سریال «پایتخت» در پنجمین فصل خود دچار حواشی زیادی شده، یکی از انتقاداتی که بیشتر در فضای مجازی در مورد این سریال صورت گرفت، مطرح شدن مساله ازدواج در سنین پایین بود. پاسخ شما به عنوان طراح اصلی و بازیگر نقش اول این سریال به این انتقادات چیست؟
نگرش من به مساله ازدواج کودکان این طور است که احساس میکنم بالاخره باید جایی این موضوع مطرح میشد تا بتوان به آسیب شناسی آن پرداخت. این مساله روشن شود که چرا برخی بر این باورند ازدواج نباید در سنین پایین صورت بگیرد. ضمن این که معتقدم کار هنرمند رادیولوژی و سونوگرافی کردن است نه تجویز. به هر حال مساله ازدواج در سنین پایین یکی از معضلات اجتماعی ما به شمار میرود و برای من هم موضوعی حساس است.
کمااینکه میبینیم در جامعه فعلی، به خصوص در شهرهای دیگر با این مساله موافقند و توجیه آنان هم این است که حالا اسمی روی دختر و پسر از سنین پایین گذاشته شود تا ببینند بعد چه پیش میآید؛ غافل از اینکه همین رسم و رسوم مثل شیرینی خوردن و اسم روی همدیگر گذاشتن میتواند تبعات ناخوشایندی داشته باشد. در عین حال دیدگاه من نسبت به ازدواج این است که دختر و پسر باید در شرایطی به فکر ازدواج بیفتند که عقلرس شده باشند و آگاهانه نسبت به این مساله مهم تصمیمگیری کنند؛ نه این که اطرافیان برای آنها تصمیم بگیرند. ضمن این که اگر توجه کرده باشیم میبینیم امروز آمار طلاق در جامعه روز به روز در حال افزایش است. نکته تاسفبار این که این آمار متعلق به آدمهایی است که آگاهانه ازدواج کردهاند ولی نتیجه مطلوبی از زندگی مشترکشان نگرفتهاند.
گذشته از اینها، مسالهای که درباره سوال شما میخواهم مطرح کنم این است که به محض اینکه یک سریال در تلویزیون ساخته میشود، شرایط و حواشی برای آن پیش میآید که تلویزیون مجبور میشود بخشهای بعدی آن سریال را سانسور کند. به عنوان مثال، تلویزیون بعد از رویارویی یک سریال با مردم به مجموعهای از فیدبکها میرسد که بر اساس این بازخوردها دچار نگرانی میشود و تصمیم میگیرد بخشهای بعدی سریال پخش نشود. حرف من این است این قدر دنبال آن نباشیم که سانسورمان کنند. به نظرم برخیها، بیشتر از نهادها دنبال این موضوع هستند که سانسور شویم و این خوب نیست.
ما در «پایتخت» از ابتدای ساخت تا امروز با موضوعاتی مواجه هستیم که اگر چه گاهی در قالب فانتزی و اغراق شده مطرح میشود ولی اغلب آنها مابهازای بیرونی دارند و نمونههای حقیقی اتفاقات و کاراکترها را به وضوح در جامعه دیدهایم. شاید یکی از دلایلی که مخاطب تمایل دارد پنج فصل این سریال را با علاقه دنبال کند، در همین نکته باشد که آن را به نوعی آینهای از فضای امروز جامعه ایرانی میبیند. نظر شما چیست؟
درست است. هر آن چه در پایتخت میبینیم به نوعی ریشه در حقیقت دارد. ما تلاش کردهایم در جریان ساخت این سریال، معضلات و ناهنجاریهای اجتماعی را با بیان و نوع دیگری از جنس طنز و فانتزی و به قول شما به مدد اغراق به مردم منعکس کنیم. حالا بماند که شرایط در جامعه امروز به گونهای شده که بیان معضلات روز اجتماعی به زبان جدی هم به گوش کسی نمیرود و عملا میبینیم بسیاری از مشکلات جامعه حل نشده باقی میماند. ضمن این که از زمان ساخت اولین فصل سریال پایتخت، بازخوردهای مردمی را نسبت به این سریال دنبال میکردیم.
در واقع میتوان گفت ما پس از اقبال عمومی مردم، حاضر شدهایم فصلهای بعدی این سریال را بسازیم. واقعیت این است که سریال پایتخت فارغ از وابستگی به هر جناح ساخته شده و دل در گرو توجه و مقبولیت مخاطبان دارد؛ مقبولیتی که فقط به مخاطبان درون مرزی محدود نمانده و خود من بر اساس سفرهایی که به کشورهای دیگر داشتهام میبینم امروز در اغلب خانههای ایرانیان خارج از کشور، دیویدیهایی از بخشهای مختلف این سریال به چشم میخورد.
مستندات دقیق این که اقبال عمومی نسبت به این سریال بالاست را هم میتوان از نمایش قسمتهای مختلف آن در شبکههای مجازی، به خصوص اینستاگرام مشاهده کرد.
