۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «داستان های کوتاه» ثبت شده است
آزمون عشق
- ۲۵ مهر ۹۶
- ۱۰:۲۳
- 0
امیری به شاهزاده خانمی گفت:
من عاشق توام.
شاهزاده گفت: زیباتر از من خواهرم است که در پشت سر تو ایستاده است.
امیر برگشت و دید هیچکس نیست .
شاهزاده گفت: تو عاشق نیستی ؛ عاشق به غیر نظر نمی کند.
داستان زیبای پیرمرد عاشق!
- ۲۵ مهر ۹۶
- ۱۰:۲۱
- 0
پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند.زنم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا می‌روم و صبحانه را با او می‌خورم. نمی‌خواهم دیر شود!...
زنان فداکاری که همه را شگفت زده کردند!!!
- ۲۵ مهر ۹۶
- ۱۰:۲۱
- 0
فرمانده دشمن به قلعه پیام می‌فرستد که قبل از حمله ویران کننده خود حاضر است به زنان و کودکان اجازه دهد تا صحیح و سالم از قلعه خارج شده و پی کار خود روند...
داستان کوتاه دفترچه مشق دخترک فقیر
- ۲۵ مهر ۹۶
- ۰۹:۵۷
- 0
معلم عصبی دفتر را روی میز کوبید و داد زد : سارا...دخترک خودش را جمع و جور کرد ، سرش را پایین انداخت و خودش را تا جلوی میز معلم کشید و با صدای لرزان گفت : بله خانم؟
معلم که از عصبانیت شقیقه هایش می زد ، به چشمهای سیاهخ و مظلوم دخترک خیره شد و داد زد : ((چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نکن ؟ ها؟
پانصد گوسفند رشوه ی فرمانفرمابه خدا
- ۲۵ مهر ۹۶
- ۰۹:۵۲
- 0
سلطان عبدالحمید میرزا فرمانفرما(ناصرالدوله) هنگام تصدی ایالت کرمان چندین سفر به بلوچستان می رود و در یکی از این مسافرت ها چند تن از سرداران بلوچ از جمله سردار حسین خان را دستگیر و با غل و زنجیر روانه کرمان می کند.پسر خردسال سردار حسین خان نیز با
زاهد کیست؟ ( حکایت )
- ۲۵ مهر ۹۶
- ۰۹:۵۱
- 0
شخصی نزد پادشاهی رفت. پادشاه به او گفت: ای زاهد. گفت: زاهد تویی.گفت: من چون باشم که همه دنیا از آن من است؟
گفت: خیر، عکس می بینی، دنیا و آخرت و ملکت همه از آن من است و عالم را من گرفته ام. هرجا که خواهم بروم و هرجا که خواهم بنشینم. تویی که به لقمه ای و خرقه ای قانع شده ای.
منبع:روزنامه خراسان
دل عزراییل برای چه کسانی سوخته است؟
- ۳۰ شهریور ۹۶
- ۲۳:۴۷
- 0
دل عزراییل برای چه کسانی سوخته است؟
روزی رسول خدا (صل الله علیه و آله) نشسته بود، عزراییل به زیارت آن حضرت آمد. پیامبر(صل الله علیه و آله) از او پرسید: