ما آدمها دو تا سبد با خودمون داریم یکی روسینه مون آویزونه،
یکی رو پشت مون آویزونه،
نکات مثبت و خوبی رو میندازیم توسبد جلویی ،
عیب هامون روتو سبد پشتی،
وقتی تومسیرداریم راه میریم
فقط "خوبی های" خودمون رومیبینیم و" عیب های "نفرجلویی ،
و هرگز "عیب های" خودمون رو نمیبینیم...
در سکوتی که دلت
دست دعا باز نمود ،
یاد ما باش که
محتاج دعائیم
هنوز …
التماس دعا
طوری زندگی کن
که دشمنانت از افتادنت هم
بترسند...
کاری کن بدانند بعد از هر
برخواستن،
قدم هایت محکمتر از قبل می شود...
انسانهای بی هدف
تا آخر عمر
ابزار انسانهای
هدفمند خواهند شد...؟!
آن که آسوده ی خواب است
به بازوی رقیب
بالش نم زده
از گریه
چه میداند چیست...
همیشه این امکان وجود دارد که در کم تر از ثانیه همه چیز عوض شود...
اس ام اس های فلسفی
مشــکل جامعه این است که
همه میخواهند آدم مهمی باشند
و هیچکس نمیخواهد فرد مفیدی باشد !
به بزرگی آرزویت نیندیش به بزرگى کسى بیندیش
که میخواهد آرزویت رابرآورده کند
براى برآورده شدن آرزوهایتان
خـــدا را براى شما آرزو میکنم
شب همگی بخیر...
شهری بود که همة اهالی آن دزد بودند. شبها پس از صرف شام، هرکس دسته کلید بزرگ و فانوس را برمیداشت و از خانه بیرون میزد؛ برای دستبرد زدن به خانة یک همسایه. حوالی سحر با دست پر به خانه برمیگشت، به خانة خودش که آنرا هم دزد زده بود.
یک هفته است رسیده ام. خیلی سرد است. باید عادت کنم، وگرنه همین سه چهار ماه هم سخت میگذرد. نزدیک مرز است. گفته بودم، اما فکر نمیکردم به این نزدیکی باشد. این کوه های سفید روبه رو را که رد کنی میافتی وسط کرکوک. آدم های کم حرفی هستند. گرم نمیگیرند. سرایدار بهداری فارسی بلد نیست. همان روز اول؛ سرصبح، ناغافل آمد بالای سرم. اسمش کریم است. جثهی ریزی دارد. زبانش هم بفهمی نفهمی میگیرد. خواب بودم که دیدم یکی شانه هام را تکان می دهد. گفتم:« بله؟ چیزی میخواستی؟»
جادوگری که روی درخت انجیر زندگی میکند به لستر گفت: یه آرزو کن تا برآورده کنم.لستر هم با زرنگی آرزو کرد دو تا آرزوی دیگر هم داشته باشد بعد با هر کدام از این سه آرزو سه آرزوی دیگر آرزو کرد آرزوهایش شد نه آرزو با سه آرزوی قبلی بعد با هر کدام از این دوازده آرزو سه آرزوی دیگر خواست که تعداد آرزوهایش رسید به ۴۶ یا ۵۲ یا ...