// ۱۹ مرداد ۹۶ ، ۱۹:۴۲

گاهی به اشتباه کودکان را بزرگسال می پندارید و با آنها با گوشه و کنایه سخن می گویید، فکر می کنید آنها استعاره را خوب می فهمند در حالیکه بهترین حالت این است که با آنها ساده و با زبان خودشان سخن بگویید.

تربیت بهتر فرزند

گاهی به اشتباه کودکان را بزرگسال می پندارید و با آنها با گوشه و کنایه سخن می گویید


آنها نیاز دارند که محبت شما را به گوش بشنوند. نگویید بچه لوس می شود. کودک حتی نیاز دارد که امنیت را بشنود. بنابراین همدردی ، محبت و امنیت باید در کلمات تان جاری باشد، کودک، دوست، آشنا و همسر شما نیست که بگویید خودش باید بفهمد! شما باید با بیان بعضی از جملات، خیلی از مفاهیم را به او بفهمانید زیرا جملاتی هستند که هر کودکی نیاز به شنیدن آنها دارد. برای اینکه بدانیم، کدام یک از جمله های شما نقش حیاتی مثبتی در زندگی فرزندتان دارد به پیشنهادهای ما فکر کنید.


دوستت دارم
به همین سادگی! یک دوستت دارم ساده شاید آنچنان برای شما مهم نباشد و به چشمتان نیاید اما برای یک کودک همه زندگی اوست. دوست داشته شدن، مسیر دوست داشتن را برای کودک هموار می کند. کودک را مطمئن کنید که بی قید و شرط دوستش دارید. حتی اگر کار بدی انجام دهد که از نظر شما مقبول نیست، نباید به او بگویید دیگر دوستت ندارم.

 

تزریق حس امنیت به کودک
«من اینجا هستم و بغلت می کنم»، «من اینجا هستم، کنار تو و نمی گذارم آسیب ببینی»، «من اینجا هستم و صدایت را می شنوم، خواسته ات را به من بگو، لازم نیست جیغ بکشی و گریه کنی تا توجه ام را جلب کنی»، «من اینجا هستم و تو آرام باش» «من اینجا هستم و می توانی روی من حساب کنی». این جمله ها نمونه هایی از حرف هایی هستند که حس امنیت را به کودک شما تزریق می کند.


تماشاچی اش باشید
کودک دست شما را می گیرد و به زور به اتاقش می برد تا پریدن از روی تخت را که به تازگی یاد گرفته برای شما به نمایش بگذارد یا از شما می خواهد، هنگام بازی او را تماشا کنید. نگویید «حوصله ندارم، خودت بازی کن دیگه» مقاومت نکنید در برابر تماشای کودک. او را مطمئن کنید که همیشه تماشایش می کنید و حواستان به کارها و توانایی هایش هست.

 

تو افتخار منی
او باید مطمئن شود که شما به اینکه او فرزندتان است، افتخار می کنید. در عین حال نباید توانایی ای که در او نیست، یا علاقه ای به آن ندارد را تنها به این دلیل که شما دوست دارید، به او نسبت دهید. «تو حتما هنرمند بزرگی می شی»، «تو پزشک خیلی خوبی می شی»، «تو حتما ورزشکار نمونه ای می شی»! در این صورت کودک با اضطراب دائمی زندگی می کند و نه تنها در آن کاری که شما دوست دارید، پیشرفتی نخواهد داشت بلکه از علایق و استعدادهای واقعی خودش هم دور می ماند.


از اولش تو را می خواستم
«خوشحالم که تو بچه منی! خوشحالم که در کنارم هستی. خوشحالم که خدا تو را به ما هدیه داده» و جملاتی از این دست در برابر جملاتی چون «کاش یکی برای چند ساعت تو رو نگه می داشت تا من نفس بکشم»، «از اولش هم تو رو نمی خواستیم»، «از وقتی به دنیا اومدی همه چی خراب شد»، «تو باعث شدی نتونم درس بخونم» و... . کودک نباید از اینکه وجود دارد احساس گناه کند و با این حس بزرگ شود. در عوض می بایست خوشحالی مان را از وجودش و در کنارش بودن عنوان کنیم.


