قاتلان سریالی انسان های ترسناکی هستند و البته جالب و مرموز. به همین دلیل بسیاری از ما به ذهن های بیمار و رفتارهای عجیب و غریب و گاه هوشمندانه ی این افراد علاقه داریم. شاید به همین دلیل ساعت ها برای دیدن یک فیلم که در مورد قاتلی سریالی و بیرحم است وقت می گذاریم. به عبارت دیگر برای ترسیدن وقت صرف می کنیم. باید بگوییم که اگر بعد از خواندن مطلب یا فیلمی در مورد قاتل های سریالی معروفی مانند جفری دامر و چارلز مانسون حس ناخوشایند خاصی نداشتید باید بدانید که بدون شک از مشکلی روانی رنج خواهید برد!
نکته ی جالب در مورد قاتل های سریالی این است که معمولاً این افراد چنان باهوشند که نه تنها قتل های متعدد خود را با برنامه ریزی و زمانبندی فوق العاده ای انجام می دهند بلکه مامورین پلیس و کارآگاهان خبره را نیز سردرگم کرده و حتی در برخی از موارد دست می اندازند. در واقع آن ها چنان اعتماد به نفس بالایی دارند که با افراد پلیسی که قصد دستگیری آنان را دارند بازی می کنند. در ادامه ی این مطلب می خواهیم شما را با مواردی که در آن ها قاتلان سریالی به شکلی عجیب و باورنکردنی مامورین پلیس را گول زده و یا دست انداخته اند آشنا کنیم. با ادامه ی مطلب همراه باشید.
۱۵- قاتل دروتی جین اسکات- هر هفته به خانواده ی قربانی اش زنگ می زد
قاتل سریالی
در ۲۸ می سال ۱۹۸۰،در اناهیم کالیفرنیا، بعد از این که همکارش را که توسط عنکبوت سمی نیش زده شده بود سوار ماشین کرد و به بیمارستان منتقل نمود ناپدید شد. برای چهار سال متوالی بعد از آن، مادر دروتی هر چهارشنبه تلفنی از جانب مردی را دریافت می کرد که ادعا می کرد دروتی را دزدیده و به قتل رسانده است. اگر چه مامورین پلیس یک ردیاب تلفن را در خانه ی مادر دروتی نصب کرده بودند اما نمی توانستند مکان مرد پشت تلفن را پیدا کنند زیرا وی برای مدت زیادی پشت تلفن نمی ماند.
به نظر می رسد قاتل او همان مردی بوده باشد که قبل از ناپدید شدن بارها دروتی را تعقیب کرده و حتی به محل کارش زنگ زده و به وی اظهار علاقه کرده بود. در برخی از موارد نیز او را تهدید به قتل می کرد. بعد از این که جسد دروتی در آگوست سال ۱۹۸۴ پیدا شد، قاتل بار دیگر تماس هایش را از سر گفت اما هیچ وقت شناسایی یا دستگیر نشد و پلیس و خانواده ی دروتی را تا به امروز سردرگم کرده است.
۱۴- هیولای بیرکنشاو- با ماشین قربانیانش یک مامور پلیس را سوار کرد
قاتل سریالی
پیتر مانوئل یک قاتل سریالی بود که دستکم هشت نفر را در اواخر دهه ی ۱۹۵۰ در جنوب اسکاتلند به قتل رسانده بود. قبل از دستگیری رسانه ها هب او لقب «هیولای بیرکنشاو» (Beast of Birkenshaw) داده بودند. او در یکی از روزهای اول سال ۱۹۵۸ وارد خانه ی پیتر، دوریس و مایکل اسمارت شد و با شلیک گلوله تمامی اعضای خانواده را به قتل رساند. سپس به مدت دست کم یک هفته در خانه ی آن ها ماند و حتی در این مدت از اتومبیل خانواده ی قربانیان برای رساندن یک پلیس به محل کارش استفاده نمود.
