قبل از ورود به بخش دوم تعالیم عالیه اسلام، لازم است بدانیم که اصول عقاید اسلام، ارتباط به فکر و اندیشه انسان دارد، لذا باید اعتقاد به آن از روىدلیل و اجتهاد باشد، امّا فروع دین که دامنه وسیع آن، همه جزئیّات و کلیّات زندگى، حرکات و سکنات انسان، از قبل از تولّد تا بعد از وفات را در برمى گیرد و انسان - غالباً - نمى رسد در همه آنها اجتهاد کند، مى تواند در آن از مجتهد جامع الشرایطى تقلید نماید.
از آنجا که فروع دین اسلام بسیار است، ما تنها به ده مورد مهم و معروف آن اشاره نموده، سپس به بیان بعضى دیگر که احتیاج به کمى توضیح دارد مى پردازیم:
فروع دین اسلام بسیار است و ما به ذکر دهتاى آن مىپردازیم:
1 ـ نماز.
2 ـ روزه.
3 ـ خمس.
4 ـ زکات.
5 ـ حج.
6 ـ جهاد.
7 ـ امر به معروف.
8 ـ نهى از منکر.
9 ـ تولى.
10 ـ تبرى.
باید دانست که احکام و دستورات دیگرى مانند خرید و فروش، ازدواج، قصاص، دیات، قضاوت و... از فروع دین است.
اول: نماز
نماز بر دو قسم است: واجب و مستحب:
نماز واجب:
نمازهاى واجب بر چند قسم است که مهمترین آنها نمازهاى شبانه روزى است.
در شبانه روز واجب است پنج مرتبه نماز بخوانیم:
1 ـ نماز صبح، و آن دو رکعت است که وقتش از طلوع فجر تا طلوع آفتاب مىباشد.
2 ـ نماز ظهر، و آن چهار رکعت است.
3 ـ نماز عصر، و آن چهار رکعت است. (وقت این دو نماز از اول ظهر تا غروب آفتاب است).
4 ـ نماز مغرب، و آن سه رکعت است.
5 ـ نماز عشاء، و آن چهار رکعت است. (وقت این دو نماز از اول مغرب تا نیمه شب شرعى است).
این طریق نماز خواندن براى کسى است که مسافر نیست ولى شخص مسافر بایستى نمازهاى چهار رکعتى خود: (ظهر، عصر، عشاء) را مانند نماز صبح دو رکعتى بخواند.
نمازهاى مستحبى، زیاد است و مهمترین آنها نافلههاى شبانه روزى است بدین طریق:
1 ـ نافله صبح دو رکعت و وقت خواندن آن پیش از نماز صبح است.
2 ـ نافله ظهر، هشت رکعت است و باید دو رکعت دو رکعت خوانده شود و وقت آن قبل از ظهر است.
3 ـ نافله عصر، هشت رکعت است که باید قبل از عصر و دو رکعت دو رکعت خواند.
4 ـ نافله مغرب چهار رکعت است که بعد از مغرب دو رکعت دو رکعت باید خواند.
5 ـ نافله عشاء دو رکعت است که بعد از نماز عشاء نشسته خوانده مىشود.
6 ـ نافله شب، یازده رکعت است، که دو رکعت دو رکعت باید خواند. و رکعت یازدهمى را تنها بجا آورد و وقت آن از نیمه شب تا اذان صبح است تمام این نافلهها را بایستى مانند نماز صبح بجا آورد بجز اینکه در نیت باهم فرق دارند.
دوم: روزه
بر هر فرد مکلف واجب است که: در ماه مبارک رمضان اگر مریض یا مسافر یا حائض یا معذور بعذر دیگرى نباشد روزه بگیرد، روز عبارت است از اینکه انسان پیش از اذان صبح نیت کند که: فردا روزه مىگیرم قربة الى الله، و از اول شفق تا مغرب شرعى از مفطراتى که روزه را باطل مىکند دورى نماید: و مفطرات نه چیز است:
1 ـ خوردن و آشامیدن.
2 ـ جماع.
3 ـ استمناء.
4 ـ اماله نمودن با چیز روان.
5 ـ رساندن غبار غلیظ به حلق.