سوال بعدی من درباره رویکرد تلویزیون در سالهای اخیر است. اگر میبینیم پایتخت، امروز در کنار اقبال عمومی با موجی از انتقاداتی که ممکن است به هر اثر هنری وارد شود مواجه شده، تلویزیون خیلی پیش از این با هجمه گستردهای از انتقادات و دلچرکینیها از سوی هنرمندان و مخاطبان مواجه بوده است؛ به طوری که میدانیم بین مخاطب امروز و به روز جامعه و تلویزیون دیرگاهی است فاصله افتاده، حالا با این اوصاف «پایتخت» به عنوان سریالی که به قول شما فراگیر شده توانسته مقبول واقع شود. با اینحال دیدگاه شما نسبت به سیاستهای سریالسازی در تلویزیون چیست؟
آن چه مسلم است این که تغییر سیاست در تلویزیون و تغییر مداوم مدیران باعث شده امروز در این رسانه، سیاست واحدی وجود نداشته باشد و هنرمندان و اساسا گروه برنامهساز به طور مشخص ندانند که هنگام ساخت یک اثر با چه موضعی در صداوسیما مواجه هستند. متاسفانه در سالهای اخیر، قشر فوقالعاده بیسواد و از کار افتادهای در بخش تخصصی و تولیدی و به خصوص فیلمنامه در صداوسیما، سمت مدیریتی را به عهده گرفتهاند و مزیدی بر علت ناکارآمدی بیشتر این رسانه شدهاند. این عده به دلیل نداشتن اشراف و آگاهی و دانش نمیتوانند به تشخیص درستی در تلویزیون بپردازند. به خصوص در زمان مدیریت آقای سرافراز که مشاورانی را همراه خود به صداوسیما آورد. این مشاوران به معنای واقعی ضربه بزرگی به تلویزیون وارد کردند و موجب قطع ارتباطاتی شدند که میتوانست در رونق گرفتن دوباره تلویزیون نزد مردم موثر باشد.
نکته دیگر این که مردم همیشه به دنبال اثر خوب هستند و دوست دارند اثر قابل دیدن تماشا کنند. در این راستا تلاش خود هنرمندان در این سالها بوده که منتج به تولید آثار کیفی شده است. در عین حال معضل دیگری دراین ارتباط وجود دارد و آن این که امروز هنرمندان بیش از هر شخص دیگری برای یکدیگر میزنند، در حالی که معتقدم اگر این گروه از هنرمندان، وقتی را که صرف تخریب همصنفان خود میکنند روی انجام کارهای خلاقانه بگذارند به نتیجه بهتری میرسند. حرکت برخی هنرمندان مانند تقلب سارا و نیکا در قسمتی از سریال پایتخت است، در حالی که به قول مادرشان در این سریال، اگر این دو دختر، این حجم از وقتی را که برای نوشتن تقلب گذاشته بودند، به مطالعه و حفظ کردن آن درس میپرداختند به مراتب میتوانست برایشان مفیدتر واقع شود.
از این بحث که بگذریم، یکیدیگر از نقدهایی که این روزها در فضای مجازی متوجه سریال پایتخت شده و توجه برخی را به خود جلب کرده، حضور نگین میرزایی، کارمند شبکه جم در این سریال است و این که گفته میشود او زمانی منشی سعید کریمیان، موسس شبکه جم نیز بوده، پاسخ شما به این مساله چیست؟
وقتی ما فیلمبرداری بخشهای سریال در ترکیه را شروع کردیم و به ترکیه رفتیم، به دنبال یک مشاور ایرانی بودیم. قرار شد شخصی باشد که بر اساس شناختی که دارد بتواند تعدادی از هنروران را بیاورد. میخواهم بگویم ما اصلا شناختی نسبت به پیشینه کاری این خانم نداشتیم و نمیدانستیم در شبکه جم کار میکرده است. حالا بماند که در این بین یکی از کارمندان شبکه جم که زمانی در صداوسیما کار میکرده و حالا در جم فعالیت میکند، شیطنت کرد و با مطرح کردن این مساله تلاش کرد حواشی بیشتری به وجود بیاورد. در ضمن این خانم بازیگر، صدام حسین نبوده که خیلی قیافهاش آشنا باشد و ما او را بشناسیم تا از او در سریال استفاده نکنیم. مهمتر این که ما قسمتهایی که این خانم در آن حضور داشته را یک ماه قبلتر برای بازبینی به صداوسیما فرستادهایم، بنابراین اگر مشکلی داشت آنها هم دیده بودند و اعلام میکردند. پس همان قدر که آنها متوجه پیشینه کاری این خانم نشدند ما هم نشده بودیم.