آن مامور پلیس مشغول تحقیق در مورد ناپدید شدن زنی به نام ایزابل کوک بود که در کمال ناباوری او نیز قبل از خانواده ی اسمارت توسط مانوئل به قتل رسیده بود. حتی به مامور پلیس گفت که به نظر او پلیس دارد در جای اشتباهی دنبال پیدا کردن کوک می گردد. تصور کنید که آن افسر پلیس بعد از فهمیدن ماجرا و این که برای مدتی را در ماشین مقتولین و در کنار قاتل گذرانده چه حسی داشته است.
۱۳- جک درنده – نامه ای از جهنم
قاتل سریالی
«جک درنده» (Jack the Ripper) را شاید بتوان معروف ترین و بدنام ترین قاتل سریالی تاریخ دانست. جک درنده هیچ گاه دستگیر نشد و او را مسئول قتل دستکم ۵ زن روسپی در اواخر دهه ی ۱۸۸۰ در لندن می دانند. در ۱۶ اکتبر سال ۱۸۸۸ نامه ای به دست جورج لاسک رییس کمیته ی نگهبانی وایت چَپل (Whitechapel Vigilance Committee) رسید. این کمیته در واقع گروهی از افراد داوطلب بودند که شب ها را در منطقه ی وایت چپل در لندن نگهبانی می دادند تا شاید بتوانند جک درنده را پیدا کنند. در این نامه چنین آمده بود:
“از جهنم، متاسفم که نصف کلیه ای که از بدن یک زن برداشتم را برای شما فرستادم، زیرا نصف دیگر را کباب کرده و خوردم که بسیار خوشمزه بود. شاید اگر چند وقت دیگر صبر کنی چاقوی خونینی که کلیه را با آن درآوردم برایت فرستادم. امضا، هر وقت تونستی منو بگیر آقای لاسک”.
باید به همین نکته بسنده کنیم که نه آقای لاسک و نه هیچ کس دیگر نتوانست نویسنده ی نامه را پیدا کرده و هنوز بعد از فراتر از یکصد سال هنوز هیچ مدرکی که نشان دهد قاتل که بوده پیدا نشده است.
۱۲- تک تیراندازهای واشنگتن- ورق فالگیری مرگ
قاتل سریالی
شاید این واقعه را به یاد داشته باشید زیرا در خبرهای جهان به کررات به آن پرداخته شد و انعکاس زیادی یافت. در سال ۲۰۰۲ به مدت سه هفته یک تک تیرانداز بدون نقشه ی قبلی افرادی را در مریلند، ویرجینیا، و واشنگتن دی سی مورد هدف قرار می داد. در این تیراندازی ها ۱۰ نفر کشته و سه نفر به شدت زخمی شدند. درنهایت در ۲۴ اکتبر دو نفر که مسئول این قتل های ترسناک بودند توسط نیروهای پلیس دستگیر شدند.
این دو که انگار از هدف قرار دادن مردم به صورت تصادفی در پمپ بنزین ها لذت کافی را نبرده بودند پیام های تهدید آمیزی را در برخی صحنه های جنایت از خود به جای گذاشتند. یکی از این پیام ها روی یک کارت فالگیری مرگ نوشته شده بود که از پلیس خواسته بود «مرا خدا صدا کنید» و ۱۰ میلیون دلار نیز باج خواسته بود. در آخر یکی دیگر از این پیام ها اخطاری تهدیدآمیز با این عنوان وجود داشت:«پلیس ها، فرزندان شما هم در امان نیستند» که البته تهدید خالی نیز نبود. چند روز قبل از آن یک پسر سیزده ساله از ناحیه ی شکم مورد اصابت گلوله ی تک تیراندازها قرار گفت اما خوشبختانه زنده ماند.
۱۱- خفه کنندگان دامنه کوه- در هنگام ارتکاب قتل ها در حال تلاش برای استخدام در نیروهای پلیس بودند
قاتل سریالی
کنت بیانکی و آنجلو بونو جونیور پسرعموهایی قاتلی بودند که بین سال های ۱۹۷۷ تا ۱۹۷۹ ۱۲ زن را در لس آنجلس مورد تجاوز قرار داده و خفه کردند. در حالی که به قتل های خود ادامه می دادند، این دو و بخصوص بیانکی پلیس را دست انداخته و گمراه کرده بود. این دو نه تنها عمداً جسد بسیاری از قربانیان را نزدیک مراکز پلیس رها می کردند بلکه بیانکی برای استخدام در پلیس نیز تلاش می کرد. از همین طریق وی توانسته بود با چند تن از اعضای پلیس شهر لس آنجلس دوست شود و حتی در برخی از موارد که آن ها به دنبال قاتل می گشتند نیز با آن ها همراه می شد.
