وقتی اعضای بدن حرف می زنند
دنیای امروز دنیای دور زدن و منکر شدن است ... در برابر کارهایی که از ما سر زده است به راحتی منکر می شویم و اگر سند و چیزی به دست کسی از خود به جای نگذاشته باشیم، هیچ کسی هم نمی تواند با ما کاری بکند ...
اما یادمان نرود این انکار کردن ها همیشگی نیستند و دیر یا زود در محکمه ای قرار خواهیم گرفت که آن چیزهایی که فکرش را نمی کردیم به سخن در می آیند و علیه ما لب به گواهی می دهند.
خدای سبحان در سوره یس درباره جهنم و وقایع تلخ و وحشتناک آن سخن به میان می آورد. آرى در آن روز در حالى که آتش سوزان و شعله ور جهنم در برابر دیدگان مجرمان قرار گرفته به آن اشاره کرده خطاب به مجرمان مى گوید: ((این همان دوزخى است که به شما وعده داده می شد))!(هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِى کُنتُمْ تُوعَدُونَ) (یس، 63)
پیامبران الهى یکى بعد از دیگرى آمدند و شما را از چنین روز و چنین آتشى بر حذر داشتند، ولى شما همه را به شوخى و مسخره گرفتید.
((امروز در آن وارد شوید، و با آتش سوزان آن بسوزید که این جزاى کفرى است که داشتید)) (اصْلَوْهَا الْیَوْمَ بِمَا کُنتُمْ تَکْفُرُونَ)
و در آیه 65 سوره یس به گواهان روز قیامت اشاره می کند، گواهانى که جزء پیکر خود انسانند و جائى براى انکار سخنان آنها نیست، می فرماید: ((امروز بر دهان آنها مُهر مى نهیم، و دستهاى آنها با ما سخن مى گوید و پاهاى آنها کارهائى را که انجام می دادند براى ما شهادت می دهند(الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُکَلِّمُنَا أَیْدِیهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ)
آرى در آن روز دیگر اعضاى انسان تسلیم تمایلات او نیستند، آنها حساب خود را از کل وجود انسان جدا کرده تسلیم پروردگار می شوند، و بر آستان مقدس او سر فرود مى آورند، و حقایق را با شهادت خود آشکار مى سازند، و چه دادگاه عجیبى است که گواه آن اعضاى پیکر خود بدن انسان است، همان ابزارى است که گناه را با آن انجام داده !
شاید گواهى اعضا بخاطر آن باشد که مجرمان هنگامى که به آنها گفته میشود کیفر شما در برابر اعمالى که انجام دادید دوزخ است به انکار برمی خیزند، به گمان اینکه دادگاه دنیاست، و حقایق از طریق پشت هم اندازى قابل انکار است، گواهى اعضا شروع می شود، و تعجب و وحشت سراسر وجود او را می گیرد و تمام راههاى فرار به روى او بسته می شود.
در دنیا تمام اعضا و جوارح تابع انسان هستند اما در آخرت نه تنها تابع میل او نخواهند بود، بلکه به مخالفت او بر می خیزند و شهادت به انجام ندادن احکام الهی از جانب او می دهند. همین دست و زبان و پایی که در دنیا به اختیار من کار می کنند، در عالم آخرت برخلاف خواست و میل من، به شهادت علیه من قیام می کنند که خدا می فرماید: " امروز بر دهان هایشان مهر می نهیم و دست هایشان با ما سخن می گویند و پاهایشان به کارهایی که در دنیا انجام داده اند شهادت می دهد. (یس، 65)
امروز همه ی اعضای ما در مرحله ی حمل شهادت هستند، یعنی حضور دارند و می بینند که ما چه کار می کنیم. این اعضاء و جوارح درک و شعور دارند که هم می توانند حمل شهادت کنند و هم روز قیامت، آن را بیان کنند.
