"فرازمینیها" چه شکلی هستند؟
بیش از نیم قرن است که موسسه سِتی به دنبال هوش حیات فرازمینیها است. ستی علیرغم وجود برخی سیگنالهای عطشافزا (مانند این مورد)، تاکنون به نتیجه خاصی دست نیافته است. اما شوستاک معتقد است که برای درک فرازمینیها باید آینده بشر را تصور کرد.
تا امروز در زمینه جستجو برای فرازمینیها پنداشتهایم که آنها مانند خودمان کاملا "ارگانیک" یا طبیعی هستند اما اگر آنها از جنس "هوش مصنوعی" باشند، چه باید کرد؟ ریچارد هالینگهام گزارش میدهد.
بیش از یک قرن است که در کیهان، اعلام حضور کردهایم. سیگنالهای نهچندان قویِ نخستین رویداد جهانی که پخش تلویزیونی شد (المپیک 1936 برلین به میزبانی آلمان نازی)، احتمالا امسال از چندین سیاره قابل زیست عبور کرده باشد. سیگنالهای تلویزیونیِ فصل اول سریال "بازی تاج و تخت" نیز که در سال 2011 پخش شد، در حال حاضر به نزدیکترین ستاره به منظومه شمسی رسیدهاند.
چندین رویکرد در پاسخ به این سوال وجود دارد: شاید هیچ فرازمینیِ دارای هوشی در محیط مجاور کیهانی ما زیست نمیکند! شاید سیر تکاملی فرازمینیها هرگز فراتر از حد میکروبیِ فاقد قوهی تفکر نرفته و از این رو، آنها بر اساس سیگنالهای ارسالی توسط ما تصمیم گرفتهاند که بهتر است برای امنیت خودشان هم که شده از ما دور بمانند. البته یک پاسخ دیگر نیز وجود دارد: فرازمینیها هیچ شباهتی به ما ندارند!
ست شوستاک، ستارهشناس ارشد موسسه "جستجوی هوش فرازمینی" (Seti) میگوید: «اگر سیگنالی را پیدا کنیم، نباید انتظار داشته باشیم که یک فرازمینی پروتوپلاسمِ پر سر و صدا، آن طرف جلوی یک میکروفون نشسته باشد.»
بیش از نیم قرن است که موسسه سِتی به دنبال هوش حیات فرازمینیها است. ستی علیرغم وجود برخی سیگنالهای عطشافزا (مانند این مورد)، تاکنون به نتیجه خاصی دست نیافته است. اما شوستاک معتقد است که برای درک فرازمینیها باید آینده بشر را تصور کرد.
شوستاک در ادامه میگوید: «شاید مهمترین چیزی که ما در حال انجام آن هستیم، توسعه جانشینهای خودمان باشد. اگر بتوانیم هوش مصنوعی را در چند قرن پس از اختراع رادیو توسعه دهیم، تمام فرازمینیهایی که انتظار دریافت سیگنال از سمت آنها داریم، به احتمال فراوان از آن نقطه عبور کرده باشند.»
وی میگوید: «به عبارت بهتر، به جرات میتوانم بگویم که تمام هوشهای موجود در هستی از نوع هوش ساختگی یا مصنوعی است. این حرف شاید برای طرفداران فیلمهای علمی-تخیلی سنگین تمام شود، چرا که آنها منتظر کاراکترهای خاکستری با چشمهای درشت، تاس و برهنه هستند که اتفاقا هیچ شوخ طبعی هم در کارشان نیست.»
استدلال او بدین صورت است که موجوداتی که نخستین هوش مصنوعی – افراد خاکستری، موجودات فوقالعاده باهوش و چند بُعدی، درختان دارای درک و غیره – را ساختند، دیگر وجود ندارند.
شوستاک توافق کرده و میگوید: «خب بله... ممکن است همینطور باشد. اما به محض اینکه هوش مصنوعی توسعه یافت، میتوان از آن برای توسعه نسل بعدی موجودات دارای تفکر استفاده کرد. به شکلی که در عرض 50 سال، شما صاحب دستگاهی خواهید شد که نه تنها از تمام دستگاههای قبلی باهوشتر است، بلکه از هوش تمام انسانها رو هم نیز قویتر است.»