سرانجام در سال ۱۹۷۹، بیانکی و بونو بعد از این که نتوانستند جدیدترین قربانیشان را به یک خانه ی متروکه بکشانند دستگیر شدند. تصور کنید که افراد پلیس شهر نیویورک بعد از دیدن قیافه ی بیانکی در حالی که دستبند به دست داشته چه حسی پیدا کرده اند.
۱۰- قاتل زودیاکی- کدهایی غیرقابل حل برای پلیس می فرستاد
شاید بتوان «قاتل زودیاکی» (Zodiac Killer) را مشهورترین قاتل بعد از جک درنده دانست. او در اواخر دهه ی ۱۹۶۰ و اوایل دهه ی ۱۹۷۰ فعال بود و ادعا می شود که ۳۷ نفر را به قتل رسانده است هرچند تنها ۵ کشته و دو زخمی به اثبات رسید. در طول دوران کاری اش، قاتل زودیاکی چندین نامه و کارت را برای پلیس یا رسانه ها فرستاد که در بسیاری از آن ها افراد پلیس را به خاطر ناتوانی در دستگیر کردن خود به باد تمسخر می گرفت. در یکی از نامه ها گفته بود که حدود سه دقیقه بعد از یکی از قتل ها دو پلیس با وی صحبت کرده اند اما در شناسایی وی ناکام مانده اند.
در میان نامه های او چهار نامه دارای کدهایی بود که به ادعای نویسنده در صورت رمزگشایی در شناسایی وی به نیروهای پلیس کمک می کرد: روی یکی از آن ها نوشته بود:” اسم من…” و در ادامه یک نماد ۱۳ حرفی وجود داشت. برخی دیگر از پیام های او حتی طولانی تر بودند. تا امروز تنها یکی از این کدها رمزگشایی شده است و سه نامه ی دیگر هرگز رمز گشایی نشدند. در نتیجه قاتل زودیاکی هنوز دستگیر نشده است.
۹- پسر سم- در کنار قربانیانش نامه ای به جا می گذاشت
دیوید برکوویتز که به قاتل کالیبر .۴۴ و به ویژه «پسر سَم» معروف بود شهر نیویورک سیتی را در سال های ۱۹۷۶و ۱۹۷۹ در وحشت فرو برده بود. وی در این مدت شش نفر را به قتل رساند و هفت نفر دیگر را نیز زخمی کرد. در یکی از صحنه های قتل و در کنار جسد دو نفر از قربانیان، برکوویتز نامه ای خطاب به جوزف بورلی رییس پلیس شهر نیویورک نوشته بود. در این نامه وی ادعا می کرد که از شکار مردم لذت می برد و این کار را برای تغذیه ی شخصی به نام «سَم» انجام می دهد. همچنین وی نیروهای پلیس را دست می انداخت و می گفت که به زودی برای قتل های بیشتر بازخواهد گشت. در این نامه آمده بود که:” یا شلیک کنید و یا بمیرید”.
وقتی که برکوویتز در آگوست سال ۱۹۷۷۷ دستگیر شد گفت که وی به خاطر شیطانی که در جسم سگ همسایه اش زندگی می کند این قتل ها را مرتکب شده است. سال ها بعد وی اعترافات خود را تغییر داد و ادعا کرد که وی عضو یک فرقه ی شیطانی بوده که این قتل ها را به عنوان بخشی از مراسم مذهبی برنامه ریزی کرده است. ادعاهای او هیچگاه به اثبات نرسیدند.
۸- روری انریکه کوند- روی بدن یکی از قربانیانش پیامی به جا گذاشت
روری انریکه کوند بین سپتامبر ۱۹۹۴ تا ژانویه ۱۹۹۵ ۶ زن روسپی را در فلوریدا به قتل رساند. اولین مقتول او یک مرد جوان بود که لباس زنانه به تن داشت. بعد از دستگیری روری ادعا کرد که این قربانی را بعد از این که فهمیده او زن نیست به قتل رسانده است. این مرد لازارو کومسانا نام داشت.
