نگاهی به زندگی انسان ها در سردترین نقطه دنیا؛ روستایی در سیبری که دمایش به ۵۰- درجه سانتی گراد می رسد
همه می دانیم که قطب جنوب سردترین نقطه روی زمین محسوب می شود که ۹۰ درصد از کل یخ های دنیا را در خود جای داده. پس از آن هم، قطب شمال لقب سردترین بخش زمین را یدک می کشد.
اما فرق این دو قطب با هم در این است که در جنوبگان هیچ انسانی قادر به سکونت نیست اما در شمالگان، در مناطقی همانند سیبری و روسیه، با وجود سرمای غیرقابل تحمل، همچنان هستند آدم هایی که در آنجا سکونت داشته و روستا و شهرهای خود را پدید آورده اند.
در میان شهرهای گوناگونی همانند یاکوتسک که دمای آن از منفی ۶۰ درجه بالاتر نمی آید و تا چند سال پیش سردترین شهر جهان به شمار می رفت، حالا نام تازه ای به گوش می خورد که سرمای آن استخوان سوز و منفی ۷۰ درجه سانتی گراد اعلام شده.
روستای اویمیاکن (Oymyakon) را می توان سردترین منطقه مسکونی دنیا برشمرد که در توندرا سیبری واقع شده است. میانگین دمای هوای در زمستان های این روستا که در بخش شرقی شهر یاکوتسک واقع شده، منفی ۵۰ درجه سانتی گراد است و تنها ۵۰۰ نفر در آن سکونت دارند.
فاصله جغرافیایی و زمانی این روستا از شهر یاکوتسک، حدود ۹۳۰ کیلومتر و ۲۱ ساعت است.
اویمیاکن همیشه پوشیده از برف است و یکی از دلایل سرمای بیش از اندازه آن نیز، واقع شدن آن میان دو کوه اعلام شده که اجازه نمی دهد هوای سرد جابه جا شود.
با این تفاسیر، عکاسی به نام «آموس چاپل» که اهل نیوزیلند است، تصمیم می گیرد به این روستا سفر کرده و مجموعه عکس زیبایی از زندگی مردم آن منطقه تهیه نماید.
به گفته این هنرمند، وی با سفر دو روزه به این روستا متوجه شده که زندگی در سرمای زیاد تا چه حد می تواند دردناک و دشوار باشد.
اولین سوز سرما نیز هنگامی که با یک شلوار نازک در دمای منفی ۴۷ درجه سانتی گرادی بیرون رفته، وارد تنش شده و تا مغز استخوانش را سوزانده. وی این سفر دو روزه را چنین توصیف کرده که: «از شدت سرما، پاهای من دائم در حالا لرزیدن بودند و از همه عجیب تر و سخت تر این بود که بزاق دهانم به موجب سوز هوا منجمد شده و به قندیل های سوزنی تبدیل می شدند و هر آن احتمال این وجود داشت که موجب خراشیدگی لب هایم بشوند.»
هدف وی از سفر به این روستا این بوده تا مستند تصویری از زندگی مردمانی بسازد که در اثر سرمای زیاد، همچنان به زندگی عادی خود ادامه داده و حتی پوست تنشان کبود نشده و تاول نمی زند.
در همین راستا هم موارد جالبی را به زبان تصویر بیان داشته که می توانید در ادامه مشاهده کنید. به طور مثال، به دلیل منجمد بودن همیشگی زمین در این منطقه، نمی توان داخل خانه ها را لوله کشی کرد و به همین لحاظ، سرویس های بهداشتی اکثرا در بیرون از خانه قرار دارند.
دامداران، گاوهای خود را شب هنگام درون طویله های که کاملا گرم هستند، نگهداری می کنند.
در این روستا تنها یک فروشگاه وجود دارد که تمامی مایحتاج اهالی روستا را تامین کرده و سفارشاتشان را قبول می کند. البته بد نیست بدانید که فقط یک جاده برای دسترسی به اویمیاکن وجود دارد که لقب «جاده استخوان ها» را به آن داده اند.
تابلوی ورودی این روستا به صورت Omyakon نیز خوانده می شود که به معنی «قطب سرما» است.
ماشین های شهروندان این شهرستان در گاراژهای گرم نگهداری می شوند زیرا اگر در هوای بیرون رها شوند، دیگر هرگز دوباره روشن نخواهند شد. پمپ بنزین های آنجا نیز به صورت ۲۴ ساعته باز هستند و کارگران این ایستگاه ها دو هفته در ماه کار کرده و دو ماه هم تعطیل هستند.
انرژی گرمایشی این روستا را زغال سنگ تشکیل داده و مردم تا حد امکان از بیرون رفتن خودداری می کنند و سفرهای داخل شهری آنها به موارد ضروری محدود می شود. اکثرا هوای بیرون از خانه تاریک بوده و حالتی از متروکه بودن را تداعی می کند. بد نیست بدانید در روزهای سرد زمستانی، هوا به صورت میانگین فقط سه ساعت روشن است. البته این میزان در تابستان به ۲۱ ساعت نیز می رسد و در حوالی مردادماه، دما افزایش یافته و می تواند به ۲۰ درجه بالای صفر هم برسد.
«چاپل» همچنین بیان داشته که: «برای ثبت جریان زندگی به این روستا رفتم، اما سرمای بیش از حد داستانی دیگر را برایم رقم زد. در طول عکاسی، لنز دوربین من یخ می زند و به همین خاطر امکان فوکوس وجود نداشت.»
از جمله موارد جالب دیگر که می توان در مورد این روستا بیان کرد، مهمان دوست بودن اهالی و اقتصاد سالم حاکم بر آن منطقه است. اثرات جنگ سرد را به ندرت می توان در اویمیاکن مشاهده کرد.
در آخر هم اشاره کنیم که چاپل دو روز اقامت خود در این روستا را در مسافرخانه ای موسوم به Cafe Cuba سپری کرده است. این مسافرخانه در وسط جاده و دور از فضای شهری واقع شده است. وی با صرف سوپ و چای داغ سعی می کرده که سوز سرما را برای خود هموار نماید.
چاپل همچنین بیان داشته که دفن کردن اجساد در این روستا بسیار سخت است زیرا زمین همیشه یخ زده و حفاری آن دشوار است. بنابراین، مردم آنجا برای این منظور باید ابتدا آتش بزرگی در جایی که می خواهند جسد مرده خود را ذفن کنند، روشن می کنند تا یخ ها ذوب و خاک گرم شود.
به دلیل سرمای وحشتناک، پرورش گیاهان در این منطقه ممکن نیست و از این رو اهالی روستا بیشتر روی کارهای صنعتی یا دامداری متمرکز هستند. این مساله روی خوراک آنها نیز تاثیر مستقیم داشته، به طوری که غذای اصلی آنها را ماهی های یخی همانند سالمون یا ماهی سفید و حتی جگر اسب تشکیل داده.