طرفداران فیلمهای علمی-تخیلی ناامید خواهند شد
استوارت کلارک، ستاره شناس و مولف کتاب "جستجو برای دوقلوی زمین" میگوید: «سوال اصلی اینجاست که آیا هوش مصنوعی به آن نقطه خودآگاهی میرسد که اهدافش را خودش تعیین کند و تصمیم بگیرد که آیا دیگر به موجودات بیولوژیکی (که به نوعی خالق آنها بوده) نیاز دارد یا خیر؟»
دنیای علمی-تخیلی پر از نمونههایی است که در آن هوش مصنوعی عرصه را بر انسان تنگ کرده و در نهایت تصمیم به حذف خالق بیولوژیکیاش از صحنه میگیرد: از ماشینهای دارای هوش مصنوعی در کتابهای برسرکر که از مرگ خود آگاه بودند گرفته تا سایبورگهای سریال بتلاستار گالکتیکا و آدم آهنیِ فیلم ترمیناتور؛ البته لزوما به این معنا نیست که تمام روشهای دستیابی به تمدنی از جنس فناوری به این سرنوشت دچار خواهد شد. هوش مصنوعی – ماشینهای متفکر و مجهز به ابرمغزهای مصنوعی – شاید هرگز ممکن نباشد.
کلارک میگوید: «برایم چندان روشن نشده که روزی این اتفاق رخ دهد. اما کلید اصلی اینجاست که ما چیزی را تصور میکنیم که شبیه به خودمان است و به همین خاطر پژوهشها را محدود میکنیم.»
موسسه ستی از چندین رادیو تلسکوپ مستقر در کالیفرنیا برای رصد سیگنالها استفاده میکند. جهت دریافتکنندههای آن رادیوتلسکوپها به سوی شبکههایی از ستارهها تنظیم شده که در آن، سیارههایی توسط تلسکوپهای زمینی و فضایی نظیر تلسکوپ فضاییِ کپلر ناسا تنظیم شده است. این سیارهها احتمالا دارای اقیانوسهای مایع و جو دارای امکان زندگی – زیستگاهی که تکامل انسان را مهیا کرده – باشند. اما ماشینهای دارای هوش مصنوعی قادرند در هر جایی زندگی کنند.
شوستاک میگوید: «مشکل اصلی همینجا است. آنها نه تنها میتوانند هر جایی بروند، بلکه قادرند جاهایی را انتخاب کنند که منابع عظیم انرژی در آنجا وجود دارد – اگر قرار باشد موجودی زیاد فکر کند، بنابراین وجود منابع انرژی عظیم به این رویه کمک خواهد کرد.»
اگر چنین باشد، ستی در مکانهای اشتباهی به دنبال فرازمینیها است. کلارک میگوید: «به جای اینکه هر یک از رادیوتلسکوپها میدان رصد خودشان را داشته باشند، بهتر است که هزینهی آن صرف تجهیز هر یک از رصدخانهها شود تا آنها بتوانند الگوهای تکرارشوندهی تمام سیگنالهای دریافتی تا امروز را شناسایی کنند.»
آیا علاوه بر شنیدن سیگنالها، باید آنها را ارسال هم کنیم؟
این مسئله که آیا باید رصدخانهها را به سنسور سِتی مجهز کنیم، جای بحث و مجادله دارد. این فناوری ممکن است کشفیات شگفتانگیز دیگری را نیز در پی داشته باشد. مثلا امروزه میدانیم که تپاخترها، یا همان پولسارها، ستارههای نوترونی چرخانی هستند که با سرعت بسیار زیادی دوران میکنند. اما زمانی که «جاسلین بل برنر» در سال 1967 نخستین امواج پولسارها را کشف کرد، تیم ستاره شناسی دانشگاه کمبریج به شکلی طنزآلود آنها را «مردان سبز کوچک» یا به اختصار LGM1 نامید.
موسسه ستی در کوتاه مدت به جستجو برای حیات در سیارههای شبیه زمین ادامه خواهد داد، اما شوستاک میگوید که «در طولانی مدت، اگر به ایدهای واحد دست یابیم که کجا میتوان هوش ساختگی را یافت، احتمالا بیشتر آزمایشها با هدف کشف آن مکانها طراحی و انجام خواهند شد.»
روش دیگر ارسال پیام از زمین به نقاط مختلف کیهان است. این استراتژی بسیار جنجالی بوده تا جایی که استیون هاوکینگ به ما نسبت به "آسیبپذیر شدن زمین و احتمال استثمار آن" هشدار داده است. وی در سال 2010 گفت: «برای اینکه بفهیم هوش تا چه حد برخلاف انتظارمان میتواند توسعه یابد، کافی است به خودمان نگاهی بیندازیم.»
شوستاک اما میگوید: «من موافق نیستم. اولا که موسسه ستی چنین امکان پخش پیامی را ندارد؛ و دوما، حتی اگر هم چنین کاری انجام شود، برای مشاهده پاسخ آن بسته به میزان نزدیک بودن فرازمینیها زمان بسیار زیادی نیاز است.»
شوستاک میگوید: «فکر نکنم کسی بتواند ادعا کند که آن بیرون هیچ خبری نیست؛ البته اثبات خلاف آن نیز ممکن نیست. اما میتوان گفت که رویکرد فعلی ما مشکلدار است. بنابراین، دست کم برای شخص خودم، هنوز خیلی خیلی زود است که بخواهیم تسلیم شویم.»
