// ۰۴ آبان ۹۶ ، ۱۷:۲۰
راننده متجاوز/هیچ ترسی از اعدام ندارم!

به گزارش شهروند، سرقت خودرو و تردد در خیابان‌ها، سوار کردن زنان و دختران جوان به‌عنوان مسافرکش، شگرد محمد برای انجام نقشه‌های شومش بود. این پرونده در مردادماه‌ سال‌جاری با شکایت زن جوانی مبنی بر ربوده شدن و تجاوز از سوی راننده یک پراید در یکی از خیابان‌های شرق تهران به جریان افتاد و با گذشت مدت زمان کوتاهی تعداد شاکیان پرونده بیشتر شد.

این جوان سابقه‌دار، بعدازظهر دوشنبه هفته جاری طی یک عملیات تعقیب و گریز پلیسی دستگیر شد. این جوان با قبول همه اتهامات وارده در نخستین جلسه بازپرسی، به دستور قاضی سهرابی برای تحقیقات بیشتر در اختیار اداره شانزدهم آگاهی تهران قرار گرفت.

 

نخستین تجاوز در خیابان تهران‌نو 

ماجرای این پرونده سیزدهم مردادماه‌ سال‌جاری با مراجعه زن جوانی به کلانتری ١٢٨تهران‌نو، به جریان افتاد. او به ماموران کلانتری گفت که از سوی راننده یک پراید سفیدرنگ ربوده شده و با تهدید و ضرب‌وشتم مورد آزارواذیت قرار گرفته است.

 

با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع آدم‌ربایی همراه با آزارواذیت و به دستور بازپرس شعبه نهم دادسرای جنایی تهران، پرونده جهت رسیدگی در اختیار اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. ماموران در مرحله نخست تحقیقات به سراغ قربانی این حادثه رفتند.

 

این زن جوان در اظهاراتش به ماموران گفت: «ساعت ۶ بعدازظهر در خیابان دماوند، مقابل یکی از تالارهای آن منطقه منتظر ماشین بودم تا به خانه بروم. یک پراید سفیدرنگ جلوی پایم توقف کرد و من هم در صندلی جلوی آن سوار شدم. راننده مردی جوان بود، او پس از مسیر کوتاهی، از راه اصلی منحرف شد و در کوچه‌ای بن‌بست، در داخل خودرو مرا مورد آزار و اذیت قرار داد، سپس گوشی تلفن همراهم را نیز گرفت و مرا از خودرو پایین انداخت و متواری شد.»

 

تجاوزهای سریالی در محلات تهران

همزمان با آغاز رسیدگی به نخستین پرونده، چند شکایت مشابه دیگر به اداره شانزدهم پلیس آگاهی اعلام شد. این شاکیان هم درست مانند آن زن جوان از سوی راننده مورد آزار و اذیت قرار گرفته بودند.

 

یکی از شاکیان با حضور در اداره شانزدهم پلیس آگاهی در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: «ساعت یک بعدازظهر ۱۵مهرماه در خیابان سبلان به‌عنوان مسافر سوار خودرو پراید سفیدرنگی شدم که راننده آن جوانی حدودا ٢۵ساله بود. مقصد من میدان نوبنیاد بود پس از رسیدن به آنجا، راننده ناگهان تغییر مسیر داد و وارد خیابان یک‌طرفه شد و توقف کرد. او با پیچ‌گوشتی به سمت من حمله‌ور شد و مرا به شدت کتک زد. راننده جوان قصد آزار و اذیت مرا داشت، اما من شیشه ماشین را شکستم و او مرا از ماشین به بیرون پرتاب کرد و به سرعت از آن‌جا دور شد.»

 

زن جوان دیگری هم در اظهاراتی مشابه به ماموران آگاهی گفت: «راننده جوان یک پراید مرا به‌عنوان مسافر از مقابل ایستگاه مترو میدان هفتم‌تیر سوار کرد. مقصد من خیابان پلیس بود، اما قبل از رسیدن به خیابان شریعتی من را با تهدید چاقو آزار و اذیت کرد و بعد از آن هم به سرعت متواری شد.» به فاصله چند روز دختر جوان دیگری هم با مراجعه به اداره شانزدهم آگاهی تهران از راننده یک مزدا٣ به دلیل آزار و اذیت شکایت کرد.

 

او در اظهاراتش به ماموران گفت: «حدود ساعت ١٠شب بود که از محل کارم در سعادت‌آباد خارج شدم، در خیابان ایستاده بودم که یک دستگاه خودرو مزدا ٣جلوی پای من ایستاد و گفت: تا نزدیک آژانس مرا می‌رساند. پس از سوارشدن فهمیدم که راننده مزدا ٣ بیراهه می‌رود و دستگیره‌های ماشین را نیز برداشته است. از راننده خواستم توقف کند تا پیاده شوم که ناگهان من را کتک زد و بعد از آزارواذیت من را از ماشین به بیرون پرتاب کرد. اما من به سرعت با دوربین گوشی تلفن همراهم از ماشین عکس گرفتم و شماره پلاک خودرو را برداشتم.»

