سلبریتی به افرادی گفته میشود که در بین مردم شهرت دارند و بسیار مورد دقت میباشند، اینروزها بیشتر بازیگران و خواننده ها را بعنوان سلبریتی ها می شناسیم. «آدمی که خیلی ها وی را می شناسند و جزییات زندگیش برای این خیلی ها مهم هست.» این تعریف برای سلبریتی اگرچه جامع و مانع نیست، همین قدر که بدانیم دنبال چه چیزی هستیم و تاریخ چه چیزی را بررسی میکنیم، فعلاً شغل ما را راه می اندازد!
با چنین تعریفی به مهمترین کسانی که میرسیم هنرمندان: به مخصوصاً بازیگران و خوانندگان. و ورزشکاران: به خصوص فوتبالیست ها میباشند. یافتن این مضمون که از چه زمانی زندگی آدم های مشهور برای خیلی از مردم مهم و واژه سلبریتی ساخته شد، در سطح جهانی «و به مخصوصاً در جوامع غربی» کار سختی نیست.
«اگرچه لوسی هیل «Lucy Hale» تاریخ نویس درسال 2007 نوشته هست: «تاریخ سلبریتی هنوز نوشته نشده هست»». اما وقتی نوبت به ایران میرسد، کار خیلی دشوار میشود. برای همین هست که این تاریخ کوتاه دربخش ایران بیش تر معطوف به چند ده سال جدید هست.
هشتصد تا ششصد سال گذشته از میلاد: بجز پادشاهان، ورزشکاران یونان باستان «برندگان المپیک های باستانی» هم در بین مردم شناخته شده و محبوب بودند. برای آن ها شعر سروده می شد و مردم به آن ها غذای رایگان و هدیه های گوناگونی می دادند.
سیصد تا صد سال گذشته از میلاد: بازیگران نمایشها و گلادیاتورها در بین مردم شناخته شده بودند. اخبار جنگ های گلادیاتورها دهان به دهان میچرخید و زنان عاشق بدن های ورزیده و عضلانی آن ها میشدند. بازیگران نمایشها و گلادیاتورها در بین مردم شناخته شده بودند. اخبار جنگ های گلادیاتورها دهان به دهان میچرخید و زنان عاشق بدن های ورزیده و عضلانی آن ها میشدند.
حدود پنجاه سال گذشته از میلاد: جولیوس سزار نخستین فرد رومی بود که عکس خودرا روی سکه ها ضرب کرد. اگر گذشته ازآن، مردم پادشاهان را از روی شمار سربازان و خادمان اطرافشان می شناختند، اکنون عکس شاه در شهر میچرخید و همه ی چهره وی را می شناختند.
1180 و بعد ازآن: توماس بکت «اسقف کلیسای کانتربری» پس از
مرگش مشهور شد. کلیسا وی را شهید اعلام کرد و مردم برای زیارت او به کانتربری سفر میکردند. حکایت های زیادی درمورد او نوشته و ده سال بعد از مرگش، نقاشی هایش روی شیشه ها و دیوارها حک شدند.
سده 1400: واژه سلبریتی به معنی «مراسم رسمی» بکار برده می شد.
سده 1600: واژه سلبریتی به معنی «شرایط مشهور شدن» بکار برده می شد.
دهه 1760: کارخانه وج وود «تولیدکننده تولیدات سفالی» برای نخستین بار در تبلیغاتش از تایید سلطنتی برای نشان دادن کیفیت محصول خود بهرهگیری کرد. خانواده سلطنتی انگلیس با این شرط که این کارخانه وسایل مورد نظر منزل سلطنتی را مرتبا تهیه کند، آماده شد برای تولیدات آن تاییدیه کیفیت محصول بنویسد. این نخستین بار بود که از شخصیت های شناخته شده برای تبلیغات بهرهگیری می شد.
سده 1700: شافور، هجونویس فرانسوی که یکی از افراد مشهور در پاریس قلمداد می شد، نوشت: «چگونه میتوان نزد کسانی که شما را نمی شناسند شناخته شده بود؟»
1760: با رواج تئاتر در لندن، دقت به زندگی شخصی بازیگران شروع شد. یکی از بازیگرانی که مدام در دسترس دقت بود، دیوید گریک «David Garrick» اسم داشت. او مدیر سالن تئاتر و نمایش نامه نویس بود.
1835: نخستین موزه مادام توسو در لندن افتتاح شد. این موزه ها از مجسمه های مومی افراد مشهور نگه داری میکنند. یکی از معیار های سلبریتی بودن، داشتن مجسمه در یکی از این موزه هاست.
