ﻧﮕﺎﻫﺖ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﭼﯿﺰﯼ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ” ﻧﺪﺍﺷـﺘـﻦ ” ﻫﺎ ﺟﺪﺍ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
ﺑﺎ ﺗـــﻮ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧـﻨﺪﻡ
ﻗﻔﻞ ﻫﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ
ﺩﺭ ﺗـــﻮ ﻛﻪ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﻡ
ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﮕﯽ ، ﺗﺮﺍﻧﻪ ﯼ ﻣﺮﻏﺎﻥ ﺧﻮﺷﺨﻮﺍﻥ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﻡ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﭼﻪ ﺧﻮﺵ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺳﺖ
ﺑــﺎ ﺗـــﻮ ﺑــﻮﺩﻥ
ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﮐﻪ ﺻﺪﺍﯾﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ
ﻧﺎﻣﻢ ﺩﻝ ﺍﻧﮕﯿــﺰﺗﺮﯾﻦ ﺁﻭﺍﯼ ﺩﻧﯿــﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ
.
.
تعــﻬـﺪ ﺩﺍﺷﺘــﻦ، ﻗــﺸﻨﮕــﻪ !!
ﺣﺘـــﯽ ﺗﻌﻠــﻖ ﺩﺍﺷﺘﻦ !
ﺍﯾﻨﮑـﻪ ﺑﺪﻭﻧــﯽ ﻣـــﺎﻝ ﮐﺴــﯽ ﻫﺴﺘــﯽ
ﺳــﻬـﻢ ﮐﺴــﯽ ﻫﺴﺘــﯽ
ﻭ ﺍﻭﻧـــﻢ ﻣـــﺎﻝ ﺗـــﻮﺋـــﻪ
ﺣـــﻖ ﺗـــﻮﺋــﻪ
ﻣﻬـــﻢ ﻧﯿــﺲ ﺍﯾﻦ ﺗﻌــﻬـﺪ ﺍﻣـﻀــﺎﺀ ﺑﺸــﻪ
ﺗـــﻮ ﯾﻪ ﮐـــﺎﻏـﺬ ﭘــﺎﺭﻩ !
ﺍﺻـــﻠﺶ ﺟـــﺎﯼ ﺩﯾﮕــﻪ ﺳَﻨَــﺪ ﺧﻮﺭﺩﻩ
ﺗﻮﯼ ﺩﻻﺗــــــــــﻮﻥ …
.
.
من زخم های بی نظیری به تن دارم
اما تو مهربان ترینشان بودی
عمیق ترینشان…
عزیز ترینشان…
بعد از تو آدم ها
تنها خراشی بودند بر من که هیچ کدامشان به پای تو نرسیدند
عشق من…
خنجرت کولاک کرد
.
.
خستگی را از پشت حصارهای بلند زندگی فریاد می زنم…
نمی دانم صدایم شنیده میشود یا نه…
نمی دانم اگر کسی بشنود چه قضاوتی می کند…
اما می دانم اگر تو بشنوی دلم آرام می ماند…
حتی اگر هیچ واکنشی نشان ندهی…
..
.
.
هنوز هم وقتی باران می آید
تنم را به قطرات باران می سپارم
می گویند باران رساناست
شاید دستهای من را هم به دستهای تو برساند
.
.
شب گم شده در سیاهی چشمانت
شد رود ستاره راهی چشمانت
قربان نگاه تو که اقیانوسی
افتاده به تور ماهی چشمانت
.
.
به آغوش تو محتاجم برای حس آرامش
برای زندگی با تو پر از شورم پر از خواهش
به دستای تو محتاجم برای لمس خوشبختی
واسه تسکین قلبی که براش عادت شده سختی
به لبخند تو محتاجم که تنها دلخوشیم باشه
بذار دنیای بی روحم با لبخند تو زیبا شه
.
.
ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻫﺎﯾﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﻓﺮﮐﺎﻧﺲ ﺷﺎﺩﯼ ﺗﻨﻈﯿﻢ ﮐﻨﯿﺪ ﺗﺎ
ﺑﻬﺸﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﻨﯿﺪ ..
ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯿﺪ ﺩﺭ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ
ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ . . .
ﺍﮔﺮ ﻋﺸﻖ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯿﺪ،
ﻋﺸﻖ ﺑﻮﺭﺯﯾﺪ . . .
ﺍﮔﺮﺻﺪﺍﻗﺖ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯿﺪ، ﺭﺍﺳﺘﮕﻮ ﺑﺎﺷﯿﺪ . . .
ﺍﮔﺮ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯿﺪ،
ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ . . .
ﺩﻧﯿﺎﭼﯿﺰﯼ ﺟﺰ ” ﭘﮋﻭﺍﮎ ” ﻧﯿﺴﺖ . .
