// ۰۵ شهریور ۹۶ ، ۱۶:۴۰

تو بمان

با من بی کس تنها شده، یارا تو بمان
همه رفتند از این خانه خدا را تو بمان

من بی برگ خزان دیده دگر رفتنی ام
تو همه بار و بری، تازه بهارا تو بمان

داغ و درد است همه نقش و نگار دل من
بنگر این نقش بخون شسته نگارا تو بمان

زین بیابان گذری نیست سواران را لیک
دل ما خوش به فریبی است، غبارا تو بمان

هر دم از حلقه عشاق، پریشانی رفت
بسر زلف بتان! سلسله دارا تو بمان

شهریارا، تو بمان بر سر این خیل یتیم
پدرا، یارا، اندوه گسارا تو بمان

سایه، در پای تو، چون موج، دمی زار گریست
که سر سبز تو باد کنارا تو بمان

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.

دیدگاه ها  ۳

  1. ابراهیم ... | ۰۵ شهریور ۹۶ ، ۱۷:۰۶ | لینک
    شعر قشنگی بود
  2. Va hid | ۰۵ شهریور ۹۶ ، ۱۹:۲۵ | لینک
    زیبا بود !!زیبا!!!!
  3. سیّد محمّد جعاوله | ۰۵ شهریور ۹۶ ، ۱۹:۴۱ | لینک
    زیباست