به گزارش سایت تفریحی چفچفک به نقل از ویجیاتو: در این یکی دو سال اخیر کمتر پیش آمده که با ذوق و شوق فراوان برای یکی از دوستانم از جذابیت رانندگی با کامیون و پیمودن مسافتهای طولانی بگویم و طرف مقابلم نگاهی عاقل اندر سفیه نکند. برخی از آنها هنوز هم در دورهمیها به شوخی برای هم تعریف میکنند که «پدرام نصفهشبها بیدار میمونه و بار میبره» و یک سری دیگر حتی نمیتوانند چنین چیزی را باور کنند.
تقریبا درک تمامی بازیهای شبیهساز برای اکثر افراد مشکل است. به هر حال لذت اصلی پشت بازیهای ویدیویی این است که ساعتهایی را به دور از زندگی واقعی گذرانده و گاهی از آن فرار کنیم. پس چرا باید به سراغ عنوانی برویم که تمام تلاشش را میکند بیشترین شباهت را به دنیای هر روز ما داشته باشد؟ برای همین است که کمتر کسی علاقهمندان بازیهای شبیهساز را درک میکند و به جرات باید اعتراف کرد که بیشتر این بازیها هم واقعا حوصله سربر هستند.
اما شاید خستهکننده بودن تمام چیزی است که گاهی اوقات به آن نیاز داریم. American Truck Simulator و سری اروپایی آن یعنی Euro Truck Simulator از جمله بهترین شبیهسازهای رانندگی کامیون طی یک دهه اخیر به حساب میآیند و البته از آن دسته بازیهایی نیستند که بخواهم هر روز آنها را تجربه کنم.
بیشتر اوقات ترجیح میدهم به سراغ یک بازی چند نفره جذاب مثل Apex Legends بروم یا خودم را برای ساعتها غرق یکی دیگر از بازیهای داستانمحور و شاهکار سال بکنم اما آمار استیم نشان میدهد که این دو شبیهساز خسته کننده را تا به امروز نزدیک به ۱۰۰ ساعت بازی کردهام.
برای کسی مثل من که بازیهای ویدیویی سرگرمی شماره اولش به حساب میآید، بازی کردن همیشه یکی از بهترین روشهایی است که میتواند وضعیت روحیم را مثل یکی از آن معجونهای بازیهای نقشآفرینی برای مدتی بهبود ببخشد. اما در این مدت هربار که با مشکلی مواجه بودم یا حتی با افسردگی دست و پنجه نرم میکردم، به یاد نمیآورم که عنوانی به اندازه American Truck Simulator توانسته باشد حالم را بهتر و آرامم کرده باشد.
همچنینین بخوانید:
همسر افسرده /اگر همسر شما هم افسرده است، اینگونه با او رفتار کنید
حتی راندن کامیونهای سنگین چند تنی در ظلمات شب بیشتر از آنکه مانند بازیهای دیگر راهی موقتی برای فرار کردن از مشکلات و فراموشکردنشان باشد، اکثر اوقات باعث شده تا به آنها بیشتر فکر و راهحلی برایشان پیدا کنم. شاید باورش سخت باشد اما برخی از بهترین ایدههایم در مورد آینده زمانی به ذهنم رسیده که در ترافیک عوارضی یکی از اتوبانهای آلمان گیر کرده بودم.
اما چرا بردن ۱۷ تن بار شن از سانتا کروز تا هالبروک که در بازی ۲ ساعت و در دنیای واقعی هم حدود ۱۶ ساعت طول میکشد و آن هم وقتی که مجبور باشید در تمام مدت با سرعت مجاز رانندگی کرده و همه قوانین را رعایت کنید، تا این اندازه آرامشبخش و دوستداشتنی است؟
وقتی زمان از حرکت میایستد یا چرا خستهکننده بودن همیشه بد نیست
انفجارهای پشت سر هم، لشگری از سربازانی که به سمتتان شلیک میکنند و یا حتی اژدها و هیولاهای غول پیکری که نابودی شما را انتظار میکشند؛ بیشتر بازیهای ویدیویی اجازه نمیدهند گذر زمان را حس کنید. حتی بازیهای کمسرعتتری مثل سبکهای مدیریتی و استراتژی هم در میان وقفههای طولانی خود ناگهان شما را درگیر کوهی از مشکلات میکنند که حل کردنشان بسیار استرسزاست.
اما در دنیای ATS همهچیز آرامتر است. البته که کارفرما انتظار دارد تا بار تحویل گرفته شده را در زمانی مشخص تحویل دهید یا بارها به خصوص پیش از عادت کردن به مکانیزمهای شبیهساز بازی پیش خواهد آمد که بنزین تمام کرده یا تصادفی هولناک کنید. اما وقتی با سرعت ۹۰ کیلومتر در ساعت آن هم در حالت کروز کنترل رانندگی میکنم؛ موسیقی آرامی که از رادیو زنده بازی پخش میشود نه حوصلهام را سر میبرد و نه آن حس تنهایی آرامشبخش را ازم میگیرد، انگار زمان از حرکت میایستد.
اتوبانهای بین شهری آمریکا در روز منظرههایی خیرهکننده را به نمایش میگذارند و در تاریکی شب این کورسوی شهرهای دور و چراغهای سرخ رنگ ماشینهای گذرنده است که شما را مجذوب خود میکند. با رانندگی در چنین اتوبانهایی این قابلیت جادویی را دارید که ذهنتان را به سادگی فشردن یک دکمه خاموش و روشن کنید.
