مقام و منزلت پدر
وقضی ربک الا تعبدو الا ایاه و بالوالدین احسانا
و امر کرد پروردگارتو که بندگی مکنید مگرخدا را ونسبت به پدرومادرنیکی و مهربانی کنید(سوره اسراء-ایه۲۳)
درباره دو موجود گران بها و اشاره به مقام والای آنها یعنی پدر ومادر همین بس که در قرآن بعد از توحید ویگانگی ذات بی مثالش اشاره به توجه به پدر ومادر نموده است.
سفارش پروردگاربه موسی”ع″:
خداوند به موسی “ع″ وحی نمود که همانا کسی که به پدر ومادر نیکی کند و مرا ترک کند اسم وی را نیکوکارمی نویسم. وکسی که مرا نیکی کند وپدرومادرش راواگذارد وی را عاق می نویسم.
عاقبت بی احترامی به والدین:
رسول اکرم “ص” فرمود: موسی “ع″ به درگاه پروردگار عرض کرد:خدایاآن رفیق من که در راه تو به شهادت رسید حالش چگونه است ؟خطاب رسید :ای موسی او در جهنم است.
عرض کرد: پروردگارا،مگرشهدا را وعده بهشت نداده ای؟
فرمود:چرا.ولی او اصرار داشت به آزردن پدر ومادر، ومن عمل کسی را که ستم به پدر ومادر را روا دارد قبول نمی کنم.
رسول اکرم “ص” فرمود: خداوند چهار چیز را در چهار چیز قرار داده است:
۱- برکت علم را درتعظیم نمودن از استاد.
۲- بقاء ایمان را در تعظیم نمودن خداوند.
۳- لذت زندگی را درنیکی به پدرو مادر.
۴- نجات از آتش را در ترک از آزارخلق.
اطاعت ازپدرو مادر:
روزی گذرامام حسین”ع″به عبدالله عمروعاص افتاد.عبدالله عمروعاص تاچشمش به امام حسین”ع″ افتادگفت:هرکس که دوست دارد بهترین مردم روی زمین راازنظراهل بنگردبه این کس(اشاره به امام حسین”ع″نمود)بنگردومن اززمان واقعه صفین بااوسخن نگفته ام.
امام حسین”ع″فرمود:توکه اینطور حرف می زنی پس چرادرروز جنگ صفین بامن وبرادرم وپدرم می جنگی؟بخداقسم پدرم درنزدخداازمن بهتراست.
عبدالله عذرآوردوگفت:مردم مرابه پدران امرکردندومن هم درجنگ صفین پدرم(عمربن عاص)رااطاعت کردم.
امام”ع″فرمود:با خدای خودمخالفت نمودی وباپدرم جنگیدی وپدرت رااطاعت کردی وحال آنکه رسول خدا”ص”فرمود:
اطاعت پدران درکارنیک واجب است،امااگرچنانچه امرکردندبه بدی وخلاف دین،اطاعت آنان واجب نیست وطاعتی برای مخلوق درمعصیت خدانیست.وبعدعبدالله ساکت شد.
قدر پدرشناس که دری است کم نظیر چون بینیش فتاده زپادست اوبگیر
گرعالمی به پنجه قدرت کنی اسیر نزد پدرذلیلی وشرمنده وسربزیر
مقام پدر
چندان پدرمشقت دوران کشیده است درکوه ودشت خارمغیلان،دویده است
پرخون بدن نموده وجامه دریده است تامثل تودسته گلی پروریده است
*****
مقام پدر
ای پسرتوهم به رهش جان فدانما دربذل مال ووقت،به اواقتدانما
سوی پدرنظاره به صدق وصفانما باصد ادب،به کنیه پدرراصدانما
*****
مقام پدر
اندرمقابل پدر،آن روزبنده باش نزدش ستاده همچونهال خمیده باش
درراه او،دل زجهانی بریده باش وازاین عمل رضایت اوراخریده باش
*****
مقام پدر
خواهی اگرسعادت دنیاوآخرت درپاس احترام پدرکوشومادرت
روزگذشته هانشودمحوخاطرت مادربدی کنیزوپدرهمچوچاکرت
مقام پدر
اثرنفرین پدر:
سیدابن طاووس درمهج الدعوات می نویسدکه امام حسین “ع″فرمود:من وپدرم دریک شب تاریکی به خانه خدارفته ومشغول طواف کعبه بودیم دراین هنگام متوجه آه وناله جانگدازی شدیم که کسی دست نیازبه سوی پروردگار بلندکرده وباسوزوگدازبه تضرع درخواست ازپروردگاردرآمده است.علی”ع″ فرمود:ای حسین”ع″صدای آه وناله رامی شنوی ببین صدای ناله کجاست واوراپیش من بیاور.
امام حسین “ع″فرمود:درآن شب تاریک به گرد خانه خداگشتم تااینکه اورادرمیان رکن ومقام پیداکردم وبه خدمت پدرآوردم. علی”ع″ فرمود:توکیستی؟
عرض کردمردی ازاعرابم.
