جاویدان [عملیات مرصاد] که منافقین با پشتوانه ارتش عراق خاک ایران را مورد تعرض نظامی قراردادند.
امیر سرتیپ صادق گویا از همرزمان شهید صیاد شیرازی میگوید: رد پای مؤثر شهید صیاد شیرازی در اتفاقات سال ۵۸ تا سال ۶۰ در کردستان و آرامش و امنیت آن کاملاً مشهود است. سندهایی وجود دارد که یکی از مدیران ارشد اطلاعاتی ارتش عراق در سال ۵۸ برای اولین بار نام سرگرد صیاد شیرازی را در استخبارات عراق مطرح میکند و او جزء نیروهای هدف این سازمان برای اسارت یا ترور قرار داشته است.
وی خاطرنشان کرد: این هدفگیری در دوران دفاع مقدس و به ویژه در عملیات مرصاد و قلعوقمع منافقین و میزان اثرگذاری شهید صیاد شیرازی در آن مزید بر علت شد تا آنها او را به شهادت برسانند.
پیام مقام معظم رهبری به مناسبت شهادت سپهبد صیاد شیرازی
حضرت آیتالله خامنهاى، رهبر معظم انقلاب اسلامى در پیامى به مناسبت شهادت سپهبد على صیاد شیرازى پیامى صادر فرمودند. متن پیام بدین شرح است:
بسمالله الرحمن الرحیم
من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضى نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا
امیر سرافراز ارتش اسلام و سرباز صادق و فداکار دین و قرآن، نظامى مؤمن و پارسا و پرهیزکار، سپهبد على صیاد شیرازى امروز به دست منافقین مجرم و خونخوار و روسیاه به شهادت رسید. این نه اولین و نه آخرین بارى است که دلى نورانى و سرشار از عشق و ایمان و وفادارى به آرمانهای بلند الهى، هدف تیر خشم و عناد و عصبیت از سوى زمره جنایتکار و فاسدى که ادامهى حیات خود را در خدمتگزاری به دشمنان اسلام دانسته است، قرار مىگیرد و دست خائنِ خودفروختهاى، نهال ثمربخش انسان والایى را قطع مىکند.
او مانند دیگر مردان حق از روزى که قدم در راه انقلاب نهادند همواره سر و جان خود را براى نثار در راه خدا بر روى دست داشتند. سرزمینهاى داغ خوزستان و گردنههاى برافراشتهى کردستان، سالها شاهد آمادگى و فداکارى این انسان پاکنهاد و مصمم و شجاع بوده و جبهههاى دفاع مقدس صدها خاطره از رشادت و از خود گذشتگى او حفظ کردهاست. خطر مرگ کوچکتر از آن است که بندگان صالح خدا را از راه او بازگرداند و عشق به منال دنیوى حقیرتر از آن است که در دل نورانى شایستگان جایى بیابد. کوردلان منافق بدانند که با این جنایتها روزبهروز نفرت ملت ایران از آنان بیشتر خواهد شد و خون مردان پاکدامن و پارسا همچون صیاد شیرازى و شهید لاجوردى بد نامى و سیاه رویی آنان را در تاریخ و در دل این ملت همیشگى خواهد کرد؛ و سردمداران استکبار که با وجود لافزنیهای ضد تروریستى خود، به امید آن نشستهاند که تروریستهاى مزدورشان در ایران اسلامى با شهید کردن مردان استوار و مقاوم انقلاب، راه تسلط بر ایران اسلامى را هموار کنند، بدانند که خون شهیدان راه حق، ملت مؤمن ما را راسختر و آشتىناپذیرتر و مقاومتر مىسازد. رحمت و فضل بیکران الهى بر روح شهید عزیزمان على صیاد شیرازى و لعنت و نفرین خدا و فرشتگان و بندگان صالحش بر ایادى منفور و مطرود استکبار.
اینجانب شهادت این بندهى برگزیدهى خدا را به ملت ایران به خصوص به یاران دفاع مقدس و ایثارگران جبهههاى نور و حقیقت و به خانوادهى گرامى و فداکار و بازماندگان محترمش تبریک و تسلیت مىگویم و صمیمىترین درود خود را بر روح پاک او و خون به ناحق ریختهی او نثار مىکنم.
