افغانستان: میان بیم و امید

2001؛ افغان هایی که در کمپ پناهندگان به شدت در طلب بسته های برنجی هستند که قرار است میان هزاران نفر از آنها پخش شوند. این پناهندگان، پس از بمباران جنوب افغانستان توسط نیروهای آمریکایی و انگلیسی، برای حفظ جان خود مجبور به فرار شدند. بمبارانی که هدفش برقراری آزادی در افغانستان بود. (چمن، پاکستان، 4 دسامبر 2001)

2002؛ محبوبه در کنار دیواری که پر از جای گلوله است، در انتظار نوبت در یک مرکز درمانی نشسته است. این دختر هفت ساله از بیماری لیشمانیاز رنج می برد. (کابل، 1 مارس 2002)

2003؛ مادری به همراه دو فرزندش از درون غاری که خانه آنها بود، به بیرون نگاه می کند. بسیاری از خانواده ها که از دست طالبان فرار می کردند، به درون غارها پناه می بردند. (بامیان، 19 نوامبر 2003)

2007؛ دانش آموزان در حال خواندن کتاب های مذهبی در یک کلاس موقت در واخان، منطقه ای کوهستانی که در شمال شرقی افغانستان واقع است و تا به چین نیز کشیده شده است. همچنین این منطقه تاجیکستان را از هند و پاکستان جدا می کند. (شمال شرقی افغانستان، 2 سپتامبر 2007)

2007؛ بدنسازان در وزن 55 تا 60 کیلوگرم، در مسابقات محلی بدنسازی به رقابت با یکدیگر می پردازند. به مانند بسیاری از افراد در جهان، افغان ها نیز داشتن یک هیکل تنومند را برای مردان مهم می پندارند. (کابل، 6 اوت 2007)

2008؛ زنی که یک برقع سفید پوشیده است، به همراه خانواده اش در مسجد آبی به کبوترهای سفید غذا می دهند. (مزار شریف، 8 مارس 2008)

2009؛ معتادان در حال تزریق هروئین در حالیکه برای گرم شدن در مرکز فرهنگی روسیه که یک متروکه است، جمع شده اند. این مکان پاتوق معتادان کابل است. در افغانستان، هروئین به راحتی قابل دسترس است و با قیمت بسته ای 1 دلار آمریکا به فروش می رسد. (کابل، 9 فوریه 2009)

2009؛ پیرمردی در حالیکه نوه اش را در آغوش گرفته است. آنها پس از فرار از روستای خود، مجبور به زندگی در چادری در کمپ پناهندگان شده اند. فرار آنها از روستا، به علت بمباران نیروهای آمریکایی و ناتو بود. آنها ادعا می کردند که طالبان در این نواحی پنهان شده اند. (سروبی، ولایت ننگرهار، 7 فوریه 2009)

2009؛ عطاالله 7 ساله، در بیمارستانی در قندهار ایستاده است. تصویر اشعه ایکس از بدن او نشان می دهد که تیری که از پشت به بدن او اصابت کرده بوده است، نزدیک بوده که او را بکشد. عطاالله زمانیکه در حال چوپانی گوسفندانش بوده است، به ناگهان در مرکز یک درگیری قرار گرفته و مورد اصابت گلوله نیروهای آمریکایی قرار می گیرد. (قندهار، 13 اکتبر 2009)

2010؛ در سمت راست تصویر، جی کنی، گروهبان آمریکایی، در حال کمک به خارج کردن سرباز زخمی ارتش ملی افغان از بالگرد. (قندهار، 12 دسامبر 2010)

2010؛ رژه یکی از گردان های ارتش ملی افغان در مرکز تمرینات نظامی کابل (کابل، 4 اکتبر 2010)

2014؛ عید محمد هفتاد ساله، در خانه ای زندگی می کند که مشرف به تپه های کابل است. او و میلیون ها افغان دیگر، با اشغال زمین های افغانستان، برای خود خانه سازی کرده اند، خانه هایی که هیچ کدام دارای سند رسمی نیستند. (کابل، 21 نوامبر 2014)

2014؛ رازیما، در حالیکه فرزند دو ساله اش، مالک، را در آغوش گرفته است، در حال انتظار در اتاق اورژانس بیمارستان است. (لشکرگاه، ولایت هلند، 23 ژوئن 2014)

2014؛ زنانی که در کمپین انتخاباتی اشرف غنی برای انتخابات ریاست جمهوری در حال تشویق او هستند. (کابل، 1 آوریل 2014)

2014؛ زنان برقع پوش در حال انتظار برای رای دادن پس ازآنکه این شعبه انتخاباتی، برگه های رای اش به اتمام رسیده بود. (کابل، 5 آوریل 2014)

2015؛ اقوام، دوستان و فعالان حقوق زنان در حال عزاداری برای فرخنده ملک زاده که در مرکز کابل توسط جمعیت خشمگین به قتل رسید. فرخنده به شکلی وحشیانه مورد ضرب و شتم واقع شده بود. علت آن، ادعای یک روحانی محلی بود که گفته بود او قرآن را به آتش کشیده است. (کابل، 22 مارس 2015)