یکی بود، یکی نبود، غیر از خدا، مرد دنیا دیده ای بود که در خانه اش به روی دوست و دشمن باز بود. عقیده داشت که مهمان، حبیب خداست و به همین دلیل شب و روزی نبود
یه شتر به شتر دیگه از دست صاحبش شکایت می کرد که گفت :صاحبم از بس بار من میکنه که طاقتم طاق میشه
کاربرد: هر کاری که بدون نظم و ترتیب انجام شود و آغاز و پایان آن معلوم نباشد، تشبیه میشود به: آش شله قلمکار. این مثل، نشان از هرج و مرج و ریخت و پاش آن کار دارد.
به تصویر زیر نگاه کنید. یکی از 9 گزینه ای که می بینید باید از بین گزینه ها حذف شود. آیا می توانید بگویید کدامیک و چرا؟؟
در سکوت کامل معلم مشغول تدریس بود، که ناگهان از آخرین ردیف کلاس صدای سوت شنیده شد!
در این ردیف چهار دانش آموز بازیگوش نشسته بودند.
(علی - تقی- جواد - مسعود )
معلم رو به آن ها گفت: کی سوت زد؟ پاسخ ها چنین بودند:
علی گفت: «تقی سوت زد».
تقی : «جواد سوت زد».
مسعود : «من نبودم».
و جواد گفت: « تقی به دروغ می گوید که من سوت زده ام».
می دانیم که فقط یکی از این گفته ها صحیح است. آیا می توانید بگویید کی سوت زده است؟
2 فتیله داریم... یکی بلند و با عرض کم (فتیله شماره 1) و دیگری کوتاهتر و با قطر زیاد (فتیله شماره 2) که هیچ کدام در عرض ها هم طراز نیستند ( منظور اینکه بعضی قسمتها عرض کمتر و بعضی قسمتها عرض بیشتر دارد یعنی ما نمی توانیم آنها را با برش دادن به قسمتهای مساوی تقسیم کنیم ).