جنجال بر سر رفراندوم استقلال در اقلیم کردستان عراق؛ واقعیت ماجرا چیست؟
آیا تابحال شنیده اید که کشورهای ایالات متحده، روسیه، ترکیه، ایران، عراق و سوریه جملگی بر سر یک موضوع توافق داشته باشند؟ به نظر می رسد جواب شما مطلقاً نه خواهد بود اما برای یک بار و تنها یک بار همه ی این کشورها در مقابل رخدادی که قرار است ۲۵ سپتامبر (۳ مهر) در خاورمیانه رخ دهد در یک جبهه قرار گرفته اند. همه ی این کشورها، حتی با توسل به تهدید، تلاش می کنند که حکومت اقلیم کردستان که یک منطقه ی خودمختار در شمال عراق و مناطق کرد نشین است را به لغو برگزاری رفراندوم در هفته ی آینده یا دستکم عقب انداختن آن مجبور نمایند. با این وجود حکومت اقلیم کردستان بارها اعلام کرده که این رفراندوم “لازم الاجرا” و قطعی بوده و در صورتی که حدود ۵ میلیون شهروند کرد ساکن این مناطق به رفراندوم رأی مثبت دهند (که البته بسیار محتمل به نظر می رسد) آن ها روند جدایی از دولت مرکزی عراق و استقلال کامل را آغاز خواهند کرد.
دولت حیدر العبادی نیز به وضوح اعلام کرده که در هیچ صورتی نتایج رفراندوم را نپذیرفته و در صورت لزوم از اهرم نظامی استفاده خواهد کرد. البته به نظر می رسد که این تهدید با توجه به کاهش قدرت ارتش عراق و درگیری آن در نبرد با داعش و به ویژه این که در کردستان عراق هیچ گونه پایگاه و اهرم قدرتی ندارد کمی دور از ذهن باشد اما در صورت حمایت خارجی غیرممکن نخواهد بود. تمامی مرزهای اقلیم کردستان عراق و امنیت داخل و خارج شهرهای این منطقه توسط نیروهای پیشمرگه کرد که مستقل از دولت مرکزی عراق هستند کنترل می شوند. بدین ترتیب شاید بتوان گفت که کشورهای همسایه ی عراق نسبت به دولت مرکزی این کشور می توانند فشار بیشتری را بر اقلیم و رهبران آن برای متوقف کردن روند اجرای رفراندوم اعمال کنند.
تمامی این مناقشه ها در حالی است که منطقه ی خودمختار کردستان با مشکلات عدیده ای روبرو بوده و به دلیل نبود زیرساخت های اقتصادی و صنعتی، نبرد فرسایشی با داعش، مشکلات مالی، منازعات داخلی و بدهی های خارجی در شرایط بسیار سختی قرار دارد و وابستگی نسبتاً زیادی (اقتصادی و امنیتی) به ایران و ترکیه از یک طرف و ایالات متحده از طرف دیگر دارد که هر سه با رفراندوم مخالفت کرده اند.
اما اقلیم کردستان اصلاً کجاست؟
ساکنان شمال عراق که عمدتا کرد هستند از سال های دور برای بدست آوردن استقلال از دولت مرکزی تلاش کرده اند و هر بار توسط دولت مرکزی و بخصوص در زمان صدام سرکوب شده اند. این منطقه پس از سقوط حکومت صدام به خودمختاری نسبی رسید و شهر اربیل (در زبان کردی هولیر) به عنوان مرکز این منطقه ی خودمختار که نام «اقلیم کردستان عراق» برای آن در نظر گرفته شد انتخاب گردید. در مبارزات انتخاباتی در استان های تحت کنترل اقلیم، دو حزب اصلی دموکرات به رهبری مسعود بارزانی و اتحادیه میهنی کردستان به رهبری جلال طالبانی که رقیبی نداشتند توانستند به ترتیب بیشترین آرا را کسب کرده و قدرت را بین خود تقسیم نمایند. بدین ترتیب توافق شد که رهبر اقلیم از حزب دموکرات کردستان عراق بوده و رییس جمهور عراق نیز از حزب اتحادیه میهنی انتخاب شود که این توافق نیز عملی شد.