یکی از ترسناک ترین جزییات جنایات روری پیامی بود که روی پشت یکی از قربانیانش به نام چریتی ناوا نوشته بود. در این پیام چنین آمده بود:سوم!، من با دوایت چان ۱۰ تماس خواهم گرفت. ببینم می توانید مرا دستگیر کنید”. نه تنها این پیام پلیس را سر در گم کرد و بعدها مشخص شد که منظور او یک گوینده ی خبر بوده است بلکه روری شکلک های خندانی را به نوشته ی خود اضافه کرد و واژه ی «see» را با نقاشی دوچشم جایگزین نمود.
۷- قاتل رژ لبی- قاتلی که درخواست می کرد دستگیر شود
قاتل سریالی
در ۱۰ دسامبر سال ۱۹۴۵، جسد خونین فرانسیس براون در اپارتمانش پیدا شد. علت مرگ او ضربات چاقو و شلیک گلوله تشخیص داده شد. تا همین جا هم صحنه ی قتل بسیار ترسناک بود اما پیامی که با رژ لب روی دیوار مکان قتل نوشته شده بود پلیس را بیش از پیش سردرگم کرد. این پیام بدین شرح بود: ” به خاطر خدا مرا دستگیر کنید قبل از این که کس دیگری را بکشم من نمی توانم خودم را کنترل کنم”.
همین پیام باعث شد که پلیس به قاتل لقب «قاتل رژ لبی» را بدهد. در سال ۱۹۴۶ یک نوجوان به نام ویلیام هایرنز و دو نفر دیگر به خاطر قتل براون دستگیر شدند. ویلیام بعد از شش روز بازجویی، شکنجه و بدرفتاری در نهایت به قتل اعتراف کرد. وی در نهایت به سه قتل اعتراف کرد و مجرم شناخته شد اما بسیاری بر این باورند که قاتل رژلبی کس دیگری بوده است. ویلیام در سال ۲۰۱۲ بعد از سپری کردن ۶۵ سال در زندان درگذشت. شاید وی این مدت را به خاطر قتل هایی که کس دیگری مرتکب شده بود در زندان به سر برد.
۶- مرد تبر به دست نیواورلئان- درخواست موسیقی جاز
قاتل سریالی
اگر این اتفاق شامل قتل اعضای یک خانواده با تبر نبود شاید می توانستیم آن را یک داستان کمدی بنامیم. بین سال های ۱۹۱۸ تا ۱۹۱۹ به مدت دو سال در نیواورلئان قاتلی در نیمه های شب وارد خانه ها می شد و با تبرهای خود این افراد آن ها را به قتل می رساند. درکمال تعجب به نظر می رسید که او قربانیانش را بیشتر از میان زنان خواروبارفروش های ایتالیایی انتخاب می کرد هرچند در میان قربانیان او افراد دیگری نیز دیده می شد.
در ۱۳ مارس سال ۱۹۱۹ نامه ای به دست روزنامه ای در این شهر رسید که ادعا می کرد قاتل تلر به دست است. نویسنده ی نامه پلیس را به باد تمسخر گرفته بود و روش آن ها برای رسیدگی به پرونده ی قتل ها را «مطلقاً احمقانه» توصیف کرده بود. همچنین به مردم نیواورلئان اولتیماتوم داده بود که روز سه شنبه ساعت ۱۲:۱۵ نیمه شب وارد شهر خواهد شد و “در هر خانه ای باید صدای بلند موسیقی جاز شنیده شود”.
بله واقعیت دارد و این قاتل تبر به دست از مردم شهر نیواورلئان خواسته بود که موسیقی جاز بگذارند در غیر این صورت آن ها را خواهد کشت. او به ادعایش پایبند ماند زیرا در آن شب شهر نیواورلئان پر از موسیقی جاز بود و کسی کشته نشد.
