مقالات ائمه و اولیا خدا امام حسین (ع) یاران امام حسین (ع) چه می گویند ؟یاران امام (ع) از برگزیده ترین افرادى بودند که خانواده و دوستان خود را رها ساختند و در رکاب امام (ع) جانبازى و فداکارى کردند و چون قهرمانانى شجاع به جهاد پرداختند، و براى شرکت در میدان کارزار، گوى سبقت را از یکدیگر ربودند.
آنان خطاب به پیشواى خود گفتند: ما به یارى تو آمده ایم، تا جان خود را فدا کنیم و سعى و تلاش ما این است که در راه حفظ جان تو بکوشیم و از شر دشمن تو را در امان داریم.
نه تنها آنان مرگ را به چیزى نمى گرفتند، بلکه از این درجه و مقامى که در پرتو یارى امام (ع) نصیب آنان گشت علائم شادى و سرور در چهره آنها نمایان مى شد.
آنگاه که امام (ع) به آنان گفت: شما آزاد هستید و مى توانید مرا ترک کنید و از میدان نبرد دور شوید. آنان از این امر خوددارى و به خدا سوگند یاد کردند و گفتند: ما هرگز تو را رها نمى سازیم و این سرزمین را ترک نمى کنیم. آیا درست است که ما شما را تنها گذاریم در حالى که دشمن تو را در محاصره قرار داده است.ما در ایفاى حق و یارى تو به درگاه خداوندى چه عذرى خواهیم داشت؟
یکى از آنها مى گفت: به خدا قسم، من هرگز تو را ترک نخواهم کرد.من به مبارزه و نبرد با دشمنان تو تا آنجا ادامه مى دهم که نیزه ام در سینه آنان بشکند، و با شمشیر خود آنقدر زخم به بدنشان وارد سازم که تیغ آن از دسته جدا گردد، و چنانچه سلاحى در دست نداشته باشم با پرتاب سنگ بر دشمن مى تازم.
و از تو جدا نخواهم شد، تا آنگاه که در رکاب تو جان به جان آفرین تسلیم کنم.
یکى دیگر مى گفت: چنانچه مى دانستم که در راه تو کشته شده و بار دیگر زنده مى شوم و در حالى که زنده هستم، بدنم را با آتش مى سوزانند و هفتاد بار این امر را درباره من انجام مى دهند، در این صورت باز هم دست از تو بر نخواهم داشت.
دیگرى مى گفت: به خدا سوگند، من دوست دارم در راه تو کشته شوم و دوباره زنده گردم و این امر تا هزار مرتبه تکرار شود، و خداوند به این وسیله تو و خاندان تو را از شر دشمن محفوظ بدارد.
یکى دیگر از یاران امام (ع) رو کرد به آن حضرت و گفت: چنانچه من بخواهم زنده بمانم و از تو جدا شوم.چه بهتر در حالى که زنده هستم طعمه حیوانات درنده گردم.
بدین ترتیب یاران امام حسین (ع) در راه پیشواى خود از هرگونه فداکارى و جانبازى دریغ نکردند.آنان هرگز به خود اجازه ندادند در حالى که زنده هستند کمترین آسیبى به آن حضرت برسد، و تاب جدایى از او را نداشتند و یکپارچه خود را سپر بلا ساختند و تا آنجا هدف تیر و نیزه قرار گرفتند، تا جان خود را فدا کردند.
در روز عاشورا آنچنان با شجاعت و دلیرى به نبرد پرداختند که تاریخ هرگز تا کنون به خاطر ندارد.و در حالى که تعداد سواران آنان از سى و دو نفر بیشتر نمىشد به لشگر بىشمار دشمن تاختند و قهرمانانه جنگیدند.
کتاب: سیره معصومان، ج 4، ص 86