بعضی از خانوادههای ایرانی به محض اینکه متوجه میشوند دخترشان به یک رشته ورزشی "مردانه" علاقهمند شده او را برای تغییر عقیده تحت فشار قرار میدهند، خانواده شما چطور؟ نه، من اصلا از طرف خانواده تحت فشار نبودم. حتی دایی من داور میشد و من و برادرم را به جان هم میانداخت.
الهام پرنیان حیدری، داور ملی کشتی در کاناداست. او اکنون به عنوان اولین داور زن در تاریخ کشتی ایران شناخته شده است و در رسانههای ورزشی فعالیت زیادی دارد، اما برای رسیدن به این مرحله با تبعیضهای جنسیتی زیادی مواجه شد. خانم پرنیان حیدری در سال ۲۰۰۹ به کانادا مهاجرت کرد و در آنجا با شرکت در کلینیکهای داوری، وارد دنیای داوری کشتی شد. او همچنین صفحهای در اینستاگرام در حمایت از فعالیت کشتی زنان در ایران راه اندازی کرده که امروزه بیش از سی هزار فالوئر دارد. اما همانطور که در گفت وگوی زیر می خوانید هنوز "قلب و ذهنش با ایران" است.
چطور به این ورزش که بیشتر مردان در آن فعالیت دارند علاقهمند شدید؟
من تا جایی که یادمه از دوران نوجوانی به کشتی علاقهمند بودم. اول به دلیل اینکه کشتی ورزش ملی ماست و در همه خانوادهها دنبال میشود. اما دلیل دوم این است که من یک دایی داشتم که مسابقات کشتی را خیلی قشنگ شرح میداد. از کشتیگیران قدیم می گفت... از زندگی و مسابقات تختی و مجید ترکان تا شرح مسابقات کشتی جدید. من در واقع علاقهام را به او مدیونم چون کشتی را خیلی هنرمندانه توصیف میکرد.
بعضی از خانوادههای ایرانی به محض اینکه متوجه میشوند دخترشان به یک رشته ورزشی "مردانه" علاقهمند شده او را برای تغییر عقیده تحت فشار قرار میدهند، خانواده شما چطور؟
نه، من اصلا از طرف خانواده تحت فشار نبودم. حتی دایی من داور میشد و من و برادرم را به جان هم میانداخت. برادرم میخواست رقیب روسی باشد ولی من همیشه دلم میخواست اکبر فلاح باشم. ما هر سال منتظر بودیم شهریور برسد تا مسابقات جهانی کشتی را باهم تماشا کنیم.
برخورد با بسکتبالیستهای زن ایران که با هزینه شخصی به مسابقه بینالمللی رفتند.
مدال های تاریخی زنان ایران از لندن تا ریو
شما چند سال با فدراسیون کشتی ایران همکاری داشتید. چطور شد که به فدراسیون راه پیدا کردید؟
فکر میکنم سال ۱۳۸۱ (۲۰۰۰) بود که من در تلویزیون برنامهای را دیدم با حضور محمدرضا طالقانی، رئیس وقت فدراسیون کشتی. آقای طالقانی در این برنامه گفتند میخواهیم سمینار علم کشتی برگزار کنیم و از علاقهمندان، کشتی گیران و داوارن و غیره دعوت کردند در این سمینار شرکت کنند. من از خودم پرسیدم، من یک علاقهمند واقعیام چرا نباید در این سمینار باشم؟
این شد که از فدارسیون کشتی درخواست یک دعوتنامه کردم و به این سمینار رفتنم. آنجا آقای طالقانی را ملاقات کردم. ایشان از ایدههای جدید بسیار استقبال میکردند. همانجا از او پرسیدم چرا ما کشتی زنان نداریم و او جواب داد: جانا سخن از زبان ما میگویی. به او پیشنهاد دادم تا کار تحقیقی بکنیم و ایشان ایده من را پذیرفتند. ما کمیسیون تحقیق فدراسیون کشتی را بنا کردیم و آقای طالقانی به من سمت دبیر این کمیسیون را دادند.