6 ـ باقى ماندن بر جنابت تا طلوع شفق.
7 ـ فروبردن سر بزیر آب.
8 ـ دروغ بستن به خدا و پیامبر و امام(ع).
9 ـ قى عمدى.
چند مسأله:
1 ـ اول ماه رمضان و اول ماه شوال، به یکى از سه چیز ثابت مىگردد:
ألف ـ دیدن ماه.
ب ـ دو نفر شاهد عادل شهادت دهند که: ماه را دیدهاند.
ت ـ حاکم شرع حکم دهد که: ماه دیده شده.
2 ـ کسى که در ماه رمضان روزه خود را عمدا بشکند براى کفاره آن یکى از این سه کار را باید بجا آورد:
ألف ـ یا شصت روز روزه بگیرد.
ب ـ یا شصت فقیر را سیر کند.
ت ـ یا بنده مؤمنى را آزاد کند.
3 ـ بر هر مکلفى که مىتواند، واجب است در روز عید فطر براى خود و هرکه نان خور او است براى هریک نفر مقدار تقریبا سه کیلو گرم گندم، یا جو یا ذرت، بعنوان (زکات فطره) بپردازد و نیز مىتواند قیمت هریک را حساب کرده به فقرا رد کند.
4 ـ مستحب است در روز عید فطر (نماز عید) خوانده شود. (در این مسأله اختلاف است).
سوم: خمس
خمس عبارت است از یک پنجم مال که در این هفت چیز واجب مىشود:
1 ـ سودى که از راه: تجارت، کشاورزى، اجاره مستغلات و هرنوع کسب مشروع بدست مىآید، که پس از گذراندن مخارج سالیانه باید خمس آنچه پس انداز مىشود پرداخت گردد.
2 ـ معادن طلا، نقره، نفت، نمک، آهن و مانند آن.
3 ـ گنج، هرکس گنجى را یافت خمس آن با شرایطش واجب مىشود.
4 ـ مال حلال مخلوط به حرام، در صورتى که مقدار حرام و صاحب آن را نداند.
5 ـ آنچه از جواهرات دریا بوسیله فرورفتن در آب (غواصى) بدست آورند، مانند صدف و مرجان و...
6 ـ غنیمت جنگى که در حال جنگ و یا دفاع از کفار بدست مىآید.
7 ـ زمینى که کافر ذمى از مسلمان بخرد یا بنحو دیگر به کافر منتقل شود.
خمس بدو قسمت تقسیم مىگردد:
1 ـ نصف آن براى سادات فقیر که نمىتوانند کسب کنند.
2 ـ نصف دیگر آن، به مجتهد عادل داده مىشود که در راه مصارف اسلامى مصرف کند.
چهارم: زکات
زکات بر نه چیز واجب است:
1 ـ خرما.
2 ـ کشمش.
3 ـ گندم.
4 ـ جو.
5 ـ شتر.
6 ـ گوسفند.
7 ـ گاو.
8 ـ طلا.
9 ـ نقره.
و زکات مال التجاره مستحب است. زکات در هشت مورد به مصرف مىرسد:
1 ـ فقیر.
2 ـ مسکین، و آن کسى است که از فقیر سختتر مىگذراند.
3 ـ مأمورین وصول زکات.
4 ـ کافرانى که اگر زکات به آنها داده شود به اسلام مایل شوند.
5 ـ در راه آزاد کردن بردگان.
6 ـ بدهکارى که نمىتواند وام خود را بپردازد.
7 ـ (سبیل الله) مانند ساختن مسجد و پل و هرکارى که براى مسلمانان نفع عمومى دارد.
8 ـ (ابن السبیل): مسافرى که در سفر مانده است، گرچه در شهر خودش ثروتمند است.
اگر مردم این دو حق واجب: (خمس و زکات) را بپردازند بر روى زمین مستمندى باقى نمىماند و مصالح اسلامى تعطیل نمىگردید، همانطورى که تاریخ مسلمانان صدر اسلام که بقوانین اسلام عزیز رفتار مىکردند شاهد زندهاى برگفتار ماست.