۵- تعقیب کننده شب واقعی- شعر و تماس های تلفنی
قاتل سریالی
تعقیب کننده شب واقعی بدون شک یکی از ترسناک ترین قاتل های سریالی در تاریخ آمریکا به شمار می آید. او را با نام «تجاوزگر منطقه ی شرقی»، «قاتل عقده ی الماس» یا «قاتل گلدن استیت» نیز می شناختند که خود نشان دهنده ی خوفناکی بیش از حد این قاتل سریالی بود. از همه ترسناک تر این که او هیچگاه شناسایی نشد علی رغم این که نمونه ی دی ان ای او با بیش از ۵۰ مورد تجاوز و ۱۲ قتل در بین سال های ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۰ در کالیفرنیا مرتبط بود.
وی علاوه بر این که چند بار با قربانیان سابقش تماس گرفته بود در تاریخ ۱۰ دسامبر سال ۱۹۷۷ به اداره ی پلیس زنگ زد و ادعا کرد که آن شب به خانه یا شخصی در خیابان وات در ساکرامنتو حمله خواهد کرد. در ساعت ۲:۳۰ دقیقه ی نصف شب پلیس یک دوچرخه سوار که ماسکی روی صورت داشت را تحت تعقیب قرار داد اما فرد دوچرخه سوار از دست آن ها گریخت. روز بعد شعری با عنوان «تمنای هیجان» (Excitement’s Crave) به دفتر روزنامه ی ساکرامنتو بی فرستاده شد که در آن ادعا شده بود وی قاتل تجاوزگر معروف است.
۴- شهر اسکیدمور در میسوری- قدرت در تعداد زیاد
قاتل سریالی
در ۱۰ جولای سال ۱۹۸۱، یکی از ساکنان شهر اسکیدمور در ایالت میسوری به نام کن مک الروی در حالی که پشت فرمان وانتش نشسته بود مورد اصابت گلوله قرار گرفت و کشته شد. از ۴۶ شاهد بالقوه ی ماجرا تنها همسر مک الروی ادعا می کرد که می تواند چهره ی ضارب را شناسایی کند. در آخر علی رغم تحقیقات گسترده نیروهای اف بی آی، هیچ مظنونی پیدا نشد.
مک الوری در طول دوران زندگی جنجالی اش به ده ها جنایت متهم شده بود از دزدی گرفته تا اذیت و آزار جنسی و ایجاد حریق عمدی. او به عنوان زورگوی شهر شناخته می شد و در زمان مرگش به خاطر شلیک به گردن یک مغازه دار پیر تفهیم اتهام شده بود. وی چنان تهدیدی برای امنیت شهر به حساب می آمد که ساکنان شهر چندین جلسه برای تصمیم گیری در مورد اتخاذ بهترین تصمیم برای مقابله با مک الروی و در امان ماندن از تهدیدات او تشکیل داده بودند.
در نهایت آن ها تصمیم گرفتند که چشم هایشان را به روی قتل ببندند. در واقع آن ها در جریان قتل مک الروی بودند و قاتل را می شناختند اما هیچ کسی حاضر نشد در این باره با پلیس صحبت کند.
۳- قاتل بی تی کی- نامه هایی در مورد جزییات قتل هایش می فرستاد
قاتل سریالی
دنیس ریدر با لقب «قاتل بی تی کی» (BTK Killer) دستکم ۱۰ نفر را بین ۱۹۷۴ و ۱۹۹۱ به قتل رساند. روش کار او بدین شکل بود که قربانیانش را می بست، شکنجه می کرد و در نهایت می کشت به همین دلیل لقب قاتل «BTK» که از ابتدای واژه های «bind» به معنای بستن، «torture» به معنای شکنجه و «kill » به معنای کشتن گرفته شده بود به وی داده شد. در طول این سال ها، ریدر بارها نامه های متعددی را برای نیروهای پلیس و رسانه ها می فرستاد و با جزییات کماملی که از قتل هایش می داد آنها را سردرگم کرده بود، جزییاتی که وی در نامه هایش ارائه می داد جزییاتی بود که تنها قاتل می توانست از آن ها خبر داشته باشد.
