زوجهای بیشماری شکایت میکنند که شعله عشقی که در آغاز رابطه شان بوده، فروکش کرده و خاموش شده است. خیلی ها آن را به گردن تفاوتهای بین دو طرف میاندازند که به مرور زمان و با شناخت بیشتر آنها را از هم دور میکند.
موج "مردگی" که بعد از ماه های پرهیجان اول، رابطه را در خود غرق میکند، باعث میشود خیلی از زوجها امید خود را از دست داده و جای دیگری جز رابطه شان به دنبال آن هیجان بگردند. باوجود یافته های محققان که نشان میدهد 60-30 درصد از زوجها در نقطهای از زندگی مشترک خود اقدام به خیانت میکنند، دیگر زمان آن رسیده که علل فروکش کردن هیجان روابط را بررسی کنیم. واقعاً چه چیز باعث میشود آن شور و اشتیاق اولیه به بی علاقگی و بی تفاوتی تبدیل شود؟ چه چیزی تپش قلب شما از روی هیجان را به بی حوصلگی و نارضایتی تغییر میدهد؟
برای تشخیص علت جدا کردن زوجها از هم، خیلی خوب است که با مفهوم "پیوند خیالی" آشنا شوید. پیوند خیالی به نوعی ارتباط اطلاق میشود که بعنوان جایگزینی برای یک رابطه عاشقانه واقعی عمل میکند. این توهم ارتباط و نزدیکی به زوج این امکان را میدهد که با وجود فاصله احساسی، خیالی از عشق و دوست داشتن برای خود داشته باشند.
همانطور که زنی که پس از شش سال زندگی مشترک در حال جدایی بود، می گفت، "من از کودکی از تنها ماندن میترسیدم اما این را هم میدانستم که از نزدیک بودن به یک نفر دیگر هم میترسیدم. ازدواج مشکل من را حل کرد: شوهرم از نظر فیزیکی آنجا بود، پس لازم نبود که از تنها ماندن بترسم و من هم طوری رفتار میکردم که او را در فاصله ای از من نگه میداشت که از نظر احساسی برایم قابل تحمل باشد."
نزدیکی جسمی و فاصله احساسی از مشخصه های پیوند خیالی است. این پیوند زمانی شکل میگیرد که حس واقعی و جدی عشق، احترام و جاذبه با خیالات امنیت، ارتباط و محافظت جایگزین میشود. بااینکه همه اینها به نظر خصوصیاتی مثبت را یک ارتباط صمیمی میرساند اما جایگزین کردن یک اولویت فیزیکی میتواند هر رابطه صمیمی را خراب کند.
افرادیکه پیوند خیالی دارند، برنامه را به اتفاقات خودبخودی و امنیت را به عشق ترجیح میدهند. آنها سعی میکنند که با هم باشند اما بدون انرژی، استقلال و محبتی که روزی به زندگیشان رنگ میداد. خطر تلفیق زندگیمان با کسی دیگر این است که معمولاً احترام و علاقه ای که در ابتدا داشتیم را از دست میدهیم. حتی اینقدر صبر میکنیم که خودمان را هم در رابطه از دست میدهیم، به جای اینکه ویژگیهای خاصی که به ما اعتمادبه نفس میداد و باعث جذب شدن همسرمان به ما شده بود را حفظ کنیم. وقتی زوجها این حسهای واقعی را به هم از دست میدهند، به جای اینکه با این روند مخرب مبارزه کنند، یا رابطه را دور می اندازند یا عمیقتر در خیال ترس از دست دادن همدیگر و تنها ماندن فرو میروند. خوشبختانه این احساسات و هیجانات قابل برگشت هستند.
پیوندهای خیالی به صورت دائم وجود دارند. بعضی زوجها در این خیالات عمیقتر میشوند. بیشتر افراد بین لحظاتی که واقعاً صمیمی و نزدیک هستند و لحظاتی که خیال را جایگزین عشق واقعی میکنند، در نوسانند. با تشخیص میزان درگیر کردن خودتان در پیوند خیالی میتوانید با عادات و رفتارهای منفی مبارزه کرده و مراحلی جدید و هیجان انگیز از رابطه تان را تجربه کنید. در زیر به چند راه اصلی به شما معرفی میکنیم که کمکتان میکند بفهمید تا چه اندازه درگیر پیوند خیالی شده اید و چطور با آن مبارزه کنید.
از دست دادن جاذبه جنسی ــ وقتی در پیوند خیالی باشیم، به مرور زمان مقداری جاذبه جنسیمان به او را از دست میدهیم. تکیه کردن به کسی برای اینکه از ما مراقبت کند یا ما از او مراقبت کنیم، فشار سنگینی بر رابطه مان وارد میکند. کمکم آن فرد را جزئی از خودمان میبینیم و در آن چارچوب، شعله آن عشق که ما را به سمت هم کشیده بود، کمتر میشود. وقتی به طرفمان بعنوان فردی مستقل با شخصیتی جذاب نگاه کنیم، هیجان همیشه در رابطه مان خواهد ماند.
تلفیق هویتها ــ آیا وقتی به رابطه تان نگاه میکنید، میتوانید راههایی که شما و همسرتان پا روی مرزهای همدیگر میگذارید را تشخیص دهید؟ آیا به جای اینکه بگویید، «او» یا «من»، میگویید «ما»؟ حفظ استقلال شخصیتهایمان در رابطه، بهترین راه برای حفظ جذابیت طرف مقابلمان است، این جدا کردن شخصیتها از هم نه تنها شما را از هم دورتر نکرده بلکه باعث میشود همسرتان جذابیت بیشتری برایتان داشته باشد. موقعیتی که برای بار اول عاشق میشوید را در نظر بگیرید. براساس همان خصوصیات و ویژگیهای خاص و منحصر به فرد است که جذب طرف مقابلتان میشوید. استقلال شخصیت اوست که علاقه و احترام در شما ایجاد کرده و شما را به سمت او میکشاند.