پنجم: حج
یکى از ارکان اسلام حج است و بر هر فرد مکلفى که قدرت داشته باشد، واجب است در مدت عمر یک بار براى انجام مراسم حج به مکه (خانه خدا) برود.
مراسم حج بر دو قسم است:
قسم اول: عمره، و آن عبارت است از:
1 ـ احرام، یعنى: لباسهاى خود را در آورده و دو جامه که به آن احرام مىگویند بپوشد.
2 ـ طواف عمره، یعنى: هفت بار اطراف خانه کعبه بگردد.
3 ـ نماز طواف عمره، یعنى: دو رکعت نماز مانند نماز صبح به نیت طواف عمره بخواند.
4 ـ سعى بین صفا و مروه، یعنى: هفت مرتبه مسافت بین صفا و مروه را بپیماید (صفا و مروه دو کوهاند).
تقصیر، یعنى: مقدارى ناخن یا موى خود را بچیند.
قسم دوم: حج و اعمال آن بدین ترتیب است:
1 ـ احرام.
2 ـ توقف در عرفات که آن موضعى است در نزدیکى مکه.
3 ـ توقف در مشعر که آن موضعى است در نزدیکى مکه.
4 ـ رفتن به منى، براى انجام اعمال سه گانه:
ألف ـ (رمى جمره) پرتاب کردن سنک بسوى پارهاى ازکوه.
ب ـ قربانى کردن گوسفندى یا شترى یا گاوى.
ت ـ تراشیدن سر.
5 ـ طواف زیارت، یعنى: اطراف خانه کعبه طواف نمودن.
6 ـ نماز طواف حج، یعنى: دو رکعت نماز به نیت طواف حج بجا آورد.
7 ـ سعى بین صفا و مروه، یعنى هفت مرتبه مسافت بین کوه صفا و مروه را بپیماید.
8 ـ طواف نساء، یعنى: هفت مرتبه اطراف خانه کعبه طواف کند.
9 ـ نماز طواف نساء، یعنى دو رکعت نماز مانند نماز صبح به نیت طواف نساء بجا آورد.
10 ـ بیتوته در منى، و رمى جمره در آنجا.
ششم: جهاد
جهاد از امورى است که بر مسلمانان واجب شده و معنى آن جنگیدن براى پیشرفت اسلام است، با چند دسته جهاد واجب است:
1 ـ با کفار و یا بت پرستان، یا منکرین خداوند و مانند آن، ولى جنگ با آنان صرفا به خاطر فتح و پیروزى نیست، بلکه به خاطر گسترش عدالت و دادگرى در میان مردم، و نجات زیردستان از چنگال ستمگران و اجراى دستورات عالیه اسلام و احکام الهى است، بنا بر این تا آنجائى که ممکن است دامنه جنگ وسعت نمىیابد، و هرچه زودتر به خونریزى خاتمه داده مىشود به همین جهت مىبینیم که در تمام جنگهاى پیغمبر(ص) با اینکه متجاوز از هشتاد جنگ بود، به شهادت تاریخ مجموع تعداد کشتهشدگان از مسلمانان و مشرکین بیش از یکهزار و چهارصد نفر نبوده است.
در جنگ با کفار، چنانچه طرف مقابل اسلام از اهل کتاب، مانند یهود و نصارى باشد، آنان را به انتخاب یکى از این سه راه مختار مىنمایند.
اول: اسلام بیاورند.
دوم: جزیه بپردازند، بدین معنى که طبق قرارداد باید سالیانه مقدارى از مال خود را به حکومت اسلام بپردازند، تا در راه مصالح عمومى مصرف گردد و در این صورت مىتوانند با آزادى عقیده در سایه حمایت اسلام بزندگى خود ادامه دهند.
سوم: جنگیدن.
اما کفارى که اهل کتاب نیستند، آنان را به انتخاب یکى از دو راه مختار مىسازند:
الف ـ اسلام بیاورند.
ب ـ براى جنگ آماده شوند.
2 ـ اهل ذمه در صورتى که از شروط مقرره سرپیچى کنند، مسلمانان براى سرکوبىشان با آنان مىجنگند، مگر آنکه باز به پیمان خود برگردند و یا مسلمان شوند.