1849: برای نخستین بار سلبریتی به معنی «فرد مشهور» بکار برده شد.
1859: سلبریتی علمی: چارلز داروین نظریه «تکامل با انتخاب طبیعی» را عرضه داد. کتاب او کم هزینه بودو همه ی مردم می توانستند آنرا بخرند. او یکی از نخستین کسانی بود که در بین همه ی مردم به خاطر علمش مشهور شد. مردم عکس داروین را برای امضا کردن به او می دادند.
1875- 1900: برای نخستین بار از عکس شخصیت های مشهور «بازیگران و ورزشکاران» در تبلیغات بهرهگیری شده. لیلی لانگتری «بازیگر متولد 1853» «Lillie Langtry» یکی از نخستین کسانی بود که از تصویرش «به صورت نقاشی شده» در تبلیغات لباس مجلسی زنانه بهرهگیری شد. احتمالا به او برای این تبلیغ پولی پرداخت نشد و بدون اجازه او از تصویرش بهرهگیری شد.بازیکنان بیس بال از دیگر شخصیت هایی بودند که از تصویرشان در تبلیغات بهرهگیری می شد.
1887: نخستین کتاب شرلوک هلمز «متولد 1854» توزیع شد. او از نخستین سلبریتی های غیرواقعی هست. کسیکه از نویسنده خود «آرتور کانن دویل» «Sir Arthur Ignatius Canon Doyle» مشهورتر شد. پس ازآن که کانن دویل در یکی از حکایت ها مرگ هلمز رابه عکس کشید، مردم خشمگین شدند و دویل وادار شد هشت سال بعد در حکایت بعدی، بازهم هلمز را زنده کند.
1910: از واژه «سوپراستار» برای نخستین بار برای اشاره به بازیکنان بزرگ هاکی روی یخ بهرهگیری شد. این واژه بعد ها برای ورزشکاران، هنرمندان سینما و تلویزیون و خوانندگان شاخص بکار رفت.
1945: «پس از جنگ جهانی دوم»: با گسترش سینما، ستارگان سینما مشهورتر از ورزشکاران و بعنوان اصلی ترین سلبریتی ها شناخته شدند.
1945: با پایان جنگ جهانی دوم و پدیدار شدن قدرت کشور آمریکا، انتخابات این کشور در سراسر دنیا دنبال می شد و رییس جمهورهای کشور آمریکا هم تبدیل به سلبریتی شدند.
1945: «ملکه یک روزه» نخستین برنامه از نوع «تلویزیون واقع نما» ساخته شد. این برنامه ها بجای سلبریتی ها و افراد مشهور از مردم عادی بهرهگیری میکنند و بیشتر به شکل مسابقه میباشند. طبق معمول افراد کمپانی کننده دراین برنامه ها در پایان برنامه مشهور میشوند.
1953: پیاده روی مشاهیر هالیوود ساخته شد. دراین پیاده رو، اسم افراد مشهور سینما، موسیقی، تئاتر، تلویزیون و رادیو داخل پروژه ستاره روی زمین نصب می شد. آرزوی سلبریتی های این هنرها، داشتن یک ستاره دراین پیاده رو بود
1953: برای نخستین بار عکس لخت یک سلبریتی «مریلین مونرو، بازیگر زن سینما» توزیع شد. ازآن به بعد سلبریتی ها برای شهرت بیشتر و مجلات برای فروش بیشتر گاهی اینگونه عکسهای را توزیع میکردند. اما غالباً این عکسهای یا از زندگی خصوصی سلبریتی به شکل پنهانی گرفته میشدند، یا از برش صحنه هایی از فیلم ها به دست می آمدند و یا پیش از مشهورشدن سلبریتی گرفته و یا با نرم افزارهایی مثل فوتوشاپ به شکل جعلی ساخت میشدند.
1960: واژه «پاپاراتزی» «Paparazzi» که اسم یک عکاس خبری سمج در فیلم ایتالیایی زندگی شیرین «فلینی» بود، رواج یافت. پاپاراتزی طبق معمول به عکاسانی که از سلبریتی ها پنهانی عکس میگیرند، گفته میشود.
1961: اصطلاح «مشهور برای مشهور شدن» ساخته شد. این اصطلاح برای کسانی بکار میرود که به خاطر خانواده مشهور یا تماس با یک فرد مشهور شهرت پیدا میکنند.