۲۰ سریال تلویزیونی برتری که بر اساس فیلم های سینمایی ساخته شده اند [قسمت اول]
در دنیای فیلم های دنباله دار و فرانچایزها هر داستان موجود، ارزش افزوده ی خاص خود را خواهد داشت اما هر فیلمی برای تبدیل شدن به یک سریال تلویزیونی مناسب نبوده و با استقبال مواجه نخواهد شد. چالش اقتباس داستان یک فیلم سینمایی در رسانه ای جدید بسیار وسوسه انگیز اما خطرناک است و هیچ سبک خاصی برای بالا بردن امکان موفقیت این کار وجود ندارد. بسیاری از سریال های تلویزیونی جدید فیلم سینمایی «فارگو» (Fargo) را بنیان خود برای شکل دادن به یک دنیای تازه حول بهترین اتفاقات ارائه شده در گذشته قرار داده اند.
شاید این استراتژی در بسیاری از موارد با موفقیت و استقبال تماشاگران و منتقدان روبرو شده اما بدون شک در همه ی موارد نتیجه ی دلخواهی در انتظار سریال سازان نخواهد بود و بسیاری از سریال هایی که بر اساس داستان فیلم های سینمایی موفق و پرطرفدار ساخته شده اند با استقبال ناچیزی روبرو شده و در همان قسمت های اولیه ادامه ی پخش آن ها کنسل شده است. در ادامه ی این مطلب می خواهیم سریال هایی را به شما معرفی کنیم که به نحوی ریشه در فیلم های سینمایی دارند (اقتباس شده، الهام گرفتن یا اسپین آف) و یا حتی از روی کتاب های مشابه یا با نام های مشابهی ساخته شده و با استقبال تماشاگران روبرو شده اند و حتی در مواردی از فیلم های سینمایی قبل از خود نیز پیشی گرفته اند.
۲۰- اسلحه مرگبار
در دنیای تلویزیون همه چیز علیه سریال «اسلحه مرگبار» (Lethal Weapon) بود. قبلاً مجموعاً ۴ قسمت از این داستان به صورت فیلم سینمایی دنباله دار ساخته شده و بیش از دو دهه از پخش آخرین قسمت سینمایی آن می گذشت که مدیران کمپانی فاکس تصمیم گرفتند مارتین ریگز و راجر مورتاو را از بازنشستگی خارج کنند. اما انتخاب دو بازیگر جوان به جای شخصیت های اصلی فیلم ممکن بود نتیجه ای فاجعه بار در پی داشته باشد حتی اگر داستان کشدار سریالی مورد توجه تماشاگران تلویزیون قرار می گرفت. اما مهارت متیو میلر در سمت مدیر اجرائی پروژه باعث شد که در همان نیمه های فصل مل گیبسون را فراموش کنیم و کلین کرافورد خود را در نقش شخصیت کاریزماتیک مارتین ریگز و نقش اول داستان جا بیاندازد.
تجربه ی حضور موفق کرافورد در ۴ فصل سریال محبوب «Rectify» باعث شده بود که فکر کنیم وی در نقش جدید خود نیز موفق باشد اما توجه فراوان او به جزییات نقش، رفتارهای متکبرانه ی او در نقش ریگز و همراهی دیوانه وارش با همکارش بیش از تجربه های قبلی باعث شد که سریال «اسلحه مرگبار» چیزی فراتر از یک داستان اضافه برای فرانچایز «اسلحه مرگبار» باشد.
۱۹- تابستان آمریکایی داغ و مرطوب: ۱۰ سال بعدسریال «تابستان آمریکایی داغ و مرطوب: ۱۰ سال بعد» (Wet Hot American Summer: 10 Years Later) در واقع ادامه ی فیلم «تابستان آمریکایی داغ و مرطوب» (Wet Hot American Summer) سال ۲۰۰۱ و سریال «تابستان آمریکایی داغ و مرطوب: اولین روز کمپ» (Wet Hot American Summer: First Day of Camp) است که در سال ۲۰۱۵ ساخته شد. این سریال جدید در واقع تمامی لحظات خوش این دو فیلم را انتخاب کرده و با اضافه کردن شخصیت هایی جدید و تغییر دادن شخصیت ها از نوجوانانی پرشور به شخصیت های میانسالی خوشگذران داستان آینده ی این ماجراجویان را به تصویر می کشد. البته این سریال بسیار شلوغ تر از دو ساخته ی قبلی بوده و در ابتدا به نظر می رسد که با فیلم اصلی تفاوت های فاحشی دارد.