والسلام على عباد الله الصالحین
سید على خامنهاى
۲۱/۱/۸۷
خاطراتی از شهید صیاد شیرازی
شهید صیاد به روایت مادر
اوایل جنگ، در جلسهای بنیصدر، بدون «بسمالله» شروع میکند حرف زدن. علی به نشانه اعتراض به بنیصدر که فرمانده کل قوا بود، میگوید: من در جلسهای که اولین سخنرانش، بی آنکه نامی از خدا ببرد، حرف بزند، هیچ سخنی نمیگویم! دوستان علی جا به جا نقل میکنند که او همان زمان که هنوز خیانت بنیصدر علنی نشده بود، بنیصدر را علیرغم پستهایی که داشت، اصلاً تحویل نمیگرفت و خیلی با دیده ظن و تردید به بنیصدر، به خصوص به استدلالهای نظامی بنیصدر نگاه میکرد. میدانید که؛ آن زمان بنیصدر، خودش را متصل به امام (ره) جا انداخته بود و ایستادن در برابر بنیصدر، خیلی هزینه داشت و گاهی به مخالفت با امام (ره)، تفسیر میشد.
مردم جلوهی از نور خدا را در چهرهاش دیده بودند…
عجیب به نماز اول وقت مقید بود. هر جا که بود و مشغول هر کاری که بود، وقت نماز، کارش را تعطیل میکرد. به شدت مردمی بود. دوست نداشت حتی وجود یک محافظ، میان او و مردم فاصله بیندازد. خیلی از مجامع و محافل، بیتکلف میرفت. نماز جمعه، بهشتزهرا، راهپیماییها، امامزاده صالح. زیاد امامزاده صالح میرفت. آنجا که میرفت گوشهای مینشست و شروع میکرد باخدا حرف زدن. فقط در نماز نبود که باخدا سخن میگفت. بعضی وقتها بهش میگفتم: با کی داری حرف میزنی؟! میگفت: دارم با خدا صحبت میکنم! خیلی علی با خدا بود؛ خیلی! شما میدانید چرا تشییع پیکرش آن قدر شلوغ شد؟! چون مردم جلوهی از نور خدا را در چهرهاش دیده بودند. چون اخلاصش را فهمیده بودند. چون متوجه شده بودند که ولایتپذیری صیاد، بند درجه و پست و مقام نبود که با یک باد بیاید و با یک باد برود. قسم میخورم اگر آقای خامنهای به او امر میکرد که خودت را در تنور داغ بینداز، با رضایت صد در صد قلب، بی هیچ چون و چرایی میانداخت. یک بار به من گفت: آقای خامنهای فقط فرمانده کل قوا نیست. فرمانده همه قلب ماست. دقیقاً همانگونه آقای خامنهای را دوست میداشت که امام خمینی (ره) را.
باری به من، در وصف «آقا» گفت: من لزوم اطاعت از این مرد را، قبل از رهبری، بر خود واجب میدانستم. همیشه میگفت: سراسر رفتار و گفتار رهبر انقلاب، بر اساس حکمت است. من افتخار میکنم تنها مادری هستم که نائب امام زمان، بر بالین خونین پیکر فرزندش نشست و آن را بوسید. «آقا» با این کار ویژهشان، قشنگترین مهر قبولی را بر کارنامه ولایتپذیری علی زد. یادش به خیر! یک بار مثل خیلی از مردم، «امیر» صدایش زدم. خندید. بلند خندید و راستش من نفهمیدم خندهاش برای خوشحالی بود یا ناراحتی، اما گفت: مادر! من غلام شما هستم، نه امیر شما! یک بار هم بر سر درجه و از این جور چیزها، فهمیده بودم دوست و دشمن، خیلی پشت سرش حرف و حدیث درست کردهاند. آن روزها به من میگفت: من در درجه اول دارم برای خدا کار میکنم، بعد آقای خامنهای. کار کردن برای ولایت، خودش فی نفسه درجه است. این کار اخلاص میخواهد، نه درجه.
