// ۲۵ شهریور ۹۶ ، ۲۲:۴۷

عزاداری امام حسین (علیه السلام) مقوله ای الهی - انسانی است و سرشتی دوگانه دارد که آمیخته از سنت الهی و سنت بشری است. که در این مقال بدان دست می یازیم.

 

1. عزاداری از نگاه عقل

هر مقوله ای و پدیده ای در کهکشان دانش بشری، برای ماندگاری، به سنجش در ترازوی عقل، تحکیم مبانی عقلانی و به دیگر سخن، توسعه و تقویت ظرفیت برهان پذیری آن نیاز دارد. حال آیا عزاداری امام حسین(علیه السلام) و ائمه اطهار (علیهم السلام) این استحکام عقلانی را دارد یا نه؟ آیا می توان با برهان های عقلی، به تبیین آن پرداخت یا آن که تنها با مقولاتی فراعقلانی چون عشق، قابل شرح است؟ از نگاه ما، اساس عزاداری حسینی و هسته مرکزی آن، کاملا قابلیت برهان پذیری و تبیین عقلانی را دارد.

 

از بدیهیات عقلی آن است که انسان در سوگ عزیزانش، به حزن و اندوه می نشیند و در فراق آنان، گریان و نالان می شود. رفتار هر انسان آراسته به اخلاق انسانی، هنگام از دست دادن یار، عزیز و بزرگی چنین است. درست به همان شکل که آدم بر هابیل، یعقوب بر یوسف، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بر حمزه و... گریستند .

 

حال هر چه مقام و عظمت شخصیت از دست رفته والاتر باشد، شیوه های بیان این سوگ مندی بیشتر و پررنگ تر می شود و صورتی عقلانی پیدا می کند.

 

ممکن است این پرسش پیش آید که در سوگ بزرگان و نزدیکان تازه از دست رفته نیکوست، ولی آیا این که پس از هزار و چهارصد سال، هنوز بر کسی چون حسین به علی(علیه السلام) بگرییم نیز زیبنده و رواست؟

 

پاسخ این پرسش آن است که تشیع ، مکتب امامت است و امامت، بر پایه ارتباط قلبی و عاطفی امت و امام استوار شده است. حال اگر این ارتباط قلبی و عاطفی، آن گونه عمیق است که پس از هزار و چهارصد سال نیز با ذکر و یادآوری مظلومیت امامی چون حسین بن علی(علیهما السلام)، اشک در چشمان شیعه پیرو او حلقه می زند، می توان آن را غیر عقلانی خواند و به ملامتش پرداخت؟

 

عزاداری به عنوان وجوب شکر :

 

این استدلال، استدلالی است که عزاداری را به دلیل سپاسگذاری از حسین بن علی (علیهما السلام)، لازم می داند. از منظر عقلی، قدردانی و سپاسگذاری از خدمات دیگران و کارهای نیک آنها نیکو و لازم است و چنان چه این خدمت فداکارانه و ایثارگرانه هم باشد، شکر و سپاس، لزوم بیشتری پیدا مییابد. از این رو، امام حسین(علیه السلام) که در راه عظمت اسلام، زنده نگه داشتن قرآن و حمایت از مسلمانان به قیام پرداخته و همه چیز را در این راه تقدیم کرده، شایسته سپاس است. بنابراین، گرامی داشت یاد و راه او و ابراز احساسات به ساحتش، کم ترین و کوچک ترین کاری است که میتوان انجام داد.


درباره گریستن، عزاداری و مجلس به پا داشتن امام صادق (علیه السلام) می فرماید : کسى که قطره اشکى درباره ما بریزد، بخاطر خونى که از ما ریخته شده و یا حقى که از ما غصب شده است و یا آبرویى که از ما هتک شده است و... خداوند در قبال این اشک سالیان دراز او را در بهشت جاى مى هد

 

2. عزاداری از دیدگاه قرآن و سنت

با نظری به آیات و روایات روشن می‌شود که عزاداری و برپایی مجالس عزا نه تنها با قرآن مخالفت و ناسازگاری با مبانی دینی ما ندارد، بلکه از مصادیق شعایر الهی، مودّت و محبّت به اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ و مبارزه با ظلم و ستم می‌باشد که در قرآن به آنها سفارش شده است.

 

نمونه عینی عزا و گریه در قرآن کریم ، سوگواری و گریه حضرت یعقوب ـ علیه السّلام ـ در فراق یوسف است، که بنا بر نقل زمخشری هفتاد سال گریه کرد و پاداش آن گریه‌ها برابر با پاداش هفتاد شهید می‌باشد. بنابراین عزاداری و گریه در مصائب برگزیدگان الهی و اهلبیت ـ علیهم السّلام ـ مورد تأیید روایات بوده و ممدوح قرآن کریم و در قرآن و روایات هیچگونه نهی و مذمتی از آن نشده است.

 

اما در سنت، مجموعه روایات، رفتارها و تقریرهای پیامبر(ص) و امامان (ع) بسیار دیده می شود .