حتی او در برخی از نامه هایش به بررسی قتل هایی که توسط دیگران اتفاق افتاده بود می پرداخت و شیوه ی کاری آن ها را می ستود. در سال ۲۰۰۴، بعد از یگ دهه سکوت، ریدر بار دیگر نامه نوشتن هایش را شروع کرد و مسئولیت قتل ویکی ورگرل در سال ۱۹۸۶ را به عهده گرفت. تا قبل از آن قتل ویکی ورگرل به «قاتل بی تی کی» نسبت داده نمی شد اما ریدر عکسی از صحنه ی قتل و یک کپی از گواهینامه ی رانندگی مقتول که از مقتول دزدیده بود را نیز ضمیمه نامه کرد. خوشبختانه این نامه های جدید به بازداشت ریدر در اسصل ۲۰۰۵ منتهی شد.
۲- ایزرائیل کیز- قاتلی که بعد از مرگ نیز دست از گیج کردن پلیس برنداشت
قاتل سریالی
شاید نام او برای شما کمی عجیب و نامأنوس باشد اما او یکی از صاحب سبک ترین و باهوش ترین قاتلان سریالی است که تاکنون دستگیر شده است. وی به شدت محتاط بود تا دستگیر نشود، برای مثال با هواپیما از یک ایالت به ایالت دیگر می رفت و سپس با ماشین به ایالت دیگری سفر کرده و در راه یک غریبه را سوار ماشین کرده و به قتل می رساند. وی از وسایلی که سال ها قبل از شروع به ارتکاب قتل جمع کرده بود برای کشتن قربانیانش استفاده می کرد. در برخی از موارد وی جسد قربانی را با خود به ایالتی دیگر برده و در آن جا دفن می کرد.
کیز در سال ۲۰۱۲ دستگیر شد و به چندین قتل اعتراف کرد اما جزییات مبهم و اندکی در مورد آن ها ارائه داد. سپس قبل از آن که پلیس بتواند اعترافات بیشتری از او بگیرد در زندان خودکشی کرد. در حالی که به اعتقاد نیروهای پلیس وی مسئول بیش از ۱۱ قتل بود تنها سه مورد از این قتل ها شناسایی و اجساد قربانیان کشف شد. برخی از اعترافات او جزییاتی در مورد قتل یک زوج بی نام را شامل می شد که آن ها را از یکی از ایالت های مجاور ربوده و در واشنگتن به قتل رسانده بود. وی سپس اجساد آن ها را در یک دره در این ایالات دفن کرد. این تنها جزییاتی بود که وی در مورد این جنایت ارائه داد. حالا بعد از خودکشی کیز، پلیس در تلاش است تا قربانیان متعدد دیگر او را شناسایی کند.
۱- اونابومبر- بیانیه اش را در نیویورک تایمز چاپ کرد
قاتل سریالی
شاید شما هم در مورد قاتلی به نام «اونابومبر» (Unabomber) با نام واقعی تد کاژیسنکی شنیده باشید. او یک تروریست داخلی بود که بمب هایی را به مدت حدود ۲۰ سال به منظور آگاه کردن مردم از خطرات تکنولوژی مدرن و صنعتی سازی به صورت پستی یا به صورت شخصی برای افراد می فرستاد. بین سال های ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۵، کاژینسکی سه نفر را به قتل رساند و ۲۳ نفر دیگر را به وسیله ی ۱۴ بمبی که برای آن ها فرستاده بود در سراسر ایالات متحده مجروح کرد. دو بمب دیگر قبل از این که منفجر شوند توسط نیروهیا پلیس خنثی شدند.
در سال ۱۹۹۵، اونابومبر با روزنامه ی نیویورک تایمز تماس گرفت و قول داد که اگر بیانیه اش را در روزنامه ی خود چاپ کنند دست از فرستادن بمب ها برخواهد داشت. عنوان این بیانیه «جامعه صتنعتی و آینده آن» (Industrial Society and Its Future) بود. خوشبختانه این بیانیه به دستگیری کاژینسکی منجر شد زیرا بعد از چاپ شدن بیانیه در روزنامه نیویورک تایمز برادر و خواهر ناتنی کاژینسکی دست خط او را شناخته و این موضوع را به نیروهای اف بی آی گزارش دادند.