کلارک با شوستاک موافق است و میگوید: «به نظرم ستی باید پروژه جستجوی خودش را تا جای ممکن تعمیم دهد. پاسخی به "بله، حیات هوشمند در کیهان وجود دارد" میتواند برای ما عواقب شگرفی داشته باشد و همین مسئله ادامه کارِ ستی را تضمین میکند.»
منبع: BBC World
بیش از یک قرن است که در کیهان، اعلام حضور کردهایم. سیگنالهای نهچندان قویِ نخستین رویداد جهانی که پخش تلویزیونی شد (المپیک 1936 برلین به میزبانی آلمان نازی)، احتمالا امسال از چندین سیاره قابل زیست عبور کرده باشد. سیگنالهای تلویزیونیِ فصل اول سریال "بازی تاج و تخت" نیز که در سال 2011 پخش شد، در حال حاضر به نزدیکترین ستاره به منظومه شمسی رسیدهاند.
پس چرا "فرازمینیها" به سیگنالهای ما هیچ پاسخی ندادهاند؟
چندین رویکرد در پاسخ به این سوال وجود دارد: شاید هیچ فرازمینیِ دارای هوشی در محیط مجاور کیهانی ما زیست نمیکند! شاید سیر تکاملی فرازمینیها هرگز فراتر از حد میکروبیِ فاقد قوهی تفکر نرفته و از این رو، آنها بر اساس سیگنالهای ارسالی توسط ما تصمیم گرفتهاند که بهتر است برای امنیت خودشان هم که شده از ما دور بمانند. البته یک پاسخ دیگر نیز وجود دارد: فرازمینیها هیچ شباهتی به ما ندارند! ست شوستاک، ستارهشناس ارشد موسسه "جستجوی هوش فرازمینی" (Seti) میگوید: «اگر سیگنالی را پیدا کنیم، نباید انتظار داشته باشیم که یک فرازمینی پروتوپلاسمِ پر سر و صدا، آن طرف جلوی یک میکروفون نشسته باشد.»
بیش از نیم قرن است که موسسه سِتی به دنبال هوش حیات فرازمینیها است. ستی علیرغم وجود برخی سیگنالهای عطشافزا (مانند این مورد)، تاکنون به نتیجه خاصی دست نیافته است. اما شوستاک معتقد است که برای درک فرازمینیها باید آینده بشر را تصور کرد.
وی میگوید: «به عبارت بهتر، به جرات میتوانم بگویم که تمام هوشهای موجود در هستی از نوع هوش ساختگی یا مصنوعی است. این حرف شاید برای طرفداران فیلمهای علمی-تخیلی سنگین تمام شود، چرا که آنها منتظر کاراکترهای خاکستری با چشمهای درشت، تاس و برهنه هستند که اتفاقا هیچ شوخ طبعی هم در کارشان نیست.»
استدلال او بدین صورت است که موجوداتی که نخستین هوش مصنوعی – افراد خاکستری، موجودات فوقالعاده باهوش و چند بُعدی، درختان دارای درک و غیره – را ساختند، دیگر وجود ندارند.
شوستاک توافق کرده و میگوید: «خب بله... ممکن است همینطور باشد. اما به محض اینکه هوش مصنوعی توسعه یافت، میتوان از آن برای توسعه نسل بعدی موجودات دارای تفکر استفاده کرد. به شکلی که در عرض 50 سال، شما صاحب دستگاهی خواهید شد که نه تنها از تمام دستگاههای قبلی باهوشتر است، بلکه از هوش تمام انسانها رو هم نیز قویتر است.»
طرفداران فیلمهای علمی-تخیلی ناامید خواهند شد
استوارت کلارک، ستاره شناس و مولف کتاب "جستجو برای دوقلوی زمین" میگوید: «سوال اصلی اینجاست که آیا هوش مصنوعی به آن نقطه خودآگاهی میرسد که اهدافش را خودش تعیین کند و تصمیم بگیرد که آیا دیگر به موجودات بیولوژیکی (که به نوعی خالق آنها بوده) نیاز دارد یا خیر؟»
دنیای علمی-تخیلی پر از نمونههایی است که در آن هوش مصنوعی عرصه را بر انسان تنگ کرده و در نهایت تصمیم به حذف خالق بیولوژیکیاش از صحنه میگیرد: از ماشینهای دارای هوش مصنوعی در کتابهای برسرکر که از مرگ خود آگاه بودند گرفته تا سایبورگهای سریال بتلاستار گالکتیکا و آدم آهنیِ فیلم ترمیناتور؛ البته لزوما به این معنا نیست که تمام روشهای دستیابی به تمدنی از جنس فناوری به این سرنوشت دچار خواهد شد. هوش مصنوعی – ماشینهای متفکر و مجهز به ابرمغزهای مصنوعی – شاید هرگز ممکن نباشد.
