الهی!چه خوش روزی که خورشید جلال تو بما نظری کند...
چه خوش روزی که مشتاق از مشاهده جمال تو مارا خبری دهد...
جان خود را طعمه ی باز سازیم که در فضای طلب تو پروازی کند...
و دل خود را نثار دوستی کنیم که بر سر کوی تو آوازی دهد...
الهی!
من غلام آن معصیتم که مرا به عذر آرد...
و از آن طاعت بیزارم که مرا به عُجب آرد