// ۲۹ شهریور ۹۶ ، ۰۹:۳۰

طبق آیه 55 آل عمران:
إِذْ قَالَ اللّهُ یَا عِیسَى إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَرَافِعُکَ إِلَیَّ وَمُطَهِّرُکَ مِنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَجَاعِلُ الَّذِینَ اتَّبَعُوکَ فَوْقَ الَّذِینَ کَفَرُواْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ ؛ 

یعنی تا قیامت پیروان حضرت عیسی بر کفار برتری دارند و سرور آنها محسوب می شوند و در واقع یعنی مسیحیان در بخش هایی از جهان تا قیامت سرورند. یعنی اگر حضرت مهدی شیعیان هم ظهور کند باز مسیحیان بر بخش هایی از دنیا برای همیشه سرورند.


سرنوشت حضرت مسیح (علیه السلام)
در قرآن مجید دو آیه راجع به سرنوشت و پایان کار حضرت مسیح (علیه السلام) آمده است:

یکی آیه ی 55 از سوره ی آل عمران که خداوند متعال می فرماید:
إِذْ قَالَ اللّهُ یَا عِیسَى إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَرَافِعُکَ إِلَیَّ وَمُطَهِّرُکَ مِنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَجَاعِلُ الَّذِینَ اتَّبَعُوکَ فَوْقَ الَّذِینَ کَفَرُواْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأَحْکُمُ بَیْنَکُمْ فِیمَا کُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ

[یاد کن‏] هنگامى را که خدا گفت: «اى عیسى، من تو را برگرفته و به سوى خویش بالا مى‏برم، و تو را از [آلایش‏] کسانى که کفر ورزیده‏اند پاک مى‏گردانم، و تا روز رستاخیز، کسانى را که از تو پیروى کرده‏اند، فوق کسانى که کافر شده‏اند قرار خواهم داد آن گاه فرجام شما به سوى من است، پس در آنچه بر سر آن اختلاف مى‏کردید میان شما داورى خواهم کرد.

و دیگر آیات 157 ـ 158 از سوره ی نساء که خداوند متعال می فرماید:
(وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِیحَ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَـکِن شُبِّهَ لَهُمْ ... بَل رَّفَعَهُ اللّهُ إِلَیْهِ ...)

به موجب آیه ی اول (آیه ی 55، آل عمران) خداوند به عیسی فرمود: «من تو را برمی گیرم و به سوی خود، بالا می برم و تو را از کسانی که کافر شدند، پاک می سازم...»

«توفّی» به معنای اخذ و دریافت به طور تمام و کمال است.[1]

«توفیتُ الشیء»، یعنی دریافت کردم و قبض کردم آن چیز را به طور کامل و به مرگ و موت، وفات می گویند؛ زیرا روح میّت به هنگام مردن، قبض واخذ می شود.[2]

توفّی در قرآن به دو گونه به کار رفته است:

الف) فرا گرفتن نفس از تن به هنگام خواب[3]

(وَ هُوَ الذی یَتَوفّاکُمْ باللیْلِ...)؛[4]
«او کسی است که (روح) شما را در شب (به هنگام خواب) می گیرد...»


ب) توفی به معنای میراندن، وفات دادن، قبض کردن روح،[5]

(ان الذین تَوفیهُمُ الملائکةُ)[6]
«کسانی که فرشتگان (قبض روح) آن ها را گرفتند».

به مرگ وفات گفته می شود و توفی را به جای آن تعبیر می کنند؛ زیرا مرگ به معنای نابودی و فنا نیست بلکه یک نوع دریافت فرشتگان نسبت به روح انسان است که روح را می گیرند و با خود به جهان دیگری می برند.[7]

پس به لحاظ این که انسان هنگام مرگ از طرف خدا به کلی اخذ می شود. «توفی» را به جای موت و مرگ به کار می برند.

بعد از کاوشی کوتاه در رابطه با موارد کاربردی واژه ی «توفی» در قرآن، به سراغ این دیدگاه های متفاوتی که درباره ی جمله ی (إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَرَافِعُکَ) ارائه شده است می رویم:

 مراد از توفّی عیسی (علیه السلام) چیست؟
1) بعضی از مفسران معتقدند که مسیح کشته شده و خداوند تنها روح او را به آسمان برد؛ زیرا توفی را در معنای متبادر خود که همان موت و مرگ باشد، به کار می برند «و رافِعک الی» را صعود و بالا بردن روح عیسی(علیه‌السلام) می دانند.[8]

2) «توفی» به معنای اخذ و گرفتن باشد؛ به این معنا که من تو را برمی گیرم به این که تو را زنده از زمین به آسمان بلند می سازم.[9]