3 ـ مسلمانانى که بر پیشواى اسلام بشورند: آنان کسانى هستند که از دستورات اسلام سرباز زنند باید با اینان جنگیدتا از راهى که رفتهاند برگشته، و به موازین اسلام رفتار نمایند.
هفتم: امر به معروف
امر به معروف از فروع مهم اسلام است، (معروف) آن است که اسلام بدان امر نموده، و انجام آن را واجب گردانیده مانند نماز، روزه، پرداخت حقوق مستمندان و رعایت قوانین مهم اسلامى...
یا آنکه اسلام بدان امر نموده ولى انجامش را واجب نکرده است، مانند، اطعام مستمندان و پذیرائى از میهمان و اخلاق نیکو و تعلیم بىسوادان و مانند اینها...
بنابر این امر نمودن به قسم اول واجب و به قسم دوم مستحب است:
امر به معروف داراى چهار شرط است:
1 ـ امرکننده بایستى اول خودش خوب و بد را تمیز دهد سپس امر و نهى نماید.
2 ـ احتمال تاثیر بدهد.
3 ـ در صورتى که طرف در عمل زشت خود اصرار ورزد.
4 ـ از امر به معروف زیان قابل توجهى روى ندهد.
هشتم: نهى از منکر
و آن نیز از فروع مهم اسلام است: مسلمانان به جهاتى چند بر ملتهاى دیگر برترى دارند، مهمترین سبب این برترى اجراى وظیفه امر به معروف و نهى از منکر است که خداوند متعال مىفرماید: (شما مسلمانان از میان مردم بهترین ملتهائید، براى آنکه به کار نیک امر و از رفتار ناشایست نهى مىنمائید(4).
(منکر): آن است که اسلام ما را از آن باز داشته است مانند شراب، قمار، ربا، زنا، خوردن مال مردم بدون رضایت و مانند اینها یا آنکه اسلام آنرا مکروه دانسته است، مانند یاوهگوئى خوابیدن بین طلوعین و مانند آن...
نهى از آنچه در اول گفتیم واجب و از مکروهات مستحب است.
شرایط چهارگانه که در امر بمعروف گفته شد در نهى از منکر نیز رعایت مىگردد. نهى از منکر داراى مراتبى است:
1 ـ نهى قلبى، به اینکه قلبا از وقوع منکر بىزار باشد.
2 ـ نهى باصورت، مانند روگردانیدن از بجاآورنده منکر.
3 ـ نهى زبانى، با پند و اندرز، تا برسد به سرزنش و پرخاش.
4 ـ نهى با دست، مانند زدن، تا آنگاه که زیان قابل توجهى پدید نیاید.
امر به معروف و نهى از منکر، دو دستور واجب و در نهایت اهمیت است، تا آنجا که پیغمبر اسلام(ص) فرمودند:
(تمامى کارهاى نیک در برابر جهاد در راه خدا مانند قطره ایست، نسبت به دریا و همه کارهاى نیکو و جهاد در برابر امر به معروف و نهى از منکر مانند قطرهاى است در مقابل دریائى بىکران).
ولى متأسفانه کمتر کسانى هستند که به این دو واجب عمل کنند، حضرت باقر(ع) فرموده است:
(در آخرالزمان مردمى هستند که امر به معروف و نهى از منکر را واجب نمىشمارند، مگر آنجا که براى آنان زیانى در کار نیست و پیوسته، براى خود وقت گذرانى و عذرتراشى مىکنند، اینجا است که خداوند آنان را مورد خشم خود قرار خواهد داد).
نهم و دهم: تولى و تبرى
تولى، یعنى: دوستى خدا و پیامبران و امامان علیهم السلام. تبرى، یعنى: بیزارى از دشمنان خدا و دشمنان پیامبران و امامان علیهم السلام.
براى اینکه: اگر کسى شخصى را دوست داشته باشد از او پیروى مىکند و اگر کسى با شخصى دشمن باشد از او دورى مىنماید، بنا براین دوستى خدا و اولیاء خدا سبب مىگردد که براى نظم دنیا و پاداش آخرت از آنان پیروى نمائیم.