به نظر شما بروز این مساله میتواند موجب بازخواست صداوسیما از عوامل سریال شود؟
نه، چرا که ما تلاش کردهایم کار بامعدل به تلویزیون ارائه بدهیم تا مخاطبان به سمت سریالهای شبکه جم نروند، بنابراین دستاندرکاران صداوسیما باید خیلی بهتر از ما این مساله را بدانند که بروز این مساله تعمدی نبوده است.
امسال در پنجمین فصل سریال پایتخت، سازمان فرهنگی هنری «اوج» اسپانسر و به نوعی سرمایهگذار این سریال بوده است، این مساله هم باعث بروز واکنشهای متفاوتی شده است، ولی فارغ از تمام آنها یک سوال پیش میآید و آن این که معمولا این طور بوده که اگر ارگانی بودجه تولید یک اثر هنری را قبول کند تمایل دارد درونمایه آن اثر مطابق سلایق آن ارگان باشد، آیا درباره این فصل از پایتخت و اوج این اتفاق افتاد؟
اجازه بدهید اول به این نکته اشاره کنم که این ما بودیم که از «اوج» درخواست کردیم بودجه این سریال را متقبل شود. ما بر اساس نیازهای قصه در این فصل به دنبال سرمایهگذاری بودیم که بتواند تمام مخارج سریال را مرتفع کند.
واضح است که اگر کسی سبزی بخواهد به طلافروشی نمیرود، ما در این فصل از داستان پایتخت به ادوات مفصلی احتیاج داشتیم و با تلویزیونی مواجه بودیم که با بودجهای که در اختیار دارد حتی نمیتواند دو تفنگ ترقهای برای این سریال فراهم کند. طبیعی بود در چنین شرایطی به دنبال اسپانسری باشیم که توان مهیا کردن تمام این امکانات را برای ما داشته باشد. در عین حال در پاسخ به سوال شما باید بگویم خود من از روز اول شرط کردم که تحت هیچ شرایطی، سازمان اوج نباید دخل و تصرفی در سریال داشته باشد. ما از ابتدای ساخت سریال پایتخت به کلیتی دست یافته بودیم و براین اساس پیش میرفتیم. شرط من این بود که هر نهادی که تخصیص بودجه برای سریال را به عهده میگیرد نباید در کلیت و اساسا روند و جزئیات سریال مداخله کند. ضمن این که این فصل از سریال پایتخت به نوعی خطشکنتر از سایر فصلهاست، طبعا اگر سازمانی مثل اوج میخواست به مداخله محتوایی دراین ارتباط بپردازد شاهد چنین خطشکنیهایی نبودیم.
باز هم ناچارم یکی دیگر از حواشیای که برای سریال به وجود آمده را با شما در میان بگذارم و آن این که برخی بر این باورند سازندگان سریال به نوعی در تبلیغ جاذبههای توریستی ترکیه نقش زیادی داشتهاند؟
میدانید ماجرا از چه قرار بود؟ رجب طیب اردوغان پولی را قبل از ساخت این فصل از سریال به من داد و از من خواهش کرد جاذبههای توریستی ترکیه را معرفی کنم، او به من گفت خواهشا مملکت ما را به ایران و جهان بشناسان چون داریم بیچاره میشویم!! واقعا از دوستانی که چنین بحثهایی را نسبت به سریال مطرح میکنند خواهش میکنم واقعبینانه نگاه کنند و این مساله را بپذیرند که ترکیه به دلیل ویژگیهای جغرافیایی، اجتماعی و فرهنگی احتیاجی به این کارها ندارد. مساله این است که ما این قدر بدبخت هستیم که نمیتوانیم زیباییهای کشورمان را نشان بدهیم. کما این که حین فیلمبرداری برخی میگفتند لوکیشنها متعلق به نوشهر است نه ترکیه.
به هر حال آن چه مسلم است این که همه گروه و عوامل سازنده پایتخت، تمام تلاش خود را کردند تا اثری متفاوت با آن چه تا امروز در تلویزیون نشان داده شده را به تصویر بکشند. ما تلاش کردهایم به مردم احترام بگذاریم و ساخت سریالی که مقبول آنها بوده و دراین سالها آن را پیگیری کردهاند را ادامه دهیم.
صرفنظر از حواشی و انتقاداتی که غالبا در فضای مجازی دست بهدست شده و حتما به گوش همه شما هم رسیده آیا حین ساخت این سریال با مشکل جدی مواجه شدید؟
نه، خوشبختانه گروه به رغم این که با پروژه سنگین و عظیمی به لحاظ قصه و جنس کار مواجه بود ولی خوب پیش رفت. میتوانم بگویم برآیند عملکرد ما در پایتخت۵ برای خودمان و بر اساس آمارها و شواهد برای مخاطبان تلویزیون راضیکننده و مطلوب بوده است. ما تمام تلاش خود را کردیم تا این سریال نزد مخاطبان مقبول بیفتد. اطمینان دارم هر کاری کامل نیست و نقیصههایی در آن وجود دارد، ما تلاش کردهایم اگر خدا عمری بدهد کار کمعیبی ارائه کنیم.»