بنابراین، تفسیر توفی یک نوع نجات و عروج [10]حضرت عیسی (علیه السلام) است که خداوند او را به طور تمام و کمال گرفت تا این که به او دست نیابند و مقصود از «رافعک الی» یعنی ترا به سوی کرامت و بزرگوار و عزت[11]خود بلند می گردانم که کنایه از قرب معنوی آن حضرت نزد خدا می باشد؛ چون قرب مکانی برای خداوند تصور ندارد.[12]

این تفسیر معروف در میان مفسران است که طبق آن حضرت مسیح (علیه السلام) کشته نشده و خداوند او را به آسمان برده است؛ اما کیفیت این اخذ و توفّی که آیا به صورت خواب، آن حضرت را توفی نموده است و به سخن دیگر، روحانی بوده است یا توفی به صورت جسمانی؟ که برخی روایات[13] رفع را جسمانی می گیرند. آیه ساکت است و از ظاهر آیه چگونگی اخذ عیسی (علیه السلام) و چگونگی رفع او، به دست نمی آید؛ گر چه به لحاظ این که بدن عیسی و تکوین او، به نحو مخصوص و ممتازی بوده است؛ می توان گفت بعید نیست که رفع او هم به نحو مخصوص و ممتازی باشد و با جسمانی بودن صعود سازگار باشد.[14]

 

نقد و تحلیل دو دیدگاه:
دو دیدگاه در رابطه با زنده بودن یا مرگ مسیح -علیه السلام- بیان گردید که دیدگاه اول واژه ی «توفی» را به معنای مرگ و مردن گرفته و معتقدند که حضرت عیسی(علیه السلام) طبق آیه شریفه «انی متوفیک» رحلت نموده است و زنده نیست و دلیل آن ها این بود که متبادر از کلمه ی «توفی» وفات و مرگ است.

و حال آن که گفتیم توفی به معنای دریافت و اخذ به طور کامل است و آیه ی شریفه، دلالتی بر مرگ عیسی(علیه السلام) ندارد .

دلیل دوّم این که قرآن کریم در سوره ی نساء، آیه ی 157، ادّعای یهود مبنی بر کشته شدن عیسی را ردّ می کند و در آن جا می فرماید: [15] «این که گفتند ما مسیح پسر مریم فرستاده ی خدا را کشتیم؛ در حالی که او را نه کشتند و نه به دار آویختند و لیکن بر ایشان مشتبه شد».

پس این آیه ی شریفه (و ما قتلوه و ما صلبوه...) بیانگر این عقیده است که عیسی (علیه السلام) کشته نشده و زنده است.[16]

به نظر مفسر گران قدر ـ علامه ی طباطبایی ـ توفّی در آیه ی شریفه به معنای گرفتن عیسی از دست دشمنانش است و دلالتی بر مرگ، به طور صریح ندارد؛ اما در همان حال، این قول که آیه ی شریفه صراحت در اخذ و دریافت دارد را نمی پذیرند و دلالت آن را بر عروج حضرت عیسی-علیه السلام- می پذیرند؛ گر چه این را با ادله ای که آورده اند، تقویت می نمایند و نظر ایشان هم موافق معروف و جمهور مفسرین است.

و از همین جا به این نتیجه می رسیم که بین فقرات آیه ی مبارکه ی 55 آل عمران که توفی و رفع باشد و هم چنین آیه ی 158 سوره ی نساء(بل یرفعه الله الیه)، تعارضی نیست که توفی به معنای اخذ و دریافت است و رفع و صعود هم یعنی رفع معنوی که همان قرب و منزلت حضرت عیسی (علیه السلام) در نزد باری تعالی است.
 
پی نوشت ها:
[1] قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن،ج 7، ص 231.
[2] طبرسی، مجمع البیان، ج2، ص98.
[3] تفلیسی، ابولفضل حبیش بن ابراهیم، وجوه قرآن، ترجمه ی مهدی محقق، ص 56.
[4] انعام/60.
[5] خرمشاهی، بهاءالدین، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج2، ص 2316.
[6] نسا/97.
[7] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 4، ص 85 .
[8] رشید رضا، تفسیر المنار، ج 3، صص 315 ـ 317؛ و نیز مراغی، مصطفی، تفسیر المراغی، ج 3، ص 169.
[9] طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ج 1، ص 449
[10] هاشمی رفسنجانی، اکبر، تفسیر راهنما، ج2، ص457.
[11] طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ج 1، ص 449
[12] هاشمی رفسنجانی، اکبر، همان، ج 2، ص 457
[13] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 14، ص 335 تا 339(به نقل از قاموس القرآن، ج 5، ص 81)
[14] المصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، ج7، ص11.
[15] طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج 3، ص 207
[16] خزائلی، محمد، اعلام قرآن، ص 471.


منبع: askdin.com

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.