در آن زمان دو شهر عمده ی اقلیم کردستان، یعنی شهرهای اربیل و سلیمانیه به ترتیب توسط حزب دموکرات و اتحادیه میهنی اداره می شدند و تا به امروز نیز شرایط بر همین منوال پیش رفته است. در مناطق کردنشین همه چیز به سرعت تغییر کرده و این منطقه با تغییری ناگهانی و شدید به یک منطقه ی پر رفت و آمد تبدیل شد و سطح زندگی مردم و کرد منطقه که برای سال ها در سختی و رنج به سر برده بودند رو به بهبودی گذاشت و منطقه در مسیر مدرنیته و دموکراسی پیش می رفت اما با ظهور داعش و مشکلات با دولت مرکزی و بحران های مالی و سیاسی همه چیز رنگ باخت.
شهرهای اقلیم کردستان تقریباً تماماً کردنشین بوده و همه جا به زبان کردی حرف می زنند، لباس کردی می پوشند، آواز کردی می خوانند، به زبان کردی تدریس می شود و همه چیز کردی است. البته عرب ها و خارجی های زیادی نیز برای کار به این منطقه می آیند که عموماً با اجازه ی دولت مرکزی و پس از کنترل توسط ایست های بازرسی به منطقه ی تحت کنترل دولت اقلیم وارد می شوند. در حالی که بدنبال اتفاقاتی که پس از فروپاشی دولت صدام رخ داد برای بسیاری از ساکنان کرد این منطقه، استقلال کردستان در آینده، دور یا نزدیک، چیزی مبرهن به نظر می رسید، دولت های همسایه بشدت با چنین ایده ای مخالفت کردند و هرکدام علی رغم اختلافات دیدگاه مشترکی نسبت به موضوع و گاهاً با دلایلی کاملاً یکسان داشتند و البته دارند.
بدون شک مهم ترین دلیل این است که هر یک از کشورهای همسایه ی اقلیم (ایران، ترکیه و سوریه) دارای جمعیتی کرد زبان هستند که با همدیگر اشتراکات فرهنگی، زبانی و سنتی بسیار نزدیکی داشته و عمدتاً نیز از استقلال این منطقه حمایت خواهند کرد، چیزی که این دولت ها از آن رضایت ندارند و می دانند که چنین چیزی باعث بحران در مناطق کردنشین خاک خود خواهد شد. در سال های اخیر هر یک از این کشورها در مرزهای خود با گروه های کرد درگیری های شدیدی داشته اند؛ به ویژه ترکیه که پس از روی کار آمدن دولت اردوغان و پس از کودتای نافرجام سال گذشته بیش از پیش به سرکوب گروه های کرد می پردازد.
از طرف دیگر کردهای سوریه نیز که ارتباطات نزدیکی با کردهای ترکیه دارند بخش های زیادی از مناطق کردنشین سوریه را در اختیار گرفته و سهم بزرگی در مبارزه با نیروهای داعش در سوریه دارند. روی هم رفته همه ی کشورهای همسایه از قدرت گرفتن کردها بیم دارند و بدون شک شکل گیری یک دولت تازه تاسیس کردی در خاورمیانه در شرایط بغرنج کنونی که آتش جنگ و اختلاف و جنگ های نیابتی زبانه می کشد، بر پیچیدگی اوضاع برای این کشورها خواهد افزود و البته دولت مرکزی عراق را نیز از نظر اعتبار تضعیف خواهد کرد. اما نباید فراموش کرد که دولت های همسایه و بخصوص ترکیه مراودات تجاری گسترده ای با منطقه ی خودمختار کردستان داشته و علیرغم مخالفت با رفراندوم استقلال دوست ندارند منافع مالی خود را در این منطقه از دست بدهند.
