از لغـزشـگـاه هـاى آدمـى ، شـهـوتـرانى هاى ناروا و بى حد و مرز است . شهوات و هواهاى نـفـسـانـى از ثـمـرات بـعـد حـیـوانـى آدمـى اسـت ، در صـورتـى کـه عقل و نورانیت نتیجه بعد انسانى و ملکوتى او است .
روح الهـى کـه در جـسـم خـاکـى دمـیـده شـده ، بـا هـدایـت عـقـل به رشد و کمال مى رسد و او را ملکوتى مى گرداند، ولى جنبه هاى حیوانى اگر از مرز بگذرد، به سقوط او مى انجامد.
على (علیه السلام ) مى فرماید:
العاقل من هجر الشهوات (1) .عاقل کسى است که از خواسته هاى نفسانى دورى کند.
از ایـن رو، انـسان عاقل کسى است که در سراشیبى شهوت نلغزد. تنها راه درست ، احتیاط و پرهیز از شهوات است که بدترین لغزشگاه هایند.
اگر عقل ، خوب درک کند و موانع ادراک آن برطرف شود، خود به خود از شهوات دورى مى کند و آن ها را مظهر حیوانیت مى داند و از آن گریزان است .
امام على (علیه السلام ) فرمود:
اذا کمل العقل نقصت الشهوه (2) ؛ هرگاه عقل به کمال برسد، هوس ها کاهش مى یابد.
و در جاى دیگر فرمود:
هرکه عقلش کامل شود، به شهوات حیوانى بى اعتنا خواهد شد.
در حـقـیـقـت ، عـقـل کـه از کـلمـه عـقـال بـه مـعـنـاى بـسـتـن گرفته شده ، کـنـتـرل کـنـنـده انـسـان و بـازدارنـده او اسـت . پـس هـر چـه بـه کـمـال بیشترى برسد، بهتر و بیش تر مراقب انسان است و روشن تر مى بیند و واقعیت ها را راحـت تـر درک مـى کـنـد تـا جـایـى کـه مـمـکـن اسـت انـسـان بـه حـدى از کـمـال بـرسـد کـه دیـگر هرگز گناه نکند و حتى فکر آن را هم نکند؛ همانند انبیا و اولیا (علیهم السلام ).
عـصـمـت ، رسیدن به اوج بصیرت است . انسان بصیر عوارض بد و سیاه گناه را درک مى کند و با اراده استوار از آن فاصله مى گیرد و خود را آلوده به گناه نمى کند.
از این رو، مى توان ادعا کرد که مجرمان و گناه کاران ، بیشتر ناآگاهان و کم خردان هستند و یـا شـیـریـنـى گـنـاه تـوانـسـتـه بـه شـیـشـه چـراغ عـقـل آنـان گـرد و غـبـار بنشاند که دیگر از درک صحیح برخوردار نشوند؛ یعنى گناهان چشم بصیرت آنان را نابینا ساخته است .
اگر عقل ، خوب درک کند و موانع ادراک آن برطرف شود، خود به خود از شهوات دورى مى کند و آن ها را مظهر حیوانیت مى داند و از آن گریزان است .
انما لا تعمى الابصار و لکن تعمى القلوب التى فى الصدور ؛ چشم جسم آنان بینا است ، ولى چشم دلشان کور است .
بدین سان هرچه آگاهى افراد جامعه بالاتر رود، آمار جنایات کاهش مى یابد و به عکس ،هرچه ناآگاهى بیش تر شود، جرم نیز افزایش مى یابد.
على (علیه السلام ) فرمود:العقل جمال الظاهر و الباطن (3) ؛ عقل مایه سربلندى و زیبایى ظاهر و باطن آدمى است .یعنى عقل ، تمام زشتى ها را از آدمى دور مى کند.
اففضل العقل مجانبه الهوى (4)؛بالاترین مرتبه عقل دورى از هواهاى نفسانى است .
العاقل من عصى هواه فى طاعه ربه (5) ؛ خردمند کسى است که از هوس نافرمانى کند و از خدا فرمان برد. و نیز در یک سخن زیباى دیگر از امام خردمندان که فرمود:
غریزه العقل تابى ذمیم العقل (6) ؛ نیروى سرشار عقل ، آدمى را از زشت کارى باز مى دارد.
من قدم عقله على هواه حسنت مساعیه (7) ؛ کسى که عقل را بر هواى نفس پیش بدارد، کارهایش درست و نیکو مى گردد.
بـنـابـر ایـن ، اگـر چراغ عقل همیشه روشن باشد و تاریکى هاى گناه ، نور او را کم سو نکند، کم تر کسى است که سوى هواها و تمایلات نفسانى برود و موجبات سقوط فکرى و معنوى و اجتماعى خود را فراهم سازد.
العاقل من تورع من الذنوب و تنزه عن العیوب (8) ؛ خردمند کسى است که از گناهان پرهیز کند و خود را از عیب ها منزه گرداند.
العاقل من قمع هواه بعقله (9) ؛ خردمند کسى است که به عقل و فهم خود، هواى سرکش را سرکوب نماید.
البـتـه چـنـیـن کسى از فرشتگان نیز بالاتر مى رود تا جایى که فرشتگان افتخار مى کنند تا به او خدمتگزارى کنند و بال هاى ملکوتى خود را بر او تبرک نمایند. آرى ، رسد آدمى به جایى که جز خدا نبیند.
منبع : زندگى موفق رازهاى خوب زیستن،عباس رحیمى