اما آن چه که در «۱۰ سال بعد» می بینیم دقیقاً مخالف این موضوع بوده و خلاقیت و جسارت سازندگان سریال را نشان می دهد که سعی کرده اند بر روی شخصیت های اصلی داستان تمرکز داشته باشند. این سریال بار دیگر تماشاگران را به یاد کمپ فیلم اصلی می اندازد و در این کار نیز بسیار موفق عمل کرده است و از دیدن آ نلذت خواهید برد.
۱۸- دروازه ستارگان اس جی-۱چه کسی فکر می کرد که فیلم علمی تخیلی «دروازه ستارگان» (Stargate) دین دولین و رولاند امریش در نهایت با یک دنباله ی تلویزیونی همراه باشد؟ اما کمپانی MGM در ادامه ی این فیلم یکی از طولانی ترین و بادوام ترین سریال های علمی تخیلی را از روی این فیلم ساخت که ریچارد دین اندرسون در آن نقش اصلی رهبر گروه به نام جک اونیل را در ۱۰ فصل سریال بازی می کرد. مفهوم سفر یکباره و سریع در فضا در سریال «دروازه ستارگان اس جی-۱» (Stargate SG-1) دنیاهای احتمالی زیادی را به تماشاگران معرفی کرد که در ادامه به دنیاهای بیگانه ی رنگارنگ و حتی تغییر افسانه ها و اسطوره شناسی در تمدن های گذشته مانند مصر باستان کشیده شد.
این سریال جذاب که ۱۰ سال تمام ادامه داشت نشان داد که چطور می توان با خلاقیت و منابع درست و مناسب، دنیایی واقعی را در ذهن تماشاگر ساخت که وی را یک دهه ی تمام مجذوب خود کند. اکنون نیز قرار است دو دهه پس از پخش اولین اپیزود این سریال، ادامه ی آن با عنوان «پیدایش دروازه ستارگان» (Stargate Origins) نیز ساخته شود.
۱۷- گومورا
سریال تلویزیونی «گومورا» (Gomorrah) که اقتباسی است از کتاب رابرت ساویانو و فیلمی در سال ۲۰۰۸ با همین نام، داستان زندگی یک خانواده ی مافیایی در ناپل را روایت می کند. اگر چه این سریال بر مبنای کتاب تحقیقی ساویانو به عنوان یک روزنامه نگار ساخته شده است اما زندگی خانواده ی ساواستانو را در قالب یک گروه مافیایی وفادار و کینه توز به رهبری دون پیترو را به تصویر می کشد. دون پیترو در این سریال در طی سال ها رشد پیدا کرده و سعی می کند قبل از آن که خیلی دیر شود آینده ی خانواده ی خود را در دنیای مافیا تضمین نماید.
سریال «گومورا» تنها در به تصویر کشیدن یک خانواده ی مافیایی و جنایتکار ایتالیایی به نام «کامورا» (Camorra) متوقف نمی شود بلکه زندگی تک تک شخصیت های اصلی را از کسانی که در خیابان ها به خرده فروشی مواد مخدر می پردازند تا شخصیت های میانی خانواده و خود دون پیترو که بر همه ی این افراد حکومت می کند را به زیبایی به تصویر می کشد. به همین دلیل بسیاری این سریال را با سریال «شنود» (The Wire) مقایسه کرده اند. البته نباید شباهت این سریال با سریال مشابه خود در ژانر مافیایی یعنی «خانواده سوپرانو» (The Sopranos) نادیده گرفت زیرا هر دو بر روابط خانوادگی یک سندیکای تبهکار تمرکز دارند و هر دو واقعیت را به بیننده تحمیل کرده و به خوبی او را با خود همراه می سازند.