این قصه یک بچه ۹ ساله است…
هیچ به مال دنیا چشم نداشت. در همان دوران دبستان، دوستی داشت که پدرش رفتگر بود. ما آن زمان هر کاری کردیم که برای علی، یکی از این بارانیها بخریم، نگذاشت که نگذاشت. میگفت: هر وقت پدر دوستم توانست برای بچهاش بارانی بخرد، شما هم برای من بارانی بخرید! این قصه یک بچه ۹ ساله است ها! هیچوقت به ما اجازه نمیداد برای شروع سال جدید تحصیلی، لباس نو برایش بگیریم. میگفت: شاید یکی نداشته باشد، تن من ببیند، خوب نیست! سر همین اخلاقش بود که علی همیشه برای من، برای همه، در حکم نور بود. این را همه میگویند که چهره صیاد، خیلی نورانی بود. نور اخلاق و فروتنی و مردمداری میبارید از صورتش. مثل نور مظلومیت!
شهید صیاد به روایت فرزند
قرار بود بهش درجه سرلشگرى بدهند.
گفتیم: «به سلامتى مبارکه بابا.»
خندید. تند و سریع گفت:
«خوش به حالم. امّا درجه گرفتن، فقط ارتقاى سازمانى نیست. وقتی آقا درجه رو بذارن رو دوشم، حس میکنم ازم راضین. وقتى ایشون راضى باشن، امام عصر هم راضین. همین برام بسه.»
شهید صیاد به روایت همسر
چشماش پر از اشک میشد، امّا اشکش نمیریخت؛ جارى نمیشد. خودش را خیلى نگه میداشت. در بدترین شرایط اشکش جارى نمیشد. فقط یک بار گریهاش را دیدم. وقتى امام (ره) را از دست دادیم…
تو باید راضى باشى تا من برم
هرلحظه این احساس را داشتم که هر وقت باشد، شهید میشود. همیشه هم بهش میگفتم.
میگفتم که: «هر وقت باشه، شهید میشی. ولى دوست دارم به این زودیها شهید نشى. هنوز پسرام داماد نشدند. مى خوام خودت دامادشون کنى. »
خواب دیده بود.
دیده بود که یکى از دوستهای شهیدش آمده ببردش. نمیرفته. به ما نگاه میکرده و نمیرفته.
ما خیلى گریه میکردهایم. دوستش به زور دستش را کشیده بوده و برده بودش.
بعد از این خوابش، بهم گفت:
«تو باید راضى باشى تا من برم. خودت رو آماده کن.»
یک انگشتر عقیق برایم فرستاده بود
در زدند. پیک بود. نامه آورده بود.
قلبم ریخت. فکر کردم شهید شده، وصیتنامهاش را آوردهاند.
نامه را گرفتم. باز کردم.
یک انگشتر عقیق برایم فرستاده بود; از جبهه.
نوشته بود:
«این انگشتر را فرستادم به پاس صبرها و تحملهای تو. به پاس زحمتهایی که کشیدهای. این را به تو هدیه کردم.»
آرام شدم.
نگاهی اجمالی به شخصیت شهید صیاد شیرازی
در نگاهی اجمالی به شخصیت شهید صیاد شیرازی، مجموعهای کاملاً منسجم از فراهم آمدن خصایل الهی موجد یک انسان کامل دیده میشود، او از نظامی بودن، شیعه بودن، ایرانی بودن و بسیجی بودن چیزی کم نداشت.
بدون ذرهای تلاش برای مطّلعشدن، بدون کوچکترین ادعایی برای بودن و بدون حتی اشارهای به افتخارات و ۷۰ درصد جانبازی پهلوانانه. انسان متعهدی که برای ساختن جهانبینی کلی خود نسبت به جهان هستی حداقل ۲۵ سال وقت گذاشت، مطالعه کرد و محاسبه نمود. انقلاب اسلامی و امام خمینی (ره) گمشده ایدئولوژی او بودند و با یافتن آنها به یقین رسید و مخلصانه تا آخرین لحظه حیات، مجاهدت نمود.
صیاد شیرازی با حمایت از پاسداران انقلاب، شرکت دادن ایشان در مسایل نظامی و آموزش تخصصهای لازم بستر اصلی تشکیل قطب نیرومند نظامی دیگری بنام «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» از ایران بعد از انقلاب را فراهم ساخت.