چندین ساعت رانندگی با خودرویی سنگین که حدودا ۱۲ دنده دارد و تقریبا تمامی خودروهای دیگر از آن سبقت میگیرند، واقعا خستهکننده است. اما برای روزی که احتمالا صبح آن را با چک کردن تمامی شبکههای اجتماعی در تخت خواب آغاز کردید، ظهر و عصر آن را با کار کردن یا نشستن در کلاسهای مختلف ادامه داده و تا آخرین لحظه قبل از بستن چشمهایتان هم همچنان گوشی به دست بودید؛ این همان دو ساعتی است که میتوانید به هیچ چیز فکر نکنید یا برعکس احتمالا برای اولین بار در روز با تمرکز کامل به چیزی که میخواهید، فکر کنید.
دنیایی بزرگ و آزاد برای اکتشاف توسط من و شما
بیشتر بازیهای ویدیویی از شما خواستهای دارند و وظیفهای روی دوشهایتان میگذارند. به نقطه الف برو، نیروهای دشمن را بکش یا غولها را نابود کن و American Truck Simulator و برادرهای بزرگترش هم از چنین شرایطی مستثنی نیستند.
دیر یا خراب رساندن محمولهها جریمه مالی دارد، وامهایتان را باید به موقع پرداخت کنید و راندن کامیونی که دارای مشکل فنی باشد، بدون شک خطرناک است. اما همچنان مثل بازیهای اکتشافمحور و آزاد دیگر میتوانید بدون هیچ اجباری در دنیای بزرگ بازی که شامل ۷ ایالت مهم میشود، آزادانه گشت و گذار کنید. هیچ متنی در تصویر ظاهر نمیشود که از شما بخواهد به وظیفه بردن بارها از نقطهای به نقطه دیگر برگردید.
میتوانید صدها ساعت بار ببرید و هزاران دلار سرمایه کسب کنید بدون آنکه مجبور باشید شرکت حمل و نقل خودتان را راه انداخته و زیر استرس مدیریت رانندگان دیگر بروید. حتی با وجود اینکه هیچ فعالیت ثانویه دیگری در دنیای پهناور بازی وجود ندارد اما نقطه به نقطه آن چنان با جزییات است که دیدن آنها کاملا ارزش گشتزنیهای شبانه شما را داشته باشد.
وقتی که ارزش هدر دادن را دارد
یک بار این جمله را با صدای بلند بخوانید: «من هر شب چند ساعتی پشت یک کامیون مجازی میشینم و از شهری به شهر دیگه بار میبرم در حالی که یک فلاسک چایی هم کنارمه». حتی تکرار کردن این جمله در ذهن هم یک اتلاف وقت تمام و کمال به نظر میرسد چه برسد بخواهید آن را برای شخص دیگری تعریف کنید.
چند شب پیش که بعد از مدتها احساس کردم دوباره به کمی آرامش نیاز دارم، تصمیم گرفتم دوباره به سراغ ATS بروم. تحویل یکی از آن محمولههایی را به عهده گرفتم که میدانستم حداقل دو ساعتی از وقتم را میگیرد.
سفر من این بار از صبح زود شروع شد، روشنایی روز اجازه داد تا یکی از زیباترین جادههای دنیا در غرب آمریکا و ایالت کالیفرنیا را که Pacific Coast نام دارد، به چشم ببینم. خروجی یکی از اتوبانهایی که GPS از آن آدرس داده بود به دلیل تصادف و آتشسوزی بسته شده بود و نه تنها مسیرم را دورتر کرده بود بلکه باعث شد چند دقیقهای هم در ترافیک بمانم.
با فرا رسیدن شب تصمیم گرفتم به جای گوش دادن به آهنگهایی که خودم در فولدر بازی ریخته بودم، یکی از ایستگاههای رادیویی واقعی را که زنده در حال پخش بود روشن کنم و چقدر هم تنوع موسیقی و برنامه بیشتری از تمامی کانالهای ما داشت.
در آخر هم آن تغییر مسیر اجباری باعث شد کمی دیرتر و هنگام طلوع آفتاب به شهر مقصد برسم. خیابانها خلوت، هوا آفتابی اما گرگ و میش و موسیقی کاملا متناسب اتمسفر حاکم است.
نمیدانم شاید واقعا چند ساعت اخیر را تلف کرده باشم اما آرامشی که حالا دارم، به اندازهای است که انگار به یکی از آن جلسههای مشاوره چند صد هزار تومانی رفتم. شاید درکش برای بقیه سخت باشد اما خواندن برخی از ۱۲ هزار نقدی که در استیم برای بازی نوشته شده و آن را جز بازیهای Very Positive قرار داده ثابت میکند که در تجربه چنین حسی تنها نیستم.
کامیونهای سنگین چند تنی خودروهای مورد علاقه من نیستند و فکر نمیکنم در تمامی عمرم بیشتر از انگشتان یک دست عناوین شبیهساز بازی کرده باشم اما American Truck Simulator همان آرامشبخشی بود که برای دور شدن از دغدغههای شخصی و اجتماعی این روزها به آن نیاز داشتم. شاید برای شما هم همینطور باشد.
منبع: ویجیاتو