آری! همان قدرتی که الان به این زبان توانایی حرف زدن داده است، در روز قیامت به دست و پا و گوش ما نیز توانایی حرف زدن خواهد داد: حَتَّى إِذَا مَا جَاؤُوهَا شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ( فصّلت /20)
مگر می شود اعضای بدن به حرف بیایند؟
خاستگاه شهادت دادن اعضاء بدن آن است که اولا، به دلیل آیاتی همچون « ...وَإِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدَهِ وَلَ کِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ ...؛ هیچ موجودی نیست مگر آن که خدای را تسبیح می کند ولی شما آن را در نمی یابید» (اسراء، آیه 44) به موجودات غیر زنده گونه ای آگاهی نسبت داده شده، فهمیده می شود، غیر از انسان و حیوان، سایر موجودات از جمله نباتات و جمادات نیز هر چند با اختلاف مرتبه نسبت به انسان، دارای شعور و اراده و آگاهی اند. وانگهی به دلیل این که پدید آورنده همه موجودات خداوند بوده و در نتیجه میان او و پدیده ها هیچ مانعی وجود ندارد تا او را از آنها بی خبر سازد از این رو، او با یک یک موجودات در هر حال و هر جا هست (حج، 17 - احزاب، 52 - حدید، 4 - رعد، 33)
نتیجه آن که شهادت اعضای بدن هم در پرتو دو دلیل یاد شده توجیه شدنی است. (به نقل از سایت پرسمان)
پرسش مجرمین: چرا علیه ما شهادت دادید؟
اعضا با عبارت یاد شده در آغاز همین ردیف، آن سببی را که موجب به زبان درآمدنشان شده بیان کرده و می گویند: ما در دنیا دارای علم بودیم؛ علمی پنهان و ذخیره شده در باطن خود و همین موجب شد که خداوند ما را به زبان آورد چرا که اگر ما علمی نمی داشتیم، به زبان آمدنمان فایده ای نداشت. حال که به همین دلیل ما را به زبان درآورد، ما نیز چاره ای نداشتیم جز این که آنچه را می دانستیم بگوییم. البته چون چیزی برخلاف نگفته اند از این رو، اجباری بودن شهادت به نافذ و حجت بودن آن ضرری وارد نمی آورد. (محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج 17، ص 378 و نیز ترجمه المیزان، ج 17، ص 607 - 604)
حساب مؤمنان روشن است
گواهى اعضا مربوط به کفار و مجرمان است، و گرنه مؤمنان، حسابشان روشن است، لذا در حدیثى از امام باقر (علیه السلام) مى خوانیم: لَیْسَتْ تَشْهَدُ الْجَوارِحُ عَلى مُؤْمِن إِنَّما تَشْهَدُ عَلى مَنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ کَلِمَةُ الْعَذابِ فَأَمّا الْمُؤْمِنُ فَیُعْطى کِتابُهُ بِیَمِینِهِ قالَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ فَأَمّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُولئِکَ یَقْرَؤُنَ کِتابَهُمْ وَ لایُظْلَمُونَ فَتِیلاً:
«اعضاى پیکر انسان بر ضد مؤمن گواهى نمى دهد، بلکه گواهى بر ضد کسى مى دهد که فرمان عذاب بر او مسلم شده، و اما مؤمن نامه اعمالش را به دست راست او مى دهند (و خودش آن را مى خواند) همان گونه که خداوند متعال فرموده: آنها که نامه اعمالشان، به دست راستشان داده شد (با سرفرازى و افتخار) نامه اعمال خود را مى خوانند و کمترین ستمى به آنها نخواهد شد» (تفسیر «صافى»، ذیل آیه 65 سوره یس)
کلام آخر:
در روز قیامت بر زبان هایی که در دنیا قدرت تکلم داشته اند، مهر زده می شود و نمی توانند حرف بزنند ، اما در عوض در آخرت به تمام اعضای بدن که در دنیا نمی توانستند حرف بزنند، قدرت تکلّم داده می شود: یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُم بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ (نور /24)
منابع:
پرسمان
پاسخگو
تبیان