 

شناسایی و دستگیری متهم در خیابان نبرد 

اظهارات شاکیان نشان می‌داد که همه این تجاوزها از سوی یک نفر اما با خودروهای متفاوت انجام گرفته است. کارآگاهان اداره شانزدهم در بررسی شماره‌های به‌دست آمده از خودروهای مورد استفاده در آدم‌ربایی و آزار و اذیت اطلاع پیدا کردند که همه این خودروها سرقتی بوده است.

 

در بررسی‌های بیشتر مشخص شد، همه این خودروها چند روز قبل از تجاوزها از سوی پسر جوان سرقت شده و چند روز بعد هم به صورت رها شده در سطح شهر تهران کشف شده‌اند. جوانی حدود ٢۵ تا ٣٠ ساله، لاغراندام، با دندان‌های خراب و ابروهای کم‌پشت و چشمان مشکی به همراه چند دستگاه پراید در رنگ‌های مختلف و یک مزدا ٣ سرقتی همه آن چیزی بود که کارآگاهان برای کشف پرونده این تجاوزهای سریالی در اختیار داشتند.

 

کارآگاهان با توجه به مشخصات ظاهری به دست آمده از اظهارات شاکیان پرونده، اقدام به چهره‌نگاری کردند و در نهایت، با استفاده از بانک مجرمان سابقه‌دار موفق به شناسایی فردی به نام «محمد» شدند. بررسی سوابق این جوان ٢۴ ساله نشان می‌داد او تاکنون چهار بار به اتهام ارتکاب به جرایم مختلف چون کیف قاپی، نزاع و درگیری و سرقت خودرو و موتورسیکلت دستگیر و روانه زندان و‌ سال گذشته هم پس از پایان دوران محکومیتش از زندان آزاد شده است.

 

با شناسایی متهم ماموران به محل سکونت در منطقه نارمک تهران مراجعه کردند. اما محمد به دلیل اعتیاد شدید به شیشه از سوی خانواده طرد شده بود و از مدت‌ها پیش در خانه پدری‌اش تردد نداشته است. درنهایت ماموران از تردد این جوان متجاوز در خیابان‌های تهران مطلع شدند و پس از اقدامات پیچیده و فنی پلیسی محدوده تردد‌های او را شناسایی کردند. درنهایت روز دوشنبه بعدازظهر بود که این جوان متجاوز سوار بر یک مزدا ٣ سرقتی در خیابان نبرد در شرق تهران شناسایی شد. ماموران بلافاصله برای دستگیری او وارد عمل شدند، اما این جوان که متوجه حضور ماموران شده بود، اقدام به فرار کرد.

 

درنهایت عملیات تعقیب‌و‌گریز با شلیک گلوله ماموران و توقف مجرم به پایان رسید و او دستگیر شد. بلافاصله پس از دستگیری متهم تعدادی از شاکیان پرونده با حضور در اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ متهم را شناسایی کردند. این متهم ظهر دیروز به شعبه نهم دادسرای جنایی تهران منتقل شد و در برابر بازپرس پرونده به چندین فقره سرقت خودرو و ٨ مورد تجاوز به زنان ودختران اقرار کرد.

 

متهم پس از پایان نخستین جلسه بازپرسی به دستور قاضی سهرابی با قرار قانونی بازداشت جهت تحقیقات بیشتر و معرفی شاکیان احتمالی دیگر در اختیار اداره شانزدهم پلیس آگاهی قرار گرفت.

 
مصرف شیشه قبل از هر تجاوز 

 ١۵سالش بود که برای نخستین‌بار به زندان افتاد. شرکت در نزاع و درگیری جرمی بود که او را در دوران نوجوانی چند ماهی راهی زندان کرد. اما زندان هم نتوانست این نوجوان را از ادامه تبهکاری‌هایش باز دارد. در زندان، خلاف‌های دیگری را هم آموزش دید.

 

سرقت چند موتورسیکلت و خودرو او را دوباره به زندان انداخت. محمد حالا دیگر یک مجرم سابقه‌دار شده بود، از سرقت گرفته تا خرید و فروش و مصرف موادمخدر، زندان هم برایش مثل مرخصی بود. مرخصی از کارهای خلاف. اینها سرگذشت پسر جوانی است که تاکنون به آزارواذیت ٨زن و دختر اعتراف کرده است. دختران و زنانی که بی‌اطلاع از همه جا، سوار خودروی این جوان به ظاهر مسافرکش می‌شدند و درنهایت با تهدید چاقو و ضرب و شتم مورد تجاوز قرار می‌گرفتند.

 

 چند‌سال داری؟ 
متولد ١٣٧٢ هستم. 

