یه شتر به شتر دیگه از دست صاحبش شکایت می کرد که گفت :صاحبم از بس بار من میکنه که طاقتم طاق میشه
شتر دیگه گفت :بارت چیه اون شتر جواب :داد معمولا نمک
شتره گفت:اگر توی راهت جوی ابی چیزی دیدی توی جوب اب بخواب تا نمک ها اب بشه و بارت سبک حال صاحبتم جا میاد
شتره به حرف دوستش عمل کرد و صاحیش فهمید که خوابیدن شتر از ناتوانی نیست و دفعه بعد صاحب شتر نمد بار شترش کرد و شتر هم از همه جا بی خبر توی جوی اب خوابید و وزن بارش اینبار چند برابر شد و صاحبش به زور شلاق اون رو از زمین بلند کرد و به راه انداخت
و این مثل شد که کار به جایی رسیده که شتر رو با نمد داغ میکنن
منبع:babaghesse.blogfa.com