رابطه مرگ و آرزوها از نگاه امیرالمۆمنین (ع)
مرگ یکی از قوانین فراگیر و قطعی جهان هستی است که همه موجودات طعم آن را خواهند چشید و آن انتقال از دنیا به سرای جاودان آخرت است.
وقتی روح بدن را ترک می کند، دیگر بازگشت ندارد. همه انسان ها ناگزیر باید مسیر زندگی را طی کرده و مرگ را تجربه کنند؛ حال برخی چنان دل به دنیا بسته اند که گویا مرگ فقط برای دیگران است و آنها فرصت دارند سالیان سال زندگی کنند و به تمام خواسته ها و آرزوهایشان برسند.
این نوشتار رابطه مرگ و آرزوها را از نگاه مولا علی (علیه السلام) تبیین می کند.
رابطه مرگ و آرزوها از نگاه امیرالمۆمنین (علیه السلام)
قال علی (علیه السلام): «مَن جَرى فى عِنانِ اَمَلهِ عَشر باِجلِهِ»(1) هر کسى که به دنبال امیال و آرزوى خود شتاب کند اجلش پیش از آرزویش به او خواهد رسید.
منظور امام (علیه السلام) از جرى فی عنان امله: آرزو هاى دراز است که موجب کم توجّهى به خداوند و مطالب بلند و لغزیدن به طرف مرگ است.
پس امام عنان و افسار را به آرزو تعبیر کرده و آن را به سوارکارى که افسار اسبش رهاست تشبیه نموده است. و لغزش به طرف اجل را از این باب فرموده که آن را به چیزى که باعث لغزش انسان مىشود از قبیل سنگ یا چوب تشبیه کرده است، و تمام این امور مجازها و تشبیه هاى لطیف است. و قطعا کسى که در اختیار آرزویش حرکت مىکند، حرکت او ناشی از نیروى شهوانى او است.
در این گفتار امام(علیه السلام) به کسانی که آرزوهای دراز دارند هشدار می دهد که به سبب این آرزوها از آنچه خدا از آنها خواسته غافل مىشوند و باید از خواب غفلت بیدار شوند و بفهمند که آنچه از آنها خواسته شده، فرو رفتن در خواسته هایشان نیست به این که در پى تقاضاى خود حرکت کنند. چون آرزوها و تقاضاهاى آنها ناگزیر زوال پذیر و موجب لغزش به طرف مرگى است که براى حیوان حتمى است. پس شایسته است که در پى آرزویى باشند که بر اساس قرآن و سنّت خاتم پیامبران مطلوب است. (2)
نیکوکاران و پارسایان که به دنبال امیال و آرزوهاى دور و دراز خود نمى شتابند و به فکر عبادتند سعادت آخرت را می خواهند و مى دانند که بر هر قدمشان مرگ نهفته است و همین امر سبب شود که به یاد خدا بوده و کمتر به دنبال امیال دور و دراز خود بروند.
یا ایشان در جای دیگر می فرمایند: «عند حضور الآجال تظهر خیبة الآمال»(3) با فرا رسیدن مرگها، پوچى و زیان آرزوها نمایان مىشود.
«عند هجوم الآجال تفتضح الأمانىّ و الآمال».(4) با هجوم مرگها، امیدها و آرزوها رسوا مىگردند.
وقتی که انسان از نظر فکری، روحی، روانی و با پشتوانه ایمان و عمل صالح، خود را آماده سفر آخرت کند، ترس را هنگام مرگ به خود راه نمی دهد و در می یابد که در حقیقت با این سفر، به سوی نجات و رهایی از رنج ها، و روی آوردن به شادی ها انتقال پیدا خواهد کرد.
اجل معلق انسان ها تا حد زیادی وابسته به اعمال آنهاست
رابطه روزی و مرگ
«و قیل له علیه السلام: کیف الرّزق و الأجل. فقال علیه السلام: إنّ لک عند اللّه رزقا، و له عندک أجلا، فإذا وفاک ما لک عنده أخذ ما له عندک».(5)
به امام علی (علیه السلام) گفته شد: روزى و مرگ چگونه اند فرمود: براى تو نزد خدا روزى معینى است و براى خدا هم نزد تو مهلت معینى است، هرگاه آنچه مال توست به تو داد، آنچه از خود نزد تو دارد، مى گیرد.
قال علی(علیه السلام) : «إنّک لست بسابق أجلک، و لا مرزوق ما لیس لک» (6) به راستى که از اجل و سرانجامت پیشى نخواهى گرفت و از آنچه روزى تو نیست بهره مند نخواهى شد.
اسباب تعجیل و تأخیر مرگ
امام علی(علیه السلام) یکی از اسباب تأخیر در مرگ را صله رحم می دانند؛ قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام) : «صلة الرّحم مثراة للمال و منسأة للأجل» (7) صله رحم، دارایى را فزونى بخشد و مرگ را به تأخیر اندازد.
البته بسیاری از مردم به سبب گناهان، مرگ خویش را پیش می اندازند؛ پیامبر (صلى الله علیه وآله) : «مَوْتُ الاْنْسانِ بِالذُّنوبِ اَکْثَرُ مِنْ مَوْتِهِ بِالاَجَلِ وَ حَیاتُهُ بِالبِرِّ اَکْثَرُ مِنْ حَیاتِهِ بِالْعُمُرِ؛»(8)
مرگ انسان ها در نتیجه گناهان، بیشتر از مرگ آنها در نتیجه فرا رسیدنِ اَجَل است و زنده ماندن انسان ها درنتیجه نیکى هایشان، بیشتر از زندگى کردنشان به خاطر باقى بودنِ عمر است.
از این گونه روایات استفاده می شود که اجل معلق انسان ها تا حد زیادی وابسته به اعمال خود آنهاست؛ لذا می توانند با شناسایی عوامل افزایش و کاهش عمر از طریق روایات اهل بیت (علیهم السلام)، زندگی خود را به گونه ای برنامه ریزی کنند که احتمال عمر طولانی را در مورد خود افزایش دهند.
کلام آخر:
پس بهتر آن است که به دنبال آرزو های دراز و دست نایافتنی نرویم و خود را به دنیا وابسته نسازیم تا بتوانیم در هنگام مرگ شیرینی لقای خداوند و همنشینی با انبیاء و اولیاء را بر هر گونه متاع دنیوی ترجیح دهیم.
اى آنکه روانه سوى امیال شدى با هر قدمت راهى اقبال شدى
غافل مشو از مرگ که در هر قدمت نزدیک شود همان که دنبال شدى
پی نوشت ها:
1ـ نهج البلاغه، حکمت19.
2ـ شرح بر صد کلمه أمیر المۆمنین و شرح شیوای عبد الوهاب بر سخنان أمیر المۆمنین، ص246.
3ـ غرر الحکم ،ح 6208.
4ـ غرر الحکم ، ح 6209.
5ـ جلوه های حکمت، سید اصغر ناظم زاده، ص9.
6ـ نهج البلاغه، نامه 72.
7ـ نهج البلاغه، خطبه 110.
8ـ مکارم الاخلاق، ص 362.