۱۶- دینامیت سیاهفیلم اصلی «دینامیت سیاه» (Black Dynamite) با بازی مایکل جَی وایت یک تقلید جالب از فیلم های قهرمان پرور ضد سیاهپوستی بود و نسخه ی انیمیشنی آن نیز به خوبی تماشاگران خاص خود را جذب نمود. قهرمان سیاهپوست داستان که یک افسر سازمان سیا و از سربازان حاضر در جنگ ویتنام بوده و با ورزش کونگ فو به خوبی آشنا است در انیمیشن «دینامیت سیاه» با ورود دوستان جدیدش داستان های فیلم اصلی را توسعه داده و جذابیت های جدید را به آن اضافه می نماید. سازندگان این انیمیشن همزمان که سریالی با داستان گیرا و دیدنی خلق کرده اند، با دیالوگ های عمیق و معنادار و داستان های هوشمندانه ی خود به موضوعات مهمی مانند فرهنگ عمومی و نژادپرستی نیز می پردازند. صداپیشه های مشهوری مانند اسنوپ داگ و آهنگسازی آدرین یانگ نیز باعث شده که این سریال انیمیشن بیش از پیش جذاب شده و به یک رده بالاتر از انیمیشن های مشابه صعود کند.
۱۵- داستان یک پسر بچهشاید بتوان گفت که جیسون کتیمز استاد تبدیل کردن فیلم های دوست داشتنی دو ساعته به سریال هایی چندین ساعته با همان جذابیت و گیرایی فیلم اولیه است. همانطور که در ادامه ی این فهرست نیز خواهید دید سازنده ی این سریال تلویزیونی خوش ساخت و جذاب اما متاسفانه کوته عمر شبکه ی تلویزیونی ان بی سی در ژانرهای مختلفی توانسته سریال های خوبی را از روی فیلم های سینمایی اقتباس کند. بدون توجه به ژانر این سریال ها، وی همواره به سراغ زندگی خانوادگی و خانواده ها رفته و سریال «داستان یک پسریچه» (About a Boy) نیز یکی از همین سریال هاست. این کمدی دوست داشتنی و مفرح که رگه هایی از درام را با ساختار کمدی در هم می آمیزد.
این سریال داستان رابطه ی جالب همسایگی بین یک مرد جوان ثروتمند و تنها و البته بی هدف و یک پسربچه ی عجیب و غریب بی پدر را روایت می کند که علی رغم تلاش های مادرش نمی تواند با همکلاسی های خود رابطه ی مناسبی برقرار کند. هر کدام از آن ها در تلاش برای موفقیت این پسر جوان جنبه هایی از شخصیت واقعی و دوست داشتنی یکدیگر را بیرون کشیده و با خطراتی که در اطرافشان وجود دارد مقابله می کنند.
۱۴- ماجراهای ایندیانا جونز جوانسریال «ماجراهای ایندیانا جونز جوان» (The Young Indiana Jones Chronicle) که توسط جورج لوکاس ساخته، نوشته و تهیه شده است به ابتدای زندگی پرماجرای ایندی جوان با جزییات فراوان می پردازد و ویژگی های شخصیتی او را با دقت و ظرافت بالایی به تصویر می کشد. در این سریال که از دوران کودکی ایندیانا جونز شروع می شود ۴ بازیگر متفاوت نقش او را در سنین مختلف ایفا می کنند و در نهایت هریسون فورد در یک اپیزود نقشی که در سن ۵۰ سالگی شکل داده بود را بر عهده می گیرد. ای سریال نیز همانند فیلم اصلی با موفقیت همراه بود و به خوبی توانست داستان های هدفمندی را به تصویر بکشد.
سازندگان سریال به جای این که هر بار به داستان های متفاوت و بی ربطی بپردازند از رابطه ی ایندی جوان و پدرش برای رسیدگی به واقعیات تاریخی ملموس و شناخته شده ای استفاده نموده اند. به عبارت دیگر, جورج لوکاس به خوبی موفق شده که این سریال را به یک تجربه ی آموزشی برای طرفداران جوان فیلم های ایندیانا جونز تبدیل کند بدون اینکه جذابیت و گیرایی داستان های فیلم اصلی را از بین ببرد.