البته مخالفت با رفراندوم استقلال در کردستان عراق تنها مربوط به کشورهای همسایه نیست و احزاب کم قدرت تر درون کردستان عراق یعنی حزب گوران (به معنای تغییر) و احزاب اسلامی نیز که سهم کمتری در حکومت اقلیم داشته و این رفراندوم را دستاویز احزاب حاکم برای افزایش قدرت خود می دانند، خواستار به تعویق افتادن آن هستند. آن ها بر این باورند که برگزاری رفراندوم در زمان کنونی به نبرد با داعش لطمه زده و در شرایط بحرانی مالی و سیاسی اقلیم به صلاح این منطقه نیست.
اما موضوع از کجا آغاز شد؟
با سقوط حکومت صدام در عراق و در نتیجه ی دخالت نظامی ایالات متحده، نیروهای کرد نیز با قول هایی که از طرف ایالات متحده به آن ها مبنی بر خودمختار شدن مناطق کردنشین شمال عراق و حل مسئله ی کرکوک داده شده بود، در مبارزه با گروه های شورشی و باقیمانده های حزب بعث و بخصوص استقرار دولتی باثبات و جدید در عراق مشارکت کرده و در این پروسه حضور یافتند. همه چیز خوب پیش می رفت و به نظر می رسید که اقلیم کردستان دولتی نیمه مستقل و متحد ایالات متحده در منطقه باشد اما با خروج نیروهای آمریکایی از عراق و پیدایش داعش و از همه مهم تر درگیری بین رهبران اقلیم کردستان عراق و دولت مرکزی به یک باره ورق برگشت و در این میان صدمات مالی و اعتباری شدیدی به دو طرف وارد شد.
با تصرف موصل و تهدید شدن کرکوک که دولت مرکزی دیگر توان نگه داشتن آن را نداشته و داعش به سمت آن در حال پیشروی بود، نیروهای پیشمرگه وارد عمل شده و کنترل شهر را که بخش اعظمی از ساکنان آن کرد هستند در اختیار گرفت و مانع از پیشروی نیروهای داعش در این منطقه شد. با این کار رهبران اقلیم به آرزوی دیرینه ی خود برای الحاق این استان مهم و نفت خیز به اقلیم کردستان رسیدند و بدین ترتیب درگیری شدیدی بین این منطقه و دولت مرکزی عراق بر سر صادرات نفت استان کرکوک درگرفت که به قطع شدن بودجه ی ارسالی از بغداد برای اقلیم کردستان منجر شد.
قطع شدن بودجه ی اقلیم کردستان و نبرد طاقت فرسا به طول هزاران کیلومتر با نیروهای داعش فشار زیادی را به اقلیم وارد کرده و این منطقه به سرعت به منطقه ای بحران زده و ورشکسته تبدیل شد که حتی توانایی پرداخت حقوق کارمندان دولتی را نداشت. از طرف دیگر تنها راه صادرات نفت برای کردستان عراق از طریق ترکیه ممکن بود که البته دولت ترکیه نیز از این موقعیت به عنوان یک اهرم قدرت بهترین استفاده را کرده و نفت را با بهای بسیار کمتری نسبت به قیمت جهانی دریافت می کرد و در مقابل آن بخش زیادی از کالاهای مصرفی اقلیم را به این منطقه صادر می نمود.
دولت ترکیه علاوه بر این که نفت ارزانی را دریافت می کرد و درآمد هنگفتی از محل صادرات کالاهای مصرفی به کردستان عراق داشت، از رهبران اقلیم کردستان عراق خواست که روابط خود را با نیروهای پ ک ک که جامعه ی جهانی آن را گروهی تروریستی می داند، قطع کرده و از پناه دادن به این گروه در خاک خود خودداری نمایند که البته رهبران اقلیم نیز به خاطر مشکلات اقتصادی و ماهیتی که با آن روبرو بودند چاره ای جز قبول این درخواست نداشته و اختلافات بین گروه های کرد حاکم در اقلیم و نیروهای پ ک ک بالا گرفت. با تصرف سنجار توسط نیروهای داعش و کشتار و ربودن اقلیت ایزدی این منطقه ی کردنشین نزدیک مرز ترکیه، نیروهای پ ک ک وارد عمل شده و پس از اهمال کاری های نیروهای اقلیم توانستند شهر را از تصرف داعش درآورده و خود کنترل شهر را در دست بگیرند و بدین ترتیب محبوبیت زیادی در این منطقه کسب کنند که رهبران اقلیم به هیچ وجه از این موضوع خوشحال نبودند. بدین ترتیب مقامات اقلیم کردستان عراق علاوه بر منافع حزبی خود، به خاطر فشارهای دولت ترکیه از نیروهای وابسته به پ ک ک خواستند که این منطقه را ترک کنند.