فراموش کردن خود و رسیدگی کمتر به خودتان ــ وقتی به درجه ای از آسایش و راحتی در رابطه میرسیم، کمتر به ظاهر خودمان توجه میکنیم. دیگر بدون توجه و ملاحظه رفتار کرده و خیلی اوقات ممکن است موجب آزرده خاطر شدن همسرمان شویم. ممکن است وزنمان بالا رود، عادتهایی ناسالم پیدا کینم، کمتر ورزش کنیم و بیشتر تنقلات بخوریم. این عادتها فقط از روی راحتی و آسایش نیست. اینها روشهایی برای محافظت از خودمان از نزدیکی مداوم است. این عادتها معمولاً اعتمادبه نفس ما را از بین برده طرفمان را از ما دور میکند.
نداشتن فعالیتهای اشتراکی ــ معمولاً در ابتدای رابطه همه ما هیجان داریم که چیزهای جدید را با هم امتحان کنیم و ماجراهای جدید را تجربه کنیم. وقتی رابطه به شکل عادت درمی آید، درمقابل تجربیات جدید مقاومت میکنیم. بدگمان تر و انتقادی تر میشویم و تمایل کمتری برای انجام فعالیتهای مشترک با همسرمان نشان میدهیم. خیلی مهم است که علایق همسرتان را در نظر داشته و فعالیتهایی که هر دو از آن لذت میبرید را در کنار هم انجام دهید. عشق در خلاء نمیتواند وجود داشته باشد. کمی سرعت زندگیتان را پایینتر بیاورید و برای حرفزدن و ارتباط برقرار کردن با هم وقت بگذارید تا بتوانید صمیمیتتان را حفظ کنید. انجام کارهایی که به همسرتان نشان دهد دوستش دارید، به روشن نگه داشتن شعله عشقتان کمک میکند.
ارتباط شخصی کمتر ــ وقتی برای حرف زدن با همسرتان وقت میگذارید، آیا درمورد چیزهایی معنادار حرف میزنید؟ آیا گفتگوهایتان بیشتر حالت عملی و کاری گرفته و رنگ دوستی ندارد؟ خیلی مهم است که زندگیهایمان را با کسانی که دوست داریم تقسیم کنیم. بااینکار میتوانیم خیلی بیشتر آنها را بشناسیم. با این روش آنها را به صورت افرادی مستقل از خودمان میبینیم. این کمکمان میکند آنها را نه به اجبار بلکه به اندازهای واقعی دوست داشته باشیم. کمک میکند دوستی بین خودمان ایجاد کنیم که وقتی میخواهیم حرفی به همسرمان بزنیم، کمتر انتقادی رفتار کرده و وقتی طرفمان نظر خودش را به ما میگوید، حالت دفاعی به خودمان نگیریم. همه این تلاشها، عشق را در رابطه مان تقویت کرده و جاذبه میانمان را بالا میبرد.
فرو خوردن خشم ــ وقتی برای مدتی طولانی با کسی باشیم، خصوصیات منفی آنها را لیست کرده و طوری ضد او میشویم که ما را نسبت به او بدگمان میکند. اگر کینه یا خشمی را در خودتان احساس میکنید، سعی کنید بفهمید. آیا به طریقی ملایم آن را بیرون می ریزید؟ کنار آمدن با مشکلات از جایگاهی عاقلانه باعث میشود حس محبت و دوست داشتنتان را از بین نبرید. شاید ارتباط و گفتگوی صادقانه سخت باشد اما کمکتان میکند همسرتان را بهتر بشناسید تااینکه بخواهید با عینک بدبینی به او نگاه کنید. وقتی عادت کنیم احساساتمان را در خودمان بریزیم و به جای مطرح کردن آنها با همسرمان، بر علیه او جبهه بگیریم، روی یخ اسکیت کرده ایم. حتی وقتی کمکم احساس نزدیکی کنیم، به محض اینکه همسرمان کاری کند که دوست نداریم، دوباره حالت انتقادی میگیریم. وقتی بتوانیم آزادانه چیزهایی که اذیتمان میکند را به همسرمان بگوییم، خیلی راحت تر میتوانیم آن مسائل را فراموش کرده و از دلمان بیرون بریزیم. هرچه توانایی خودمان برای چنین رفتاری را تقویت کنیم، احساس نزدیکی احساسی بیشتری به همسرمان خواهیم کرد. مزیت انعکاس دادن افکار و احساساتمان این است که دیگر به بدگمانی به همسرمان نگاه نمیکنیم.
وقتی نتوانیم این کار را بکنیم، ارتباط احساسی ما با او کمکم از بین رفته و تنها چیزی که برایمان باقی میماند همان پیوند خیالی است. برای برگرداندن شور و عشق به رابطه مان فقط کافی است کارهای کوچکی انجام دهیم که به همسرمان نشان دهیم برای کسی که هست دوستش داریم. اگر هر روز برای مقابله با این رفتارهای عادتی قدم برداریم، به سمت ارتباطی رضایت بخش تر و توام با دوست داشتن خواهیم رفت.