 

درس خواندی؟

به زور دیپلم گرفتم. به درس علاقه‌ای نداشتم. 

 

اتهامات را قبول داری؟

من هم سارق هستم و هم به چند زن و دختر تجاوز کردم. 

 

طعمه‌هایت را چطور انتخاب می‌کردی؟

در خیابان‌ها پرسه می‌زدم. تا  یک ماشین را سرقت کنم. بیشتر به سراغ پراید می‌رفتم، چون بازکردن در آن خیلی راحت است. البته ٢بار هم مزدا دزدیدم. با آنها در خیابان می‌چرخیدم و به‌عنوان مسافرکش یا کسی که می‌خواهد به زن‌ها کمک کند آنها را سوار می‌کردم و بعد در یک فرصت مناسب به جای خلوتی می‌رفتم و کارم را انجام می‌دادم. 

 

سرقت خودرو را از کجا یاد گرفتی؟

از زندان. من ١۵ساله بودم که به خاطر دعوا و کتک‌کاری ٢ماه به زندان رفتم. آن‌جا بود که سرقت موتور را یاد گرفتم. چند موتور دزدیدم. دوباره دستگیر شدم و به زندان رفتم. این‌بار سرقت ماشین را آموزش دیدم. وقتی آزاد شدم سرقت را شروع کردم. در این مدت چندبار دیگر هم دستگیر شدم. 

 

با خودروهای سرقتی چه کار می‌کردی؟

چند روزی سوار می‌شدم، بعد هم اگر لوازم خوب و به درد بخوری داشت، آنها را برمی‌داشتم و ماشین را کنار خیابان رها می‌کردم. پول، عینک، موبایل، ضبط بیشتر این چیزها را برمی‌داشتم. آنها  را می‌فروختم تا پول شیشه را جورکنم.

 

چند وقت  است که اعتیاد داری؟ 
از زمانی که زندان رفتم به شیشه اعتیاد پیدا کردم. من در زندان با شیشه آشنا شدم و بعد از مدت کوتاهی به شدت به آن اعتیاد پیدا کردم. خانواده‌ام چندبار سعی کردند تا من ترک کنم. اما مصرف شیشه برای من لذت بخش بود. از خانواده‌ام به‌خاطر همین موضوع جدا شدم. یعنی آنها مرا طرد کردند. 

 

در این مدت کجا زندگی می‌کردی؟

در همان ماشین‌هایی که سرقت می‌کردم. شب‌ها هم در ماشین می‌خوابیدم. روزها هم با ماشین یا پیاده در خیابان‌ها پرسه می‌زدم. من بچه نارمک هستم اما الان چند‌سال است که به خانه پدرم نرفتم. حتی آنها از دستگیری من هم خبر ندارند. 

 

برای تجاوز بیشتر در کدام مناطق تردد می‌کردی؟

هرجا که می‌شد. همه جای تهران. بزرگراه، اتوبان خیابان. معمولا در خیابان‌های خلوت و آخر شب یا غروب. یکبار خانمی را ساعت ۴صبح سوار کردم، یکبار هم ساعت ١٠شب در حوالی سعادت‌آباد. بعد در یک فرصت مناسب به جای خلوتی می‌رفتم و به زور و تهدید به آنها تجاوز می‌کردم. 

 

التماس‌های قربانی‌ها تاثیری در رفتارت نداشت؟

معمولا قبل از این‌که کسی را سوار کنم شیشه می‌کشیدم و به التماس‌های آنها توجه نمی‌کردم. برایم مهم نبود. آن‌ها خیلی می‌ترسیدند، بعضی‌ها هم با گریه و التماس از من می‌خواستند تا رهایشان کنم. مقاومت می‌کردند اما زورشان به من نمی‌رسید. البته یکبار یکی از آنها موفق شد از دست من فرار کند. خیلی مقاومت کرد و شیشه ماشین را شکست و فرار کرد. 

 

چطور دستگیر شدی؟

حوالی خیابان نبرد بود. ماشین را پارک کردم که متوجه شدم پلیس مرا محاصره کرده. من هم سوار ماشین شدم و فرار کردم. اما آنها با تیراندازی به لاستیک‌های ماشین من را متوقف کردند. 

 

فکر نمی‌کردی دستگیر شوی؟

می دانستم که پلیس در تعقیب من است. مطمئن بودم دیر یا زود دستگیر می‌شوم. اما برای من مهم نبود. 

 

می‌دانی جرمی که مرتکب شدی، چه مجازاتی دارد؟

به احتمال زیاد اعدام می‌شوم. اما هیچ ترسی از اعدام ندارم. اصلا می‌خواستم که دستگیر شوم و مجازاتم کنند. دیگر علاقه‌ای به ادامه دادن این زندگی ندارم. خیلی دوست دارم هرچه زودتر به آخر خط برسم. 

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.