۱۳- اَش در برابر شیطان مردهفرانچایز «مرده شرور» (Evil Dead) نمونه ی خوبی است که نشان می دهد چطور کمدی و ترس به یک سبک بسیار غیرمنتظره و به کمک شوخی های بی ربط و سبک تصویرسازی قوی و خارق العاده می تواند سه دهه بعد به ساخت سریالی با نام «اَ در برابر شیطان مرده» (Ash vs. Evil Dead) تبدیل شود که بار دیگر تماشاگران این ژانر را مجذوب خود کند. داستان این سریال از فیلم اصلی نیز دیوانه کننده تر بوده و شوخی ها و داستان های حاشیه ای بیشتری به آن اضافه شده است. بازیگر نقش شخصیت «اَش» (بروس کمپبل) حتی در سنین بعد از ۵۰ سالگی نیز توانسته اعتبار نقش خود در فیلم های «مرده شرور» ساخته ی سم ریمی را بدست آورد. وی چنان با درگیری های خود با دنیای مردگان خو گرفته است که در مقابل هر موجودی که سعی دارد روح او را در خود ببلعد درگیر شده و با عصبانیت و بی صبری خود داستان های خنده دار و مفرحی را به تصویر بکشد.
۱۲- شهرتبعد از اینکه فیلم «شهرت» (Fame) در سال ۱۹۸۰ به یک فیلم پرفروش و شناخته شده تبدیل گردید یک نسخه ی تلویزیونی نیز از روی این فیلم موزیکال که داستان آن در یک دبیرستان هنرهای نمایشی رخ می دهد ساخته شد. در این سریال مشکلات روحی دوران جوانی با آهنگ های بسیار زیبا و هدف دار و حرکات موزون ساخته شده به سبک موزیک ویدیو به نمایش گذاشته شده است. دبی آلن که در فیلم اصلی تنها نقش بسیار کوتاهی را بر عهده داشت در نسخه ی تلویزیونی به بازیگر اصلی تبدیل می شود که در پشت صحنه ی فیلم نیز فعالیت دارد. اگر چه هیچ کدام از بازیگران این سریال در ادامه به چهره های شناخته شده ای تبدیل نشدند اما یکی از شخصیت های مشهور این سریال ژانت جکسون بود که با نام کلئو هویت در این سریال حاضر شد.
این سربال با ساختار اپیزودیک خود توانست جوایز امی متعددی را از آنِ خود کند و طرفداران بسیاری را در میان نوجوانان دبیرستانی پیدا کرده و دنیای آنان را به خوبی به تصویر بکشد. هر یک از اپیزودهای این سریال در مورد ستایش یک هنر خاص ساخته شده بود که فرهنگ عمومی آن دوران را به خوبی به تصویر می کشید.
۱۱- آلیسسریال «آلیس» (Alice) که بر اساس فیلمی به نام «آلیس دیگر اینجا زندگی نمی کند» (Alice Doesn’t Live Here Anymore) ساخته ی مارتین اسکورسیزی ساخته شده بود یک فیلم کمدی بود که داستان یک زن بیوه تنها و خواننده به نام آلیس را روایت می کرد که در مسیر حرکت خود برای رسیدن به شهرت در هالیوود در یک رستوران کوچک مشغول به کار شده بود. اگر چه این سریال تفاوت های ساختاری زیادی با فیلم اصلی اسکورسیزی داشت اما داستان دلگرم کننده آن در مورد زندگی روزمره و چگونگی شکل گرفتن خانواده ها علی رغم مشکلات و تراژدی ها بینندگان بسیاری را به خود جلب کرد.
سه زن به نام های ویک تایبک، پولی هالیدی و بث هاولند در این رستوران کوچک خانواده ای را تشکیل می دهند و روابط مشتریان دائمی رستوران با این افراد و به خصوص شخصیت آلیس به تصویر کشیده می شود. اگر چه این سریال نتوانست در بخش جوایز تلویزیونی موفقیت چندانی کسب نماید اما همواره یکی از سریال های پرتماشاگر تلویزیون دوران خود به شمار می آمد و پخ شآن ۹ فصل ادامه یافت.
دیدگاه ها ۱