تمام این موضوعات باعث شد که دولت اقلیم کردستان در شرایطی بسیار شکننده و وخیم قرار گرفته و توانایی حل کردن تمامی مشکلات به صورت مستقل و همزمان را نداشته باشد. مناقشات حزبی داخلی نیز پس از پایان دوره ی دوم ریاست مسعود بارزانی، رییس منطقه ی خودمختار کردستان و رهبر حزب دموکرات، و خودداری او از کنار کشیدن از مقامش بالا گرفت و بدین ترتیب پارلمان این منطقه در دو سال اخیر کاملاً تعطیل بوده و عملاً هیچ نشستی را برگزار نکرده است. در چنین شرایطی مسعود بارزانی که خود را در بحران می دید و به شدت مورد انتقاد قرار گرفته بود تصمیم گرفت با اعلام برگزاری رفراندوم برای استقلال کمی از تنش ها کاسته و محبوبیت خدشه دار شده خود را افزایش دهد.
اما این موضوع با مخالفت دولت مرکزی عراق، ترکیه و ایران که همسایگان منطقه ای اقلیم بودند و اقلیم شدیداً به آن ها وابسته بود همراه شد. دولت ایالات متحده نیز با شدتی کمتر مخالفت خود را با برگزاری رفراندوم استقلال در کردستان عراق اعلام کرده و از مقامات این منطقه خواست که دستکم تاریخ برگزاری رفراندوم را به تعویق بیندازند، درخواستی که مقامات اقلیم تاکنون به آن جواب مثبتی نداده اند.
از طرف دیگر اگر چه نیروهای پیشمرگه از یک طرف و ارتش عراق و نیروهای حشد شعبی از طرف دیگر همگی علیه داعش می جنگند اما در مواردی کوچک نیز با هم درگیری های دستکم لفظی داشته و در صورت اعلام استقلال اقلیم درگیری ها بین آن ها شدت خواهد گرفت و بدین ترتیب در شرایطی که هنوز داعش بخش هایی از خاک عراق را در تصرف داشته و در مناطقی از عراق طرفدارانی دارد و البته به حملات تروریستی خود ادامه می دهد، آتش جنگ داخلی در عراق بیشتر خواهد شد. هر دو دولت اقلیم و دولت مرکزی عراق استان عمدتاً کردنشین و نفت خیز کرکوک را جزئی از خاک خود می دانند و سال هاست که بر سر آن مناقشه دارند. در واقع می توان گفت که مهم ترین علت درگیری بین اقلیم و بغداد بر سر کنترل همین استان نفت خیز است که هر دو طرف برای اقتصاد متزلزل خود به شدت به چاه های نفت آن نیاز دارند.
در هفته ی اخیر پارلمان عراق برگزاری رفراندوم در منطقه ی خودمختار کردستان عراق را غیرقانونی و “مغایر با قانون اساسی” دانسته است و اعلام کرده که در صورت لزوم از هر ابزاری برای متوقف کردن این پروسه استفاده خواهد کرد. مقامات دیگر همسایه قدرتمند و مخالف استقلال کردستان عراق یعنی ایران نیز از قبل و در روزهای اخیر مخالفت خود را به صورت صریح با برگزاری رفراندوم اعلام کرده و گفته اند که در صورت برگزاری رفراندوم و مثبت بودن نتایج، تمامی مرزهای خود را با این منطقه بسته و مراودات نظامی و تجاری را یک جانبه ملغی خواهند کرد که بدون شک ضربه ی سختی به دولت اقلیم کردستان خواهد زد.