.
.
انسان ها زود پشیمان می شوند…. گاه از گفته هایشان
گاه از نگفته هایشان
اما سراغ ندارم کسی را
که از” لبخند زدن ” پشیمان شده باشد…!
خوشا به حال آنانی که خوب میدانند ،
” لبخند زدن “منطقی ترین گفت و گوی عاشقانه است….
.
.
وقتی در انتظار تو هستم
سخت می تپد
فشرده می شود قلبم
کوچک می شود
به اندازه ی صفحه ی این ساعت مچی
.
.
هر وقت همه دنیا رو سرم خراب میشه
فقط کافی یک نگاه به صورت مهربونت بندازم
انگار دوباره متولد میشم…
.
.
.
تقدیم به زندگیم
کسی که بهم بال پرواز داد
عاشقانه دوستت دارم
.
.
تبسم را نه می توانیم بخریم، نه می توانیم قرض کنیم…
فقط مى توانیم هدیه بدهیم
میســــپارمت به لبخند ها…
در مسیر باد بمان تا بوى مهربانیت تسخیر کند این شهر را…
لبخندبزن دوست من
تنور دلت گرم…
.
.
میتوان زیبا زیست
نه چنان سخت که از عاطفه دلگیرشویم
نه چنان بی مفهوم که بمانیم میان بدوخوب
لحظه ها میگذرند
گرم باشیم پرازفکروامید
عشق باشیم وسراسرخورشید
زندگی همهمه مبهمی از ردشدن خاطره هاست
هرکجاخندیدیم هرکجاخنداندیم
زندگانی آنجاست
بی خیال همه تلخیها
.
.
تو گفته بودی می کشد دریا به هرسویت
من گفته بودم با توام! پارو به پارویت
آشفتگی های خودم را یاد من انداخت
هربار بادی بی هوا پیچید در مویت
تنها به لطف چشم هایت بود تلخی ها،
شیرین اگر شد مثل چای قندپهلویت
.
.
دوستت دارم …
هم چون گل های سرخ باغچه ی حیات …
دوستت دارم …
هم چون لالایی شیرین کودکی …
دوستت دارم …
هم چون نسیم خوش اولین روز بهاری …
دوستت دارم …
هم چون نغمه ی شیرین چکاوک های روی بام …
دوستت دارم …
هم چون نفس هایم …
که اگر نباشند من هم نیستم …
.
.
گاهی باید رد شد
باید گذشت
گاهی باید در اوج نیاز نخواست
گاهی باید کویر شد با همه تشنگی منت هیچ ابری را نکشید
گاهی برای بودن باید محو شد باید نیست شد…
گاهی باید نبود و بوسید خاطرات را…
.
.
بعضی وقتا مجبوری تو فضای بغضت بخندی . . .
دلت بگیره ولی دلگیری نکنی . . .
شاکی بشی ولی شکایت نکنی . . .
گریه کنی اما نذاری اشکات پیدا شن . . .
خیلی چیزارو ببینی ولی ندیدش بگیری . . .
خیلی حرفارو بشنوی ولی نشنیده بگیری !
خیلی ها دلتو بشکنن و تو فقط سکوت کنی .
.
.
سکــــوت و صبـــوری ام را…
به حساب ضعف و بی کسی ام نگذار…
دلم به چیزهایی پای بند است..
که تـــــو یادت نمی آید….
.
.
دلــــــــم . . .
نــه عشــق میخــواهـــد
نــه دروغ هــای قشنگــــ
نــه ادعــاهـــای بزرگـــــــ
دلـــــــم . . .
یکـــ فنجـــان قهــوه تــلخ میخـــواهـــد . . .
و یکـــ دوســت
کــه فقــط و فقــط . .
یکــــ دوســت بـاشـــد
و بشـــود بـا او درد و دل کـــرد
.
.
