عبارت مثلی بالا هنگامی به کار می رود که در مجلس یا محفلی در آن واحد هر دو تن دو به دو با آواز بلند و بدون رعایت نظم و ترتیب با یکدیگر گفتگو کنند و آنچنان قشقرقی راه بیندازند که هیچ یک از افراد آن جمعیت حرف و سخنشان برای دیگران مفهوم نگردد .
چوپانی گله را به صحرا برد ؛ به درخت گردوی تنومندی رسید . از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد که ناگهان گرد باد سختی در گرفت ، خواست فرود آید ، ترسید . باد شاخه ای را که چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف می برد. دید نزدیک است که بیفتد و دست و پایش بشکند. مستاصل شد...
از دور بقعه امامزاده ای را دید و گفت : ای امام زاده گله ام نذر تو ، از درخت سالم پایین بیایم.
ضرب المثل ماست و دروازه در مواردی به کار می رود که دو مطلب متناقض و متغایر را بخواهند با یکدیگر تلفیق دهند. فی المثل گفته شود: من از حسن طلبکار هستم به دلیل اینکه حسین از او طلبی ندارد. که در این صورت گفته می شود: فلانی ماست و دروازه صحبت می کند یعنی مطالبی را بهم تلفیق می دهد که هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارد.
قارون در ادبیات فارسی کنایه از کسی است که در اندوختن مال و ثروت افراط ورزد و در راه خدا دیناری صرف نکند.
مقصود از گنج قارون در اصطلاح عامیانه به اموال بی قیاسی اطلاق میشود که از طریق ناصواب به دست آید و بالمال نسبت به صاحب مال و ثروت وفا نکند.
هر گاه کسی از کیسه دیگری بخشندگی کند و یا از بیت المال عمومی گشاده بازی نماید، عبارت مثلی بالا را مورد استفاده و استناد قرار داده، اصطلاحاً میگویند: «فلانی از کیسه خلیفه میبخشد».
حرف مفت میگوید
همه حرف و همه حرف وهمه حرف
به حرف مفت وقت ما شود صرف
این مثل را هنگام عصبانیت بر زبان میآورند. گاهی اتفاق میافتد که خادمی مخدومش را بترک محل خدمت تهدید میکند، فرزندی بعلامت قهر از خانه خارج میشود که دیگر مراجعت نکند، زنی بمنظور اخافه و ارعاب شوهرش او را بجدائی و بازگشت بخانه پدرو مادر تهدید میکند و و.....
هر گاه کسی در غیر موقع حرف بزند و یا میان حرف دیگران بدود و خود را داخل کند چنین فردی را اصطلاحاً خروس بی محل میخوانند.
از آنجا که در ادوار گذشته بانگ نابهنگام خروس را به علت و سببی شوم میدانستند لذا به شرح ریشه تاریخی آن میپردازیم تا علت و سبب این مثل سائر و مشئوم بودن آن
این شتری است که در خانه همه کس میخوابد
اصطلاح و ضرب المثل بالا به عنوان تسلیت و همدری به کار میرود تا مصیبت دیدگان را موجب دلگرمی و دلجویی باشد و متعدیان و متجاوزان را مایه تنبیه و عبرت؛
این مثل در مورد افرادی که به قدرت و زورمندی خود میبالند به کار میرود. فی المثل فلان گردن کلفت به اتکای نفوذ و نقودش مالی را به زور تصرف کند و به هیچ وجه حاضر به خلع ید و استرداد ملک و مال مغصوبه نشود. عبارتی که میتواند معرف اخلاق و