از طرف دیگر مسعود بارزانی به عنوان قدرتمندترین شخص در اقلیم کردستان و کسی که بیش از همه برای برگزاری رفراندوم تلاش می کند این اظهارات را رد کرده و اعلام کرده که کشورهای های مخالف برگزاری رفراندوم هیچ “گزینه ی جایگزینی” برای برگزاری رفراندوم پیشنهاد نکرده اند و تنها خواستار لغو کامل و یا به تعویق افتادن آن شده اند. در واقع به نظر می رسد که مقامات اقلیم برای لغو کردن این رفراندوم خواستار تضمینی هستند که به کردستان عراق کمک کند در آینده ای نزدیک و با امنیت کامل و به صورت صلح آمیز به سمت استقلال کامل حرکت نماید. اگر چه مقامات اقلیم اعلام کرده اند که مخالفت های شدید خارجی و بخصوص همسایگان تاثیری در تصمیم آن ها برای برگزاری رفراندوم در تاریخ مقرر نخواهد داشت اما در آخرین صحبت هایشان گفته اند که پیشنهادی را از سوی مقامات آمریکایی به عنوان نقشه ی جایگزین دریافت کرده اند که در “آینده ی نزدیک” به آن پاسخ خواهند داد.
بارزانی در خصوص تهدیدهای دولت مرکزی مبنی بر توسل به زور و حمله ی نظامی چنین گفته است:” اگر کسی می خواهد برای شکستن اراده ی مردم کردستان به زور متوسل شود، میدان برای آن ها باز خواهد بود که بیایند و سعی شان را بکنند”. این در حالی است که وزارت امور خارجه ترکیه این رفراندوم را یک “اشتباه تاریخی” عنوان کرده و اعلام کرده که کردهای عراق «بهای آن را پرداخت خواهند کرد».
آیا کردستان مستقل دوام خواهد آورد؟
اقلیم کردستان سرزمینی است که به دریا راه ندارد و اقتصاد آن شدیداً به نفت وابسته است، بدین ترتیب برای صادر کردن تنها کالای باارزش خود باید به نحوی با یکی از کشورهای همسایه ی خود به توافق برسد تا بتواند از آن طریق نفت خود را به خارج صادر نماید. اما در حالی که تمامی کشورهای همسایه با این استقلال و حتی رفراندوم ان نیز مخالفند، استراتژی “دولت کردستان” در این زمینه چه خواهد بود؟ اما مشکلات داخلی اقلیم نیز کم نیست و قدرت عملاً در اختیار دو گروه بارزانی و طالبانی قرار دارد که ریاست احزاب اصلی اقلیم را در دست داشته و بخش زیادی از درآمدهای مالی و اقتصاد این منطقه را در اختیار دارند.
فساد در ادارات این منطقه بیداد می کند و نیروهای پیشمرگه که تا قبل از بازپس گیری موصل و دخالت نیروهای مردمی مورد حمایت ایران عملاً تنها سد مقابل نیروهای داعش برای تصرف بخش های بیشتری از خاک عراق بودند از رهبریت متمرکز و واحدی برخوردار نبوده و جنگ فرسایشی با داعش و کمبود تجهیزات و پرداخت نشدن حقوق ها آن ها را کلافه کرده است. بدین ترتیب در صورت حمله ی احتمالی نظامی یک دولت نمی توان شانس زیادی برای این نیروها قائل شد. روی هم رفته می توان گفت که اعلام استقلال در شرایط کنونی شاید به نفع هیچ کدام از طرفین نباشد حتی دولت اقلیم که در حال حاضر با مشکلات عدیده ای دست به گریبان است. در هر صورت باید منتظر ماند و دید که در روزهای آینده چه اتفاقاتی رخ خواهد داد و آیا مقامات اقلیم کردستان دستکم با تعویق رفراندوم موافقت خواهند کرد یا خیر.