Image caption"در کانادا واقعا از من استقبال شد و ورود من به کشتی و داوری خیلی راحت بود. من با اراده خودم اینجا آمدم و داور ملی شدم"
از تجربه خود در فدراسیون بگویید، آیا هیچ گاه به عنوان یک زن با تبعیض جنسیتی روبرو شدید؟
واقعا حضورم راحت نبود. حتی دوستان من که روزنامهنگار کشتی بودند همین تجربه را داشتند. مکالمهها در مورد کشتی بود اما هدف چیز دیگری بود. آدم را وارد یک مسائل دیگری می کردند، جدی نمی گرفتند. فکر میکردند تو عاشق کشتیگیرها هستی نه عاشق این ورزش. یعنی مقام زن را تا این حد پایین میآوردند که بگویند تو علاقهمند به مردان کشتیگیر هستی و نظر کارشناسانه تو ارزشی ندارد.
در مورد هیجان زن نسبت به قهرمانان کشتی قضاوت میشد. مثلا همه با دیدن حسن یزدانی هیجان زده میشوند و به ذوق می آیند، اما این نگاه زن، هیجان زن و لبخند زن بود که در موردش قضاوت میشد.
من یک کارت کارمندی فدراسیون داشتم که رویش نوشته بود "دارنده این کارت میتواند به طور رایگان تمام مسابقات کشتی را تماشا کند." ولی این شامل من نمیشد چون من زن بودم. بسیاری از همکاران مرد من در کلینیکهای داوری شرکت کردند، ولی من چون زن بودم اجازه نداشتم بروم. در آن دوره در فدراسیون هیچ کارمند زنی نبود، اما الان تعداد کارمندان زن خیلی بیشتر است.
اگر در آن زمان به من این فرصت داده میشد خیلی وقت پیش به این درجه میرسیدم، می توانستم یک داور بین المللی باشم ولی من هنوز برای رسیدن به این سطح دارم کار میکنم.
Image caption"وقتی صفحه اینستاگرام راه انداختم خیلیها فکر می کردند که من مرد هستم و پیامهایشان را طوری می نوشتند که انگار مخاطبشان مرد است.
در کانادا اوضاع چطور بود؟ آیا فرصتهایی که در اختیار شما قرار میگرفت با مردان یکسان بود؟
در کانادا واقعا از من استقبال شد و ورود من به کشتی و داوری خیلی راحت بود. من با اراده خودم اینجا آمدم و داور ملی شدم.
من رئیس انجمن کشتی آلبرتا، استانی که ساکن آن هستم را پیدا کردم و گفتم که علاقه مندم. گفت از آغاز فصل جدید کشتی بیا و در کلینیکها شرکت کن.
کشتی در کانادا بزرگ نیست، فقط دو فصل پاییز و زمستان کشتی داریم. برای همین ارتقا از یک درجه به درجه دیگر طول میکشد. به هر حال همیشه رسیدن به درجه بالاتر مستلزم بازی با قدرت و دارای سیاستهای مختص خودش است، اما در کانادا مسئله جنسیتی نیست.
البته من قلبم و ذهنم همیشه با ایران است. من دوست دارم این اتفاق در ایران بیفتد. من دوست دارم کشتی حسن یزدانی را سوت بزنم.
هدف شما از راهاندازی رادیو و صفحه اینستاگرام چه بود؟
من برای اینکه صدایی به کشتی بدهم، به خصوص به کشتی زنان، رفتم به استودیوی محلی و درخواست کردم که زمان مشخصی را به من اختصاص بدهند.
صفحه فیسبوک ما هم با هدف کشتی زنان شروع شد. این یکی از قدیمیترین صفحههاست که با هدف ارتقای کشتی زنان شروع کردم. من از صفر شروع کردم و یک آماتور کامل بودم. اما دلم می خواست یک فضایی برای این کار ایجاد کنم. الان هر هفته با یک دستاندکار زن یا مرد از داورو مربی گرفته تا ورزشکار مطرح صحبت می کنم. از طریق رادیو رابطه خیلی خوبی با کشتیگیران داخل ایران به خصوص زنان ایجاد کردم و خوشحالم که این ارتباط برقرار شده.
