شست و شویش دادهاند ... کفن بر او پیچیدهاند ... قبر آماده است ... به آرامی درونش میگذارند ... سنگها چیده میشوند ... تاریکی همه جا را فرا میگیرد ... تنها شد ... تنهای تنها ... ترس تمام وجودش را فراگرفته است ... فرشتگان عذاب میآیند ... گزرهایشان را بلند میکنند ... فریاد میزند ... اما ... هیچ کس صدایش را نمیشنود.
کی از ویژگیهای انسان که آثار آن متناسب با موضوع، متفاوت است غفلت می باشد؛ گاهی موضوع غفلت امری جزئی و قابل جبران، و گاهی امر مهمی از قبیل خدا، خود یا مرگ و حیات اخروی است. با وجود اینکه در دین اسلام بر لزوم مرگآگاهی و توجه به مرگ تأکید شده تا انسانها را از طریق شناخت درست حقیقت مرگ به شناخت خود و بهتبع آن، به فهم معنای زندگی رهنمون سازد.
خداوند در قرآن سوره اسراء آیات 13 و 14 می فرماید: «و نخرج له یوم القیامة کتابا یلقیه منشورا» و بیرون می آوریم – یعنی چیزی وجود
دارد و مخفی است، ظاهرش می کنیم – برای او در روز قیامتکتابی یعنی نوشته ای که آن نوشته را باز شده می بیند، یعنی مثل یک کتاب باز شده نه مثل یک کتاب بسته، کتابی که جلو چشمش باز است و دارد می خواند. بعد هم به او
زیستن در دامن رنج ها و پذیرفتن محرومیت ها، براى رسیدن بهآسایش و برخوردارى است. رنج دنیا، راحت آخرت را در پى دارد، و...
محرومیت دنیوى، نعمت و رفاه آخرت را، ولى، براى آنان که آن«مرحله» را باور داشته باشند و آگاهانه و انتخابگرانه، «نقد دنیا» را فداى «آخرت» کنند.
مردم! شما چونان مسافران در راهید که در این دنیا فرمان کوچ داده شدید. دنیا، خانه اصلی شما نیست؛ پس به جمع آوری زاد و توشه بپردازید. آگاه باشید این پوست نازک تن، طاقت آتش دوزخ را ندارد؛ پس به خود رحم کنید ...
در نظر سطحى، مرگ نابودى انسان است و زندگى او تنها به همین زندگى چند روزه و در میان زایش و درگذشت محدود می باشد، اما اسلام مرگ را انتقال انسان از یک مرحله زندگى به مرحله دیگرى تفسیر می کند. به نظر اسلام،
به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه برنگذرد
خداوند نام و خداوند جای
خداوند روزی ده رهنمای
خداوند کیوان و گردان سپهر
فروزنده ماه و ناهید و مهر
ز نام و نشان و گمان برترست
نگارندهٔ بر شده پیکرست
در برزخ، آسمان هست و زمین هست چون عالَم صورت است، و موجودات و نفوس برزخیه اطلاع از دنیا دارند و از آسمانها و زمین مطلعند،
البته حیات آنها در ملکوت آسمان و زمین است. و اما آن آیه مبارکه: «النارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْهَا غُدُوا وَ عَشِیا وَ یَوْمَ تَقُومُ الساعَةُ أَدْخِلُو´ا ءَالَ فِرْعَوْنَ أَشَد الْعَذَابِ؛ هر صبح و شام بر آتش عرضه می شوند و روزی که رستاخیز برپا شود
کلمة شفاعت در لغت به معنای جفت شدن و کنار هم قرار گرفتن دو چیز است.[1] در اصطلاح کلامی نیز شفاعت به معنای وساطت اولیا و برگزیدگان الهی،
برای رساندن بندگان به فیض رحمت و مغفرت الهی و دستگیری و نجات آنان است.[2]
شهید مطهری می گوید: شفاعت اقسامی دارد که برخی از آنها نادرست و ظالمانه است و در دستگاه الهی وجود ندارد
«تقدیم به همه مادران »
مادر ای درخشنده ترین آفتاب هستی بخش! بتاب که خورشید و ماه منتظرند تا از انوار طلائی ات روشنایی گیرند و پیام هستی بخش تو را در گوش همه ذرات عالم زمزمه کنند: هان! مادر ریشه درخت حیات است زنهار که تیشه بر این ریشه روا دارید که این ضربه نه به شخص بلکه به اجتماع است. یعنی