شاید همه کم و بیش در مورد نظریه تکامل شنیده باشید که بر اساس آن طبیعت از میان گونه های جانوری آن هایی که تطابق و همراهی بیشتری با محیط داشته را حفظ کرده و طرف مقابل محکوم به نابودی است. به همین دلیل همواره شاهد تغییرات ژنتیکی و جسمی در میان گونه های جانوری وحشی و حتی انسان ها بوده ایم که برای زنده ماندن مجبور بوده اند با شرایط سخت محیطی کنار بیایند.
اما در قرن های اخیر، انسان بیش از پیش شرایط را برای زندگی دیگر موجودات زنده سخت تر کرده و بسیاری از این گونه های جانوری که توانایی وفق دادن خود با شرایط جدید تحمیلی انسان را ندارند و یا دستکم در تطبیق پیدا کردن با سرعت کافی عمل نمی کنند سرنوشتی جز نابودی نداشته اند. در این میان اما، برخی از گونه ها نیز توانسته اند به خوبی با این تهدیدات مقابله کرده و روش های تدافعی نوین و جالبی را در خود به وجود آورند که در ادامه ی این مطلب، همانند قسمت اول، قصد داریم شما را با تعدادی دیگر از آن ها آشنا کنیم.
۶- جغدهای با قابلیت تغییر رنگ
در میان روش های خبیثانه ای که برای نابودی حیات بر روی کره ی زمین در پیش گرفته ایم بدون شک هیچ کدام به اندازه ی روش هایی که باعث تغییرات آب و هوایی شده موثر و دردناک نبوده است. درست مانند اتفاقی که در مورد شب پره های فلفلی رخ داد، در فنلاند نیز جغدهای خاکستری رویکرد مشابهی را در پیش گرفته اند. جغدهای سبزه در فضای برفی زمستان مناطق اسکاندیناوی معمولاً به کمک پرهای خاکستری خود با محیط هماهنگ می شدند. این ترکیب رنگی به آن ها امکان می داد که خیلی ساده خود را در دل طبیعت برفی اطرافشان استتار نمایند و علاوه بر این که طعمه ها متوجه حضورشان نشوند، شانس دیده شدن جغدها توسط شکارچیان نیز به حداقل برسد.
رنگ پرهای جغدهای اسکاندیناوی ارثی است و در طول زندگی اش تغییر چندانی در این رنگ رخ نمی دهد و در واقع زمانی که یک جغد خاکستری با یک جغد قهوه ای جفتگیری می کند رنگ خاکستری غالب می شود. اما به دلیل تغییرات آب و هوایی، هوای فصل زمستان در این مناطق گرم تر از قبل شده که به معنای بارش برف کمتر است. به همین دلیل در طول ۵۰ سال گذشته رنگ جغدهای اسکاندیناوی قهوه ای تر از قبل شده که به عبارت ساده تر می توان گفت جغذهای قهوه ای در محیط های کم برف جدید استتار بهتری دارند به همین دلیل جغدهای خاکستری کم شده و رنگ خاکستری در میان جغدهای این منطقه غالب شده است. افزایش تعداد جغدهای قهوه ای به معنای افزایش جفتگیری میان جغدهای همرنگ (قهوه ای) است و در کمال ناباوری دیگر خاکستری بودن در میان جغذها از مد افتاده است.
۷- کرم ریشه ذرتی مقاوم به گونه های اصلاح ژنتیکی شده
این روزها به هر طرف که بروید با محصولات اصلاح ژنتیکی شده و آفت کش های سرطان زا مواجه خواهید شد. اما خبری که بدون شک از رسانه های خبری نخواهید شنید این است که اصلاحات ژنتیکی صورت گرفته روی ذرت که مهم ترین غله تولید شده در ایالات متحده به شمار می آید با تکامل بزرگ ترین آفت ذرت یعنی کرم ریشه ذرت مرتبط است. این حشره زیبا که می تواند تمامی تلاش های هر کشاورزی را به باد بدهد، یک حشره بسیار قدیمی است که پس از تلاش های انسان برای نابودی اش با قدرتی شگفت آور بازگشته و قدرت نمایی می کند. در سال ۱۹۹۶ گروه های تحقیق کشاورزی با تولید گونه ای خاص از ذرت اصلاح شده ژنتیکی به این باور رسیدند که مشکل کرم ریشه ذرت را برای همیشه حل کرده اند که از لحاظ ژنتیکی برای این حشره سمی به شمار می آید.
جالب این که در حالی که بیش از سه چهارم ذرت کاشته شده در ایالات متحده از همین نوع اصلاح شده است اما کرم ریشه ذرت توانسته خود را در برابر سمی بودن این گونه گیاهی اصلاح شده مقاوم کند. در واقع کشاورزان با کاشت بی رویه ی این گونه ی اصلاح شده باعث شده اند که کرم ریشه ذرت زودتر از آن چه که باور می شد خود را با شرایط جدید وفق دهد. امروزه برای مقابله با کرم های ریشه ذرتی که با ولع تمام ریشه ی سمی ذرت های اصلاح شده را می بلعند، کمپانی های تولید سم های گیاهی تصمیم گرفته اند با روشی جدید به نام دخالت در RNA وارد میدان شوند.