یکی از روحیات خاص شهید، گرایش به وحدت و پرهیز از اختلافات بود، او این اعتقاد را در کلیه شئون زندگی خود سرایت داده بود، در بُعد نظامی و در زمان جنگ هدف او در کنار هم جنگیدن رزمندگان بود و در نهایت ثابت شد که هر عملیاتی که وحدت قلبی و همراهی ارگانیکی در نیروهای تحت فرماندهی مطلع واحد وجود دارد، فتح به همراه خواهد داشت.
در راستای همین پرهیز از اختلاف، شهید صیاد بعد از جنگ تحمیلی نیز هیچگاه وارد احزاب و گروههای سیاسی نشده در خط واحد ولایت بود.
در باب امور فرهنگی و اجتماعی چنانکه از خاطرات نزدیکان و یادداشتهای خود او به دست میآید؛ وی در عین مشغله کاری فراوان با برنامهریزی مناسب به مطالعه تفاسیر قرآن مجید و مطالعات علمی و اجتماعی پرداخته و حداقل هفتهای یک بار به دیدار علما میرفت. کمک به خانه و خانواده، تربیت فرزندان با تزریق روحیه اعتمادبهنفس و آموزش عملی اصول و مبانی عالیه و اصیل اسلامی در سرلوحه برنامههای او بود.
هلاکت طراح ترور شهید صیاد شیرازی
زهره (زهرا) قائمی از خودفروختگان گروهک تروریستی منافقین مسئولیت عملیات ترور سپهبد شهید علی صیاد شیرازی را بر عهده داشت. وی از محافظان مسعود رجوی و معاون مریم قجر عضدانلو (رجوی) بود که در شورای مرکزی این گروهک تروریستی نیز حضور داشت. قائمی طی یک درگیری در سال ۲۰۰۹ با هلی کوپتر به بیمارستان ارتش آمریکا در بغداد منتقل شده و تحت درمان قرار گرفته بود. پس از استقرار منافقین در کمپ لیبرتی، وی به همراه تعدادی دیگر از اعضای فرقه رجوی در پادگان اشرف مستقر بود و مسئولیت این پادگان را بر عهده داشت.
زهره قائمی، طی حملهای که عصر روز ۱۰ شهریور ۱۳۹۲ توسط گروهی از شیعیان جنوب عراق به پادگان اشرف صورت گرفت، به هلاکت رسید. طی این حمله ۵۲ تن از اعضای گروهک تروریستی منافقین به هلاکت رسیدند.
به گفته یکی از اعضای جدا شده گروهک منافقین، ترور برخی از افراد شاخص نظام از جمله شهید صیاد شیرازی به دستور و خواست خود صدام بوده است.
ترور
صیاد شیرازی در بامداد ۲۱ فروردین ۱۳۷۸ به وسیله عوامل مسلح مجاهدین خلق در پوشش رفتگر، مقابل درب منزل مسکونیاش واقع در تهران و در برابر دیدگان فرزندش کشته شد. در مراسمی با حضوررهبر انقلاب سیدعلی خامنهای و مقامات لشکری و کشوری و جمع کثیری از دوستدارانش، علی صیاد شیرازی در قطعه ۲۹ بهشت زهرا دفن شد.
پس از ترور
سرلشکر رحیم صفوی فرمانده وقت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یازده سال پس از ترور صیاد شیرازی در مراسمی که جهت بزرگداشت وی در نظر گرفته شده بود با بیان اینکه دستور ترور صیاد شیرازی از جانب صدام به مجاهدین داده شد، گفت:
سپاه پاسداران در همان سال اول شهادت صیاد شیرازی با طرحریزی عملیاتی، بیش از هزار گلوله توپ و موشک به مقرهای منافقین در خاک عراق شلیک کرد. وی تصریح کرد: بدون شک دستور به شهادت رساندن صیاد شیرازی از یک رده بالاتر به منافقین داده شد و شخص صدام این دستور را به منافقین داد تا شهید صیاد شیرازی را به شهادت برسانند.
به تلافی این ترور در یک روز تمام مقرهای منافقین از پادگان اشرف گرفته تا العماره را با شلیک بیش از هزار موشک و گلوله توپخانه برد بلند، منهدم و تلفاتی را به آنها وارد شد. به دنبال این عملیات عراق واکنش شدیدی از خود نشان نداد و تنها به گله مختصری بسنده کرد.