می بخشمت عزیزم
«ببخشید مامان» جمله ا ی است که بچه ها بعد از اینکه گمان می کنند، والدینشان را ناراحت کرده اند یا کاری نادرست انجام داده اند، به کرات تکرار می کنند. «بخشیدی؟» او را مطمئن کنید که می بخشیدش. بیان جمله «نمی بخشمت» باعث نمی شود کودک متنبه شود بلکه مجددا به او احساس گناه و سرزنش را هدیه می کند و او چون نمی داند چطور با احساس گناه کنار بیاید دست به لجبازی های بیشتر می زند.

 

استرس وارد نکنید
یکی از غم انگیزترین تصاویر ذهنی اغلب ما صحنه ای است که پدر یا مادری کودک را مجبور می کند با سرعت و عجله آنان همراه شود و کودک جا می ماند و بابت جاماندنش تحقیر و سرزنش می شود و مورد خشونت قرار می گیرد. او نمی تواند منظورش را خیلی سریع بگوید. نمی تواند غذایش را به سرعت بزرگ ترها تمام کند. نمی تواند با سرعت بزرگ ترها در بازار راه برود و بدود و چون این ناتوانی غیرعمد محلی برای سرزنش شدن اوست، دچار اضطراب می شود. « زود باش کار دارم»، «زود بگو باید برم»، «بدو دیرم شده» و...استرس را در جان کودک می نشاند. این وظیفه شماست که زمان را طوری تنظیم کنید که مجبور به عجله کردن نباشید.


اگر می خواهی گریه کن
اینها حرفهایی است که معمولا می گوییم، «گریه نکن»، «چرا گریه می کنی اینقدر»، «گریه نداره که»، «مرد که گریه نمی کنه»، «تو دیگه بزرگ شدی، گریه کردن برات زشته»! حال آنکه گریه عکس العملی طبیعی در مقابل موقعیت تلخ و دردناک و احساس غم و اندوه است چرا جلوی یک عکس العمل طبیعی را می گیریم و آن را به بزرگی و مرد بودن ربط می دهیم؟ بگذارید کودک گریه کند، آرام شود و بداند گریه کردن ربطی به مرد و زن بودن و بزرگ و کوچک بودن ندارد و نیازی نیست او همیشه بغضش را نگه دارد.

 

هدیه های ماندگار بدهید
گاهی ما پدر و مادرها فکر می کنیم باید در آستین مان هدیه ای نگه داریم، مثلا وقتی با کودکمان به سوپر مارکت می رویم، در یک مراسم مذهبی شرکت می کنیم یا به مهمانی می رویم برای آرام نگه داشتن او مرتب به او قول و وعده می دهیم. اما کارشناسان اصرار دارند زیر بنای یک رفتار خوب، انتخاب راه های بهتر است. بنابراین به جای این که بگویید اگر امروز در خانه مادر بزرگت آرام باشی برایت اسباب بازی می خرم،بهتر است بگویید اگر در خانه مادربزرگ هنگام شام خوردن آرام و مودب باشی من به تو افتخار می کنم.


تشویق کنید
آیا شما به دنبال راهی مطمئن و قطعی می گردید تا کودکتان به حرف شما گوش کند؟ مسلما ترساندن یا محروم کردن راهش نیست. با گفتن جملاتی مثل فردا تو را به پارک نخواهم برد یا برای خرید تو را با خود نمی برم نه تنها تاثیری ندارد بلکه بچه ها را برای انجام اشتباهشان لجوج تر می کند. پس از همین امروز یاد بگیرید کودک تان را تشویق کنید. صد سال هم بدوید تنبیه جواب نمی دهد.


