از ازدواج با روح مرده تا رسومات عجیب

سوال عجیبی است! به نظر می‌رسد همه با مفهومی به نام ازدواج آشنایی دارند. اما این موضوع به عوامل دیگری بستگی دارد. تعریفی که از ازدواج ارائه می‌کنیم بستگی به مذهب، فرهنگ و شرایط سیاسی جامعه‌ی هدف دارد. گاهی اوقات ازدواج را پیمان عشق می‌خوانند و در بعضی دیگر جوامع آن را پیمانی اجتماعی برای حفظ بنیان‌های جامعه می‌دانند اما در اغلب موارد شما با ترکیبی از هر دوی این‌ها روبرو هستید.

نه همیشه این‌طور نبوده است چه در فرهنگ‌های باستان و حتی در فرهنگ امروزی شاهد ازدواج‌ بین یک مرد و چند زن به عنوان همسر هستیم. این نوع از ازدواج در حقیقت در دوران باستان بسیار همه‌گیر بوده است.

در کشورهای زیادی از جمله ایران ازدواج را در صورتی قانونی می‌دانند که بین دو نفر توسط مقامات مسئول به تایید رسیده است. این موضوع به دین شما هم بستگی ندارد به هر حال ازدواج به صورت قانونی باید در مراکزی که مشخص شده به ثبت برسد.

در اغلب جوامع باستانی نیاز به یک محیط امن برای ادامه دادن نسل و سیستمی که قوانین مالکیت را در مورد رابطه‌ی خونی مدیریت کند احساس می‌شد. مجموعه‌ای که این کارکردها را مدیریت می‌کند ازدواج نام دارد و به همین دلیل شما با یک قرارداد مدنی طرف هستید. در ادامه نگاهی به واقعیت‌های جالب در مورد ازدواج خواهیم انداخت:

امروزه زوج‌های جوان ازدواج را امری از روی عشق می‌دانند اما در تمدن‌های باستانی ازدواج وسیله‌ای برای ایجاد رابطه‌ی استراتژیک بین خانواده‌ها بود. حتی در برخی تمدن‌ها کودکان با روح کودکانی که مرده‌ بودند ازدواج می‌کردند!

تک همسری شاید امروزه امری طبیعی به نظر برسد اما در واقع چند همسری در طول تاریخ بیشتر مرسوم بوده است. داشتن چند همسر یکی از راه‌های نشان دادن ثروت و جایگاه اجتماعی فرد نیز بوده است. البته در بعضی فرهنگ‌ها شاهد ازدواج یک زن با چند همسر و یا ازدواج‌های گروهی بوده‌ایم!

تک همسری بین قرن ششم و نهم برای جوامع غربی به عنوان یک اصل اجتماعی شکل گرفت. بین دستگاه کلیسا و اشراف‌زادگان یک درگیری روی این موضوع بود تا اینکه در قرن نهم کلیسا توانست ایده تک همسری را در جامعه بنیان بگذارد.

اما با این همه تا قرن ۱۹ همچنان مردان به راحتی می‌توانستند از روابط خارج از ازدواج بهره‌مند شوند. اگرچه فرزندانی که از این رابطه‌ها متولد می‌شدند هیچ حقی بر اموال مرد نداشتند. البته اگر زنان روابط خارج از ازدواج داشتند با عواقب جدی روبرو می‌شدند.

در سراسر دنیا اینکه خانواده‌ها همسر فرد را مشخص کنند رفته رفته جای خود را به ازدواج به خاطر عشق داد. دلیل این امر تغییر اقتصاد کشاورزی به اقتصاد بازار بود.

به طور سنتی خانواده‌ها اختیار انتقال میراث خود از جمله زمین به فرزندان خود را به عهده داشتند اما با ورود مفهوم اقتصاد بازار این موضوع برای مردم از اهمیت کمتری برخوردار شد چرا که حالا جوان یک خانواده می‌توانست از خانواده‌ی خود جدا شود و کسب و کار خودش را ایجاد کند و در نتیجه با انتخاب خودش یک همسر را انتخاب کند.

این بازار مدرن به زنان نیز اجازه داد تا از استقلال مالی بیشتری برخوردار شوند که خود سبب به دست آمدن آزادی زنان در انتخاب شوهر آینده خود شد.

تا ۵۰ سال پیش ازدواج یک رابطه‌ی عادلانه بین زن و مرد نبود. در آن زمان زنان و مردان هر یک حقوق منحصر به فردی داشتند. به عنوان مثال تا دهه‌ی ۷۰ میلادی در آمریکا زنان در بعضی ایالات آمریکا نمی‌توانستند به نام خود حساب بانکی باز کنند. اگر یک زن در تصادفی دچار جراحات می‌شد شوهرش می‌توانست از مسبب آن تقاضای غرامت کند اما این موضوع به صورت برعکس امکان‌پذیر نبود.

در کنگو رسم است که عروس و داماد در طول مراسم نباید لبخند بزنند در غیر این صورت تصور می‌شود آن‌ها برای ازدواج جدی نیستند.

در فیجی زمانی که یک مرد از پدر زنش می‌خواهد تا دست عروس را به او بدهد باید به او دندان یک وال را هدیه بدهد.

در جزایر موریس رسم است که زن قبل از مراسم عروسی باید سعی کند وزن خود را افزایش بدهد! چرا که این نشانه‌ی ثروت اوست!

در جمهوری چک یک نوزاد را درون تخت عروسی قرار می‌دهند تا باعث برکت و باروری زوجین شود.

در پاکستان خواهران یا دختر عموهای عروس کفش داماد را می‌ربایند تا زمانی که داماد برای پس گرفتن آن پول پرداخت کند!

در پرو داخل کیک عروسی یک انگشتر تقلبی را قرار می‌دهند و هر دختر جوانی که این حلقه نصیب او شود به عنوان عروس بعدی معرفی می‌شود!

منابع: signposts02 ،livescience ،brides