حضرت پرسیداین همه سوزوگداز برای چیست؟
عرض کرد یاعلی،چه بگویم که بارگناه پشتم راخمیده ونافرمانی وبی احترامی پدرم آه ونفرین اوتمام زندگیم راازهم پاشید وسلامت وصحت راازمن بریده است…
حضرت فرمود:حکایت توچیست؟
عرض کردپدرپیری داشتم که به من خیلی توجه داشت.ولی من شب وروز به کارهای زشت وناپسندمشغول بودم وتمام زندگی من به بیهودگی می گذشت ونصایح پدرم هم به گوش من نمی رفت ،گاهی می شدکه اوراآزارداده وبه اودشنام می دادم.
یک روز پدرم مقداری پول درصندوق گذاشته بودوقتی پدرم رفت من هم فرصت راغنیمت شمرده وبه طرف صندوق رفتم ولی پدرم سررسید وممانعت کرد ومن هم دست اوراگرفتم وبه شدت زمین زدم ودیدم که پدرم می خواست ازجابلندشود ولی چنان ضربه ای به اوواردکرده بودم که دیگرتاب وتوانی برایش باقی نماده بود پولهارابرداشتم وازکنارپدرم رفتم. پدرم درآن حال این جمله راگفت:به خانه خدامی روم وتورانفرین می کنم. وقتی به خانه خدارسیددست به پرده کعبه درازکردو شروع به گریه وزاری کردوباآه وناله سوزان نفرینم کرد.یاعلی،به خداقسم هنوز نفرینش تمام نشده بودکه این بدبختی وفلاکت دچارشدم.دراین هنگام پیراهن خودرابالازدودیدیم که یک طرف بدن او خشک شده وحس وحرکتی هم نداشت.
جوان گفت:بعدازاین اتفاق دیگرپشیمان شده ام وازاوعذر خواهی کردم ولی اودیگربه گریه من توجهی نکردوبه خانه ره سپارشدوالان سه سال ازاین واقعه می گذردومن هربارنزدپدرم رفته ازاوطلی بخشش می کنم ولی اوردمی کند.
سال سوم حج بود ازپدرم درخواست کردم همانجا که دست به پرده کعبه برده ومرانفرین کرده درحقم دعاکندتابه برکت دعایش تندرستی رابه من بازگرداند.
پدرم قبول کردوباهم به طرف خانه خداحرکت کردیم درحال حرکت بودیم شب هنگام پرنده ای ازکنارشترپدرم پریدوبال پرنده به شتراصابت کرد. شترازاین اتفاق رمیدوپدرم رابرزمین افکندپدرم باسربرروی دوسنگ افتادوهمانجا جان به جان آفرین تسلیم کرد.اوراهمانجا به خاک سپردم حال می دانم تمام بدبختی من ازنفرین پدرم است.
علی”ع″فرمود:اینک فریادرس تورسیده است دعایی راکه پیامبراکرم به من آموخته است به تو می آموزم وهرکس این دعاراکه اسم اعظم خداونددرآن است بخواند بیچارگی واندوه ومرض وتنگدستی ازاو بر طرف می شودوگناهش آمرزیده می شود.
امام حسین”ع″ می فرماید: وقتی پدرم ازفوایداین دعابه شمارش برآمدند من بیش ازآن جوان به سلامتی خودمسرور گشتم.
حضرت فرمود: این دعارادرشب دهم ذی الحجه بخوان وفرداصبح به نزد من بیاتاتورا ببینم.
صبح دهم ذی الحجه جوان باشادی وشعف به سوی پدرعلی”ع″ آمدونسخه دعارا تسلیم کردوقتی به عضوسیاه وبی حس اونگاه کردیم هیچ مرضی دراونیافتم.
جوان گفت: یاعلی”ع″ مستجاب شدحاجتم برآورده گردید.
حضرت علی”ع″ فرمود: جریان شفایت رابگو.
گفت: شب دهم نیمه شب وقتی همه مردم خواب بودند دعارابه دست گرفتم وشروع به تضرت وزاری کردم وابراز ندامت کردم بازهم برای مرتبه دوم خواستم دعابخوانم که ندایی رسیدکه این جوان کافیست خدارابه اسم اعظم قسم دادی ودعایت مستجاب شد پس لحظه ای به خواب رفتم درخواب پیامبررادیدیم که دست بربدنم گذاشت وفرمود(احتفظ بالله العظیم فانک علی خیر)ازخواب بیدارشدم ودیگرهیچ مرض درخودندیدم ودانستم که خدامراشفاداده است.
“دعایی که حضرت به اودادند مرحوم شیخ عباس قمی به نام دعای”مشلول”ذکرکرده اند.”
علی”ع″می فرمایند:
گناهان دردند،دوای آن طلب آمرزش ازخداوشفای آن بازنگشتن به گناه است.
گناهان چوبیماریندومرض تو را گرعلاج است ودرمان غرض
بوددارویش مغفرت خواستن شفایش خودازجرم پیراستن
منبع:برگفته از کتاب دوضریح فراموش شده/اصغرحبیبی.