کلارک میگوید: «برایم چندان روشن نشده که روزی این اتفاق رخ دهد. اما کلید اصلی اینجاست که ما چیزی را تصور میکنیم که شبیه به خودمان است و به همین خاطر پژوهشها را محدود میکنیم.»
موسسه ستی از چندین رادیو تلسکوپ مستقر در کالیفرنیا برای رصد سیگنالها استفاده میکند. جهت دریافتکنندههای آن رادیوتلسکوپها به سوی شبکههایی از ستارهها تنظیم شده که در آن، سیارههایی توسط تلسکوپهای زمینی و فضایی نظیر تلسکوپ فضاییِ کپلر ناسا تنظیم شده است. این سیارهها احتمالا دارای اقیانوسهای مایع و جو دارای امکان زندگی – زیستگاهی که تکامل انسان را مهیا کرده – باشند. اما ماشینهای دارای هوش مصنوعی قادرند در هر جایی زندگی کنند.
شوستاک میگوید: «مشکل اصلی همینجا است. آنها نه تنها میتوانند هر جایی بروند، بلکه قادرند جاهایی را انتخاب کنند که منابع عظیم انرژی در آنجا وجود دارد – اگر قرار باشد موجودی زیاد فکر کند، بنابراین وجود منابع انرژی عظیم به این رویه کمک خواهد کرد.»
اگر چنین باشد، ستی در مکانهای اشتباهی به دنبال فرازمینیها است. کلارک میگوید: «به جای اینکه هر یک از رادیوتلسکوپها میدان رصد خودشان را داشته باشند، بهتر است که هزینهی آن صرف تجهیز هر یک از رصدخانهها شود تا آنها بتوانند الگوهای تکرارشوندهی تمام سیگنالهای دریافتی تا امروز را شناسایی کنند.»
آیا علاوه بر شنیدن سیگنالها، باید آنها را ارسال هم کنیم؟
این مسئله که آیا باید رصدخانهها را به سنسور سِتی مجهز کنیم، جای بحث و مجادله دارد. این فناوری ممکن است کشفیات شگفتانگیز دیگری را نیز در پی داشته باشد. مثلا امروزه میدانیم که تپاخترها، یا همان پولسارها، ستارههای نوترونی چرخانی هستند که با سرعت بسیار زیادی دوران میکنند. اما زمانی که «جاسلین بل برنر» در سال 1967 نخستین امواج پولسارها را کشف کرد، تیم ستاره شناسی دانشگاه کمبریج به شکلی طنزآلود آنها را «مردان سبز کوچک» یا به اختصار LGM1 نامید.
موسسه ستی در کوتاه مدت به جستجو برای حیات در سیارههای شبیه زمین ادامه خواهد داد، اما شوستاک میگوید که «در طولانی مدت، اگر به ایدهای واحد دست یابیم که کجا میتوان هوش ساختگی را یافت، احتمالا بیشتر آزمایشها با هدف کشف آن مکانها طراحی و انجام خواهند شد.»
روش دیگر ارسال پیام از زمین به نقاط مختلف کیهان است. این استراتژی بسیار جنجالی بوده تا جایی که استیون هاوکینگ به ما نسبت به "آسیبپذیر شدن زمین و احتمال استثمار آن" هشدار داده است. وی در سال 2010 گفت: «برای اینکه بفهیم هوش تا چه حد برخلاف انتظارمان میتواند توسعه یابد، کافی است به خودمان نگاهی بیندازیم.»
شوستاک اما میگوید: «من موافق نیستم. اولا که موسسه ستی چنین امکان پخش پیامی را ندارد؛ و دوما، حتی اگر هم چنین کاری انجام شود، برای مشاهده پاسخ آن بسته به میزان نزدیک بودن فرازمینیها زمان بسیار زیادی نیاز است.»
بنابراین آیا زمانش رسیده که بفهمیم آیا ما تنها موجود دارای هوش – از نوع مصنوعی یا ارگانیک – در تمام کیهان هستیم یا خیر؟
شوستاک میگوید: «فکر نکنم کسی بتواند ادعا کند که آن بیرون هیچ خبری نیست؛ البته اثبات خلاف آن نیز ممکن نیست. اما میتوان گفت که رویکرد فعلی ما مشکلدار است. بنابراین، دست کم برای شخص خودم، هنوز خیلی خیلی زود است که بخواهیم تسلیم شویم.» کلارک با شوستاک موافق است و میگوید: «به نظرم ستی باید پروژه جستجوی خودش را تا جای ممکن تعمیم دهد. پاسخی به "بله، حیات هوشمند در کیهان وجود دارد" میتواند برای ما عواقب شگرفی داشته باشد و همین مسئله ادامه کارِ ستی را تضمین میکند.»
منبع: BBC World