کتاب شناسی
مجموعه مقالات اولیننشست کنفرانس بررسی دفاع مقدس / بهکوشش ذاکر صالحی / دانشگاه امام حسین (ع)/ ۱۳۷۱.
سونای زعفرانیه / علیرضا نوریزاده.
خاطرات امیر شهید سپهبد صیاد شیرازی / مرکز اسناد انقلاب اسلامی / ۱۳۷۸.
خاطرات سالهای نبرد / محسن مؤمنی / دفتر ادبیات و هنر مقاومت و نشرشاهد / ۱۳۷۸.
صیاد دلها / احمد حسینیا / ارتش جمهوری اسلامی ایران، سازمانعقیدتی سیاسی / ۱۳۷۸.
ناگفتههای جنگ / تدوین احمد دهقان / دفتر ادبیات وهنر مقاومت / ۱۳۷۸.
یادداشتهای سفر شهید صیاد شیرازی / محسن کاظمی / دفترادبیات و هنر مقاومت / ۱۳۷۸.
عملیات آزادسازی سنندج و گردنه صلواتآباد (اردیبهشت ۱۳۵۹) / تدوین علی صادقیگویا / ایران سبز / ۱۳۷۹.
عملیات شیندرا /تدوین علی صادقیگویا / هیات معارف جنگ / ۱۳۷۹.
اسطورهها / بهکوشش خلیلاسفندیاری / نشر شاهد / ۱۳۸۰.
یادداشتهای ویژه سپهبد علی صیاد شیرازی (۱۳۶۴تا ۱۳۶۸) / بهکوشش سیدحسام هاشمی / ایران سبز / ۱۳۸۰.
امیر دلاور /گردآورنده امیرحسین انبارداران / نشر شاهد / ۱۳۸۱.
گردنه خان تا قله آربابا /تدوین علی صادقیگویا / ایران سبز / ۱۳۸۱. ـ مسافر صبح / بهکوشش شورای شعربنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاعمقدس / موسسه فرهنگی و انتشاراتی نخلستان / ۱۳۸۱.
در کمین گل سرخ / محسن مومنی / سوره مهر / ۱۳۸۲.
یادگاران (جلد ۱۱:کتاب صیاد شیرازی) / رضا رسولی / روایت فتح / ۱۳۸۲.
رفتارشناسی ایثارگران(سیری در رفتارشناسی امیر شهید سپهبد علی صیاد شیرازی) / محمودرضا امینی /شعاع / ۱۳۸۳. ـ یاد یار / هیبتالله اسدی / دانشگاه افسری امام علی (ع) / ۱۳۸۳.
افلاکیان زمین (جلد ۱۰: علی صیادشیرازی) / محمدحسین عباسی ولدی / نشرشاهد / ۱۳۸۴.
خدا میخواست زنده بمانی (کتاب صیاد شیرازی) / فاطمه غفاری /روایت فتح / ۱۳۸۴.
سفر به ماوراء / کاوه خاتمی / ایران سبز / ۱۳۸۴.
هرچند دیر / هیبتالله اسدی / ایران سبز / ۱۳۸۴.
آخرین گلوله صیاد / داوودامیریان / نشر صریر / ۱۳۸۵.
عاشقترین صیاد/ محبوبه معراجیپور/ مرکز اسنادانقلاب اسلامی / ۱۳۸۵.
منش فرماندهی / احمد نوروزی فرسنگی / عرشان / ۱۳۸۵.
پرواز غریبانه / مهدی وحیدی صدر / حدیث نینوا (قم) / ۱۳۸۶.
جلوه یار /احمد حسینیا / ایران سبز / ۱۳۸۶.
سخن آشنا / علی اعوانی / ارتش جمهوری اسلامی ایران، سازمان عقیدتی سیاسی (نشر آجا) / ۱۳۸۶
عکس کودکی علی صیاد شیرازی
دوران نوجوانی علی صیاد شیرازی
بیوگرافی علی صیاد شیرازی
عکس شهید علی صیاد شیرازی
عکس امیر سپهبد علی صیاد شیرازی
گالری تصاویر علی صیاد شیرازی
زندگینامه سپهبد علی صیاد شیرازی
مجموعه تصاویر شهید علی صیاد شیرازی
آرشیو تصاویر شهید صیاد شیرازی