در ضمن برایم مهم بود که به عنوان زن توانایی تحلیلم در کشتی را نشان بدهم. وقتی صفحه اینستاگرام را راه انداختم خیلیها فکر می کردند که من مرد هستم و پیامهایشان را طوری می نوشتند که انگار مخاطبشان مرد بود. مثلا می نوشتند: «عجب فیلمی گذاشتی داداش.»
اما کم کم متوجه شدند که گرداننده صفحه یک زن هست و ارتباط بسیار صمیمانه و خوبی با من پیدا کردند.
حالا ۳۰ هزار نفر فالوئر دارم که بیشترشان مرد هستند و بسیاری از آنها در کامنتهایشان می نویسند: هیچ وقت ندیدیم کسی کشتی را اینقدر با ظرافت بنویسد. من فقط نتایج را نمینویسم، سعی میکنم آن لحظه را توصیف کنم.
بی بی سی فارسی
در کانادا واقعا از من استقبال شد و ورود من به کشتی و داوری خیلی راحت بود. من با اراده خودم اینجا آمدم و داور ملی شدم.
من رئیس انجمن کشتی آلبرتا، استانی که ساکن آن هستم را پیدا کردم و گفتم که علاقه مندم. گفت از آغاز فصل جدید کشتی بیا و در کلینیکها شرکت کن.
کشتی در کانادا بزرگ نیست، فقط دو فصل پاییز و زمستان کشتی داریم. برای همین ارتقا از یک درجه به درجه دیگر طول میکشد. به هر حال همیشه رسیدن به درجه بالاتر مستلزم بازی با قدرت و دارای سیاستهای مختص خودش است، اما در کانادا مسئله جنسیتی نیست.
البته من قلبم و ذهنم همیشه با ایران است. من دوست دارم این اتفاق در ایران بیفتد. من دوست دارم کشتی حسن یزدانی را سوت بزنم.
هدف شما از راهاندازی رادیو و صفحه اینستاگرام چه بود؟
من برای اینکه صدایی به کشتی بدهم، به خصوص به کشتی زنان، رفتم به استودیوی محلی و درخواست کردم که زمان مشخصی را به من اختصاص بدهند.
صفحه فیسبوک ما هم با هدف کشتی زنان شروع شد. این یکی از قدیمیترین صفحههاست که با هدف ارتقای کشتی زنان شروع کردم. من از صفر شروع کردم و یک آماتور کامل بودم. اما دلم می خواست یک فضایی برای این کار ایجاد کنم. الان هر هفته با یک دستاندکار زن یا مرد از داورو مربی گرفته تا ورزشکار مطرح صحبت می کنم. از طریق رادیو رابطه خیلی خوبی با کشتیگیران داخل ایران به خصوص زنان ایجاد کردم و خوشحالم که این ارتباط برقرار شده.
در ضمن برایم مهم بود که به عنوان زن توانایی تحلیلم در کشتی را نشان بدهم. وقتی صفحه اینستاگرام را راه انداختم خیلیها فکر می کردند که من مرد هستم و پیامهایشان را طوری می نوشتند که انگار مخاطبشان مرد بود. مثلا می نوشتند: «عجب فیلمی گذاشتی داداش.»
اما کم کم متوجه شدند که گرداننده صفحه یک زن هست و ارتباط بسیار صمیمانه و خوبی با من پیدا کردند.
حالا ۳۰ هزار نفر فالوئر دارم که بیشترشان مرد هستند و بسیاری از آنها در کامنتهایشان می نویسند: هیچ وقت ندیدیم کسی کشتی را اینقدر با ظرافت بنویسد. من فقط نتایج را نمینویسم، سعی میکنم آن لحظه را توصیف کنم.
بی بی سی فارسی