با کودک، کوتاه صحبت کنید
توضیحات مفصل از حوصله بچه خارج است. وقتی با سفارش های مکرر می کوشیم او را سر عقل بیاوریم و مرتب دلیل می آوریم، دقیقا مثل این است که بی صدا هی حرف می زنید و او فقط حرکات لب و دهان و دست های شما را می بیند و دیگر هیچ. کوچولو ها مینیاتوری از بزرگسالان نیستند. توصیه های طولانی در حوصله آنها نمی گنجد. مثلا برای این که فرزندمان قبل از غذا خود را با هله هوله سیر نکند کافی است به او بگویید قبل از ناهار بیسکویت، نه.

 

روش های صحیح تربیت کودکان

بچه ها نیاز دارند که محبت شما را به گوش بشنوند

 

5جمله خوب برای بچه ها

 

- من تو را دوست دارم ولی این کار تو را نمی پسندم:
اگر می خواهید لفظی را به کودک بیاموزید، کار خوب و بد را برایش مشخص کنید. به او بیاموزید ما کار خوب و کار بد داریم ، نه بچه خوب و بچه بد. هدف از وضع قوانین، آموزش رفتارهای مناسب است نه تنبیه کودک. اگر چه به رفتار ناپسند او اعتراض می کنید ولی محبت خود را به او قطع نمی کنید.

 
- خـودت تـصـمـیم بگیر:
کودک و دوستش در اتاق مشغول بازی هستند. سر و صدای آنها باعث اذیت و آزار شماست، بهتر است بگویید: "بچه ها تصمیم بگیرید یا بی سر و صدا بازی کنید، یا از اتاق خارج شوید." اگر بعد از ۵ دقیقه هنوز سر و صدا ادامه داشت، بگویید: "خوب می بینم تصمیم گرفتید که از اتاق بیرون بروید." این جمله، شما را از داشتن نقش منفی نجات می دهد، زیرا آنها می دانند این تصمیم آنها بوده که منجر به این نتیجه شده است. به این ترتیب کودک مسئول عمل خودش است.


- احساس تو را درک می کنم:
وقتی کودک عصبانی است جملاتی را به کار می برد تا دیگران را متوجه احساس خود کند. مثلا ً می گوید: "از تو متنفرم" یا "خیلی بدی." این تنها جملاتی است که همه ذهن او را پرکرده. شما می توانید به او کمک کنید تا جمله مناسب را به کار ببرد.

 

- "آیا دوستت چیزی گفته که واقعیت ندارد و تو عصبانی شده ای؟:
" افراد متفاوت، نـیازهای متفاوتی دارند. اغلب کودکان در اعتراض به والدین می گویند: "عدالت را رعایت کنید و منصف باشید" و این جملات زمانی مطرح می شوند که کودک می خواهد وسیله خاصی برایش تهیه شود؛ صرفاً به این دلیل که برای برادرش تهیه شده است. باید به کودکان بیاموزیم "انصاف و عدالت این است که هر فرد، هر چه را نیاز دارد تهیه کند. اگر شما به عینک نیاز داری و خواهرت به کفش، هر کدام وسایل مورد نیاز خود را خریداری خواهید کرد و این است اجرای عدالت. گمان نمی کنم زمانی که خواهر شما به عفونت گوش مبتلاست و آنتی بیوتیک مصرف می کند لازم باشد شما هم آنتی بیوتیک مصرف کنی"!


- از تو می خواهم مشکل مرا حل کنی:
اگر کودک کاری را انجام می دهد که باعث رنجش شماست، به او بگویید که دچار مشکل شده اید. مثلا ً به او بگویید: "صدای بلند تلویزیون باعث می شود دچار سردرد شوم" و ازاو بخواهید در حل مشکل به شما کمک کند. در این صورت او که خود را دشمن شما نمی بیند خود را موظف می داند کاری انجام ندهد که برای شما مشکل آفرین باشد. اگر به رضایت خاطر شما اهمیت دهد، رفتار بد را خاتمه خواهد داد.


گردآوری:بخش روانشناسی بیتوته
منابع

تبیان

عصرایران

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.