ای آن که یاد او برای یاد کنندگان، موجب شرافت است وای که طاعت او برای فرمان برادران، وسیله نجات است، ... دلهای ما را به یاد خود، از یاد هر چیزی و زبان های ما را به شکر خویش از هرگونه سپاسی و اعضای ما را به طاعت خود از هر طاعت دیگری مشغول فرما.
پس اگر برای ما فراغتی مقدر کرده ای، آن را بسلامتی [از آفات] قرار ده که در آن حال، گناهی ما را در نیابد و خستگی و ملالی به ما نرسد تا این که نویسندگان اعمال بد یا نامه سفید، از یاد بدی های ما برگردند و کاتبان کردارهای نیک، به آنچه از حسنات ما نوشته اند، شادمان گردند.
هرگز از تو ناامید نمی شوم، در حالی که در توبه و بازگشت به سویت را به رویم گشوده ای
و چون روزهای زندگی ما سپری شود و اوقات عمرمان به پایان رسد و دعوت تو - که از آن و از اجابت آن گریز و چاره ای نیست - ما را احضار نماید.
و روزی که اخبار بندگانت را آشکار می کنی، در حضور گواهان، پرده از روی اعمال ما برمدار، زیرا تو بر کسی که تو را بخواند، مهربانی و برای کسی که تو را ندا کند، پاس گویی.
پروردگارا، سه خصلت است که مرا از درخواست از تو باز می دارد، ولی یک خصلت است که مرا در آن ترغیب می کند ( آن سه، این است): امری که به آن فرمان داده ای، ولی من در انجامش درنگ کردم و کاری که مرا از آن نهی نمود، ولی به سویش شتافتم و نعمتی که به من بخشیدی، ولی در سپاس گزاری کوتاهی نمودم.
تفضل و احسانت به کسی که رو به سوی تو آورد و با گمان نیک به بارگاهت آید، مرا به درخواست از تو وا می داد، زیرا تمام احسانهایت از روی تفضل است و همه نعمت هایت، بی سبب و ابتدایی می باشد.
دلهای ما را به یاد خود، از یاد هر چیزی و زبان های ما را به شکر خویش از هرگونه سپاسی و اعضای ما را به طاعت خود از هر طاعت دیگری مشغول فرما
پس اینک ای خدای من، این منم که پیشگاه عزتت همچون بنده تسلیم و خوار ایستاده و با شرم بسان نیازمندی عیالوار، از تو درخواست می نمایم. اقرار می کنم که هنگام لطف و احسانت، جز خودداری از گناه، طاعتی نکرده ام و هیچ گاه از نعمت و احسانت بی بهره نبوده ام.
خدای من، آیا اقرارم به گناه در پیشگاه مقدست سودی برایم خواهد داشت؟ و آیا اعترافم به زشتی هایی که در برابرت مرتکب شدم، نجاتم خواهد داد؟ با آن که در این حالی که هستم، خشمت را بر من واجب کرده ای؟ و یا در این هنگام که تو را می خوانم، دشمنی تو همراه من است؟
پاک و منزهی تو، هرگز از تو ناامید نمی شوم، در حالی که در توبه و بازگشت به سویت را به رویم گشوده ای، بلکه سخن بنده ذلیلی را به زبان می آورم که به خود ظلم و ستم کرده و حرمت پروردگارش را سبک شمرده است؛ کسی که گناهانش بزرگ و رو به زیادی است و روزگارش به او پشت کرده و عمرش سپری شده است، چون بنگرد، وقت عمل گذشته و به پایان عمر رسیده و یقین حاصل کند که پناهنگاه و گریزگاهی از [عذاب و انتقام] تو برایش نیست، به سوی تو روی می آورد و توبه اش را برایت خالص نماید. پس با دلی پاک و پاکیزه به سویت برخیزد. سپس تو را با صدایی سوزناک و آهسته بخواند.
اینک ای خدای من، این منم که پیشگاه عزتت همچون بنده تسلیم و خوار ایستاده و با شرم بسان نیازمندی عیالوار، از تو درخواست می نمایم
خدایا، تو را گواه می گیرم - و تو از نظر گواه بودن کافی هستی - و آسمان و زمین و فرشتگان و سایر مخلوقات را که درآنها اسکان داده ای در این روز و این ساعت و همین شب و همین جایگاه هم گواه می گیرم که تو خدایی هستی که معبودی جز تو نیست. تو به پادارنده عدالت، عادل در داوری، مهربان به بندگان، دارنده هر ملک و پادشاهی و دلسوز آفریده هایت هستی.
ترجمه دعای یازدهم صحیفه سجادیه؛ علی رضا رجالی تهرانی
منبع:tebyan.net