دوست ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ
ﻓﺮﻗﯽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺯﻥ ﺑﺎﺷﯽ ﯾﺎ ﻣﺮﺩ
ﺩﻭﺭ ﺑﺎﺷﯽ ﯾﺎ ﻧﺰﺩﯾﮏ
دوستی ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻫﺎ ﺭﺍﭘﺮ ﻣﯽﮐﻨﺪ
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﺣﺮﻑ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﺳﮑﻮﺕ
دوست ﺑﻮﺩﻥ ﻟﻔﻆ ظریفی است
ﻧﻪ ﻣﻘﺪﺱ ﻣﺜﻞ ﻋﺸﻖ،ﻧﻪ ﺳﺮﺳﺮﯼ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ها
دوست ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﻫﺎ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ
ﯾﮏ ﺑﺎﺯﯼ ﺑﺪﻭﻥ ﺑﺎﺯﯾﭽﻪ
ﻓﺮﻗﯽ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ ﺟﯿﺐ ﻫﺎﯾﺖ ﭘﺮﺍﺳﺖ ﯾﺎﺧﺎﻟﯽ
ﻫﺮﭼﻪ ﻫﺴﺖ ﻣﯿﺎﻥ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯼ ﺗﻮﺳﺖ،ﺩﺭﻓﮑﺮﺕ،ﺩﺭﻗﻠﺒﺖ،ﺩﺭﻋﻤﻠﺖ
دوستی ﻧﻪ ﻭﺻﻞ ﺍﺳﺖ ﻭﻧﻪ ﻓﺼﻞ
ﮔﺮه ای ﻣﯿﺎﻥ ﻣﻦ ﻭﺩﻧﯿﺎ
ﻣﺮﺍﮐﻪ دوست ﺧﻮﺍﻧﺪﯼ
ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﻫﺎ ﺑﺎ ﻟﻔﻆ ﺗﻮ ﺭﻧﮓ ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ
ﻣﯽ ﺷﻮﯼ ﻫﻤﺴﻔﺮ،ﻫﻢ ﺳﻔﺮﻩ،ﻫﻢ ﮐﺎﺳﻪ،ﻫﻢ ﺣﺮﻑ
باتوهستم ای دوست،همیشه باش…
.
.
تو میروی …
اما بدان چیزی عوض نمی شود
پای ما تا ابد گیر است …
من و تو
شریک جرم یک مشت خاطره ایم …
.
.
میدانی ….
” دلتنگی ”
عین آتش زیر خاکستر است .
گاهی فکر میکنی تمام شده
اما….
یک دفعه….
همه وجودت را آتش میزند.
.
.
ﻧﮕﺎﻫﺖ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﭼﯿﺰﯼ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ” ﻧﺪﺍﺷـﺘـﻦ ” ﻫﺎ ﺟﺪﺍ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
ﺑﺎ ﺗـــﻮ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧـﻨﺪﻡ
ﻗﻔﻞ ﻫﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ
ﺩﺭ ﺗـــﻮ ﻛﻪ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﻡ
ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﮕﯽ ، ﺗﺮﺍﻧﻪ ﯼ ﻣﺮﻏﺎﻥ ﺧﻮﺷﺨﻮﺍﻥ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﻡ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﭼﻪ ﺧﻮﺵ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺳﺖ
ﺑــﺎ ﺗـــﻮ ﺑــﻮﺩﻥ
ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﮐﻪ ﺻﺪﺍﯾﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ
ﻧﺎﻣﻢ ﺩﻝ ﺍﻧﮕﯿــﺰﺗﺮﯾﻦ ﺁﻭﺍﯼ ﺩﻧﯿــﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ
.
.
پیشکش میکنم “عشق ” و “رفاقت” و “مهربانی” را
به همه کسانی که،از دل شکستن بیزارند و در تمنای آنند که دلی را بدست آورند ..
آنانکه می خواهند در زندگی ، پل باشند نه دیوار آنانکه همیشه یکرنگند ، نه هزار رنگ
آنانکه در سختیها ، یار و نگرانت هستند نه بی خیالت
آنانکه با خود رحمت می آورند ، نه زحمت
پس روز و روزگارتان سرشار و آکنده ، از “عشق” و “رفاقت” و “مهربانی” باد…
.
.
آرام دوستت خواهم داشت …
طورى که هیچکس به جز خودت این حس مرا درک نخواهد کرد …
آرام دوستم بدار …
طورى که هیچکس به جز من حست را درک نکند …
عاشقانه هم دیگر را دوست بداریم …
طورى که هیچ عاشقى زیبایى عشقمان را درک نکند …
.
.
دیر که جواب میدهی نگران می شوم …!
می گویند نگرانی، عشق نیست !
چند روز که صدای خنده هایت را نمی شنوم دلتنگ می شوم …!
می گویند دلتنگی، عشق نیست !
به بودنت، به عاشقانه هایت عادت کرده ام …!
می گویند عادت عشق نیست !
و من هنوز حیرانم از این همه که درگیرم با تو …
که می گویند عشق نیست …
تو بگو عشق هست؟
یا عشق نیست؟
.
.
آغوشِ تــــــــــو که باشد ….
خواب دیگر بهانه ای برایِ خستـــگی نـیست …
و تــپشِ هایِ قــــــــــلبت میشود لالاییِ کـودکانه ام …
کـنارم بــمان …
مــیخواهم
صـــــــبح
چشمانم
در نگاهِ تــــــــو
بیدار شود …