تعابیر متعدد و مختلف از عذاب در آیات الهی، به اقتضای فصاحت قرآن و رساندن مطلب به غایت بلاغت برای تأثیر بیشتر در نفوس مردم صورت گرفته است.
در این مقاله به دو شبهه که در مورد آیات قرآن کریم وارد کرده اند پاسخ می گوییم:
1 ـ آیا آیهی دوم سوره فتح که به پیامبر (صلی الله علیه و آله) میفرماید: گناهان (ذنوب) قبل و بعد تو را
مردم! شما را به یاد آورى مرگ، سفارش مىکنم، از مرگ کمتر غفلت کنید، چگونه مرگ را فراموش مىکنید در حالى که او شما را فراموش نمىکند؟ و چگونه طمع مىورزید در حالى که به شما مهلت نمىدهد؟ مرگ گذشتگان براى عبرت شما کافى است، آنها را به گورشان حمل مىکردند، بى آن که بر مرکبى سوار باشند، آنان را در قبر فرود آوردند بى آن که خود فرود آیند.( نهج البلاغه ترجمه دشتی/
مقصود از خاتمیت این است که پس از رسول گرامی، دیگر پیامبری نخواهد آمد و باب وحی تشریعی به روی بشر بسته شده است و همچنین بر هیچ انسانی، وحیی که حامل تشریع حکمی و تعیین تکلیفی و تحلیل حرامی یا تحریم حلالی باشد, فرود نخواهد آمد...
هرکس مدعی آن باشد که از جانب خدا در مورد احکام الاهی به او وحی شده, و احکام جدید و بیسابقهای را
تولی به معنای دوست داشتن و تبری به معنای بیزای جستن و تنفر است. که این دو از فروع دینی اسلام به شمار می روند. و هر مسلمانی باید با اهل حق دوستی کند و از اهل باطل بیزاری بجوید. که اوج این دوستی ها در اهل بیت (علیهم السلام) است و اوج بیزاری جستن، از سران شرک و کفر می باشد.
در مورد قیامت و محاسبه اعمال پیروان غیر اسلامی لازم است گذرا اموری را متذکر شویم،
بدین شرح:1 - دین حق در هر زمانی یکی بیش، نیست، بنابر این معنا ندارد بعد از بعثت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) و با توجه به خاتمیت آن حضرت، دینی غیر از اسلام مورد قبول درگاه خداوندی باشد (و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه) (1)
راه رسیدن به رحمت بی منتهای الهی سه گام بیشتر نیست که آیات 54 و 55 سوره زمر آن را به تمام مشتاقان طی این طریق معرفی می کنند.
جزء بیستم و چهارم قرآن کریم که از آیه 32 سوره مبارکه زمر آغاز و به آیه 46 سوره مبارکه فصلت ختم می شود ، در بردارنده آموزه ها و پیامهای روح افزای الهی است که این نوشته تعدادی از آنها را نقل
نقد شبهه ای به خاتمیت:از همان روز اولی که بشر پای بر این کره خاکی نهاد، خداوند دروازه های هدایت را به روی او گشود و پیامبران را یکی پس از دیگری فرستاد تا دستور العمل زندگی را به دست او برساند.
پیشرفت تدریجی انسان سبب شد تا خداوند دین خود را به تدریج تکمیل کند و مطابق با فهم بشر آیین یگانه خود را در قالبهای متفاوت ارائه نماید. تا آنکه بشر آمادگی پذیرش آیین کامل شده را پیدا کرد و
محاسبه اعمال به معنای این است که اگر انسانی کار بدی انجام داد به حساب میآید و اگر کار خوبی هم انجام داد ضبط میگردد: "فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ "(7-8 زلزلة)
در این فرصت به گوشه ای از آیات پیرامون محاسبه اعمال اشاره خواهد شد :
1 ـ "وَکُلَّ إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَآئِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ کِتَابًا یَلْقَاهُ مَنشُورًا
چرا در قرآن بیشتر به زکات تأکید شده تا به خمس؟
زکات به چه معنا است؟ چرا در قرآن بیشتر به زکات تأکید شده تا به خمس که شرایط عمومیتری دارد؟ آیا به این دلیل است که معنای زکات چیزی غیر از آن است که تا به حال میدانستیم؟ آیا دلیل دیگری دارد؟ اگر بگوییم در آن زمان، زکات نسبت به خمس عمومیتر بوده، پس این حقیقت که آیات قرآن برای تمامی
1- حضرت علی علیه السلام در ضمن خطبه ای فرموده است:
- «سوگند به خدا [برادرم] عقیل را در شدت فقر و بی چیزی دیدم، که یک من گندم [از بیت المال] شما را از من خواست. و کودکانش را از تهیدستی با موهای غبارآلود و رنگهای تیره دیدم، مانند آنکه رخسارشان با نیل سیاه شده بود. چند بار نزد من آمد و همان گفتار را تأکید و تکرار می کرد، و من گفتارش را گوش می