۸- ماهی غار مکزیکی مقاوم به سم
در گذشته در جنوب مکزیک قومی به نام «زوک» زندگی می کرد که در فصل هایی که محصولات کشاورزی شان از بین می رفت یا هنوز فصل برداشت نرسیده بود سعی می کردند با شکار بی رویه ی ماهی زنده بمانند. این قوم در گذشته های دور هر ساله برای دعا و طلب باران از خدایان خود به درون غارهای آهکی می رفتند. در این مراسم افراد قبیله زوک به درون آب های عمیق داخل این غارها رفته و با انداختن خمیرهایی حاوی مواد سمی در عمق آب باعث می شدند که ماهی ها مرده و به سطح آب بیایند. این سم که از ریشه گیاهی به نام «بارباسکو» بدست می آمد برای انسان سمی نبود اما ماهی ها را به راحتی می کشت.
بدین ترتیب این ماهی ها به منبع غذایی موقتی اما خوبی برای افراد قبیله تبدیل شده بودند. این ماهی ها که امروزه ماهی مالی اقیانوس اطلس نامیده می شوند یک قابلیت ویژه دارند و آن این است که به راحتی می توانند در درون آب های سولفوری این غارها زنده بمانند، شرایطی که برای هر ماهی دیگری کشنده است.وقتی که محققان این گونه ی جانوری را بررسی کردند در کمال ناباوری متوجه شدند که ماهی مالی در مقابل سم ریشه گیاه بارباسکو مقاوم هستند و علی رغم این که سنت کشتن ماهی ها به روش فوق دیگر از بین رفته اما این ماهی ها همچنان قابلیت ایمن بودن در برابر سم گیاه بارباسکو را به فرزندان خود منتقل می کنند.
۹- ماهی سالمون صورتی وقت شناس
نگران نباشید! ماهی سالمون دوست داشتنی و لذیذ شما قرار نیست تغییر رنگ بدهد یا حتی بدنش دارای ترکیبات سمی شود اما تغییرات شدید آب و هوایی باعث شده که این گونه جانوری روشی جدید و جالب را برای زنده ماندن در شرایط جدید محیطی در پیش بگیرد. در دهه های اخیر در آلاسکا، این ماهی با افزایش دمای آب رودخانه ها مواجه شده است. این موضوع خبر بدی برای ماهی هایی بوده که با افزایش دمای آب دچار بیماری های بیشتری شده اند. اما سالمون ها به جای انتظار برای نابودی دست به کار شده و الکوی مهاجرت خود را به طور کلی تغییر داده اند. در واقع مطالعات نشان داده که این ماهی ها دو هفته زودتر از قبل مهاجرت خود را آغاز می کنند. اما قبل از این که این موضوع را یک تغییر رفتاری و نه یک تکامل کامل بنامید بهتر است کمی صبر داشته باشید.
مطالعات جدیدتر نشان داده که این رفتار جدید با تکامل و تغییر ژنتیکی در بدن ماهی سالمون صورتی همراه بوده است که گزینش طبیعی داروین را به خوبی به تصویر می کشد. پس در کمال ناباوری بدانید که ماهی های سالمون در گذشته بر اساس شرایط ژنتیکی خود تصمیم به مهاجرت می گرفتند و نه صرفاً بر اساس یک رویه رفتاری خاص و غیر قابل تغییر.
۱۰- بزهای کوهی شاخدار با شاخ های کوتاه تر از قبل
اینجا می خواهیم از حیوانی حرف بزنیم که بدون شک از روش تکاملش راضی نیست و دلیل اصلی این تکامل ناخوشایند نیز تنها حمله انسان ها بوده است. بز کوهی شاخ دراز آلبرتا در کانادا نام خود را به خاطر شاخ بلند و ترسناکشان گرفته اند. اما متاسفانه این شاخ های بلند باعث شده که بز کوهی آلبرتا نیز مانند فیل های آفریقا به هدفی برای شکارچیان سودجو تبدیل شوند که در نهایت شرایط را به نفع بزهایی که شاخ های کوتاه تری دارند تغییر داده است: باز هم انتخاب طبیعی. در حالت طبیعی بزهایی که شاخ های بزرگ تری داشتند غالب بوده و شانس بهتر و بیشتری برای زنده ماندن داشتند زیرا شاخ های بلندتر به معنای توانایی بیشتر در مبارزه و شانس بیشتر در جلب نظر بزهای ماده بود. اما شکار بی رویه بزهای شاخ بلند باعث شد که عکس این موضوع رخ دهد.
هر چند قوانین شکار بزهای وحشی در آلبرتا سختگیرانه تر شده و تنها می توان بزهایی را شکار کرد که شاخ هایشان به درجه رشد بسیار بالایی رسیده اما حتی بزهایی که دارای شاخ های بزرگی به اندازه مجاز برای شکار نیز معمولاً در این زمان تنها ۵ سال سن داشته و به بیشترین مقدار جفت گیری و زاد و ولد خود نرسیده اند. این بدین معنا خواهد بود که در اغلب موارد بزهای نری که کشته می شوند هنوز نتوانسته اند جفت گیری زیادی داشته و بچه های بسیار کمی دارند. در طرف مقابل، بزهایی که شاخ های کوچک تری دارند می توانند به جفت گیری خود ادامه داده و احتمال شکار شدنشان بسیار کمتر است و با داشتن فرزندان بیشتر می توانند ژن های خود را به خوبی به فرزندانشان منتقل نمایند. بدین ترتیب در هر نسل شاهد کوچک تر شدن شاخ های بزهای کوهی آلبرتا خواهیم بود.