 

نسایی از جابربن عبدالله انصاری نقل می کند که هنگام شهادت پدرم در جنگ احد ، من بر پدرم می گریستم و مردم مرا از گریستن نهی می کردند ، ولی از پیامبر(ص) نهی ای ندیدم.1

 

سنن نسائی نیز روایتی را آورده که در آن، بر منع نکردن پیامبراکرم(ص) از صیحه و گریه زنان ، تصریح شده است.2

 

 

3. عزاداری امام حسین (ع) در روایات شیعی

در روایات شیعی و از زنان اهل بیت(ع) ، سخنان فراوانی نقل شده که بر توصیه ایشان بر گریستن و عزاداری بر امام حسین(ع) دلالت دارد .

 

حضرت رسول(ص) در مکان های متعددی بر فرزندش حسین(ع) گریسته است. در روز ولادت حسین(ع)، آن حضرت در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه خواند و سپس فرزندش را در دامنش نهاد و گریست. 3

 

روایاتی در خصوص پیامبراکرم در مورد گریستن بر امام حسین(علیه السلام) فراوان یافت می شود .4 گریستن امام علی (علیه السلام) هنگام عبور از کربلا در جریان جنگ صفین نیز به صورت متواتر نقل شده است. 5

 

از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است که حضرت زهرا(سلام الله علیها) بر مصیبت فرزندش حسین(علیه السلام) می گریست.درباره گریستن، عزاداری و مجلس به پا داشتن امام صادق (علیه السلام) می فرماید : «من دمعت عیناه فینا دمعه لدم سفک منا، او حق لنا نقصناه او عرض انتهک لنا اولا حَد من شیعتنا بواه الله تعالى بها فى الجنه حقباً[14]» کسى که قطره اشکى درباره ما بریزد، بخاطر خونى که از ما ریخته شده و یا حقى که از ما غصب شده است و یا آبرویى که از ما هتک شده است و... خداوند در قبال این اشک سالیان دراز او را در بهشت جاى مى هد. 7

 

از امام کاظم(علیه السلام)8 نیز اخبار و گزارش های زیادی پیرامون این مسأله بیان شده است . این همه روایات، بیانگر حزن و اندوه امامان در مصیبت حسین(علیه السلام) است.

 

پس از آنجا که گفتار ، کردار و تایید عمل دیگران از سوی آن بزرگواران حجت است ، تمسک به شیوه رفتار آنها لازم خواهد بود .

 

آری گریه و خنده از عوارض وجودى انسان است، که بسیارى از حالات روحى و درونى انسان در این دو، بروز و ظهور پیدا مى کنند و فطرت انسان بر این نهاده شده که در هنگام از دست دادن محبوب، اندوهگین و در هنگام شادى آنها، خشنود مى شود.و غالباً این اندوه و شادى باعث بروز گریه و خنده مى شوند و دین مبین اسلام که قوانین آن با فطرت مطابق10 است; بر این امر صحّه گذارده و پیامبر اکرم-صلى الله علیه وآله- و صحابه ایشان به خاطر از دست دادن عزیزان خود غمگین مى شدند و گریه مى کردند که موارد متعددِ آن در متون شیعه و اهل سنت نقل شده، از جمله گریه پیامبر(ص) براى پسرش ابراهیم 11 یا براى فاطمه بنت اسد.12

 

حال اگر ما شیعیان در مصیبت ائمه اطهار-علیهم السلام- عزادارى و گریه مى کنیم به این دلیل است که آنان محبوب ما هستند و تار و پود وجودمان، با عشق و محبّت آنان عجین شده و این اظهار محبت در حقیقت اداء حق رسالت است چرا که پیامبر(ص) در ازاى رسالت و هدایت گرى خویش، فقط مودتِ ذى القربى را طلب نموده: (قل لا اسئلکم علیه اجراً الا الموده فى القربى) با توجه به این که خودِ اهل سنت گفته اند که منظور از قربى فاطمه(علیها السلام)، على(علیه السلام) و فرزندان اوست.13 و محبّ واقعى کسى است که در شادى آنان مسرور و در مصیبت آنان اندوهگین باشد و این اختصاص به زمان رسول اللّه(ص) ندارد، بلکه براى تمام أزمنه و کل مسلمانان ثابت است و هر مسلمانى در هر کجا و هر زمان موظّف به اداء حق رسالت است.

 

فرآوری : زهرا اجلال - گروه دین و اندیشه تبیان

 

......................................................

پی نوشت ها :

 

1- سنن نسائی / شرح جلال الدین سیوطی / ج 3 / ص 318

2- همان

3- علامه مجلسی / ج 43 / ص 239

4- امالی صدوق / شیخ صدوق / ص 116

5- وقعه الصفین / نصر بن مزاحم منقری / تحقیق عبد السلام هارون / ص 140

6- کامل الزیارات / ابن قولویه / ص 82

7- محمد بن نعمان مفید / ص175 / روایت 5

8- امالی صدوق / ص 118

9- صحیح بخاری / ج 2 / ص 442 ؛ کنز العمال / حسام الدین متقی هندی / ج 15 / ص 731 ـ 733

10- جعفر سبحانى / بحوث قرآنیه فى توحید و الشرک (مؤسسه امام صادق(علیه السلام) / ص 140

11- روم / 30

12- صحیح مسلم /ج 4 / ص 1808

13- حاکم نیشابورى / مستدرک على الصحیحین / ج 3 / ص 108

 

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.