آداب و سنت های عجیب و جالب قبایل بدوی هندی
علی رغم تمامی پیشرفت هایی که در عرصه ی تکنولوژی در قرن های اخیر صورت گرفته است اما هنوز بخش هایی از جوامع سراسر دنیا ترجیح می دهند که با همان روش ها و سنت های قدیمی خود زندگی کنند و این موضوع به دلیل بی خبری آن ها از تکنولوژی های مدرن و تاثیری که بر راحت شدن زندگی داشته، نیست. در واقع آن ها علی رغم آگاهی از تکنولوژی های پیشرفته ی امروزی و کارآیی آن ها همچنان ترجیح می دهند که با روش های قدیمی و سنتی خود زندگی کنند.
اگر چه اطلاعات نسبتاً کمی در مورد برخی از این قبایل بدوی در دست است اما برخی از آن ها نیز به راحتی در مورد سنت ها و قواعد زندگی خود با دیگران صحبت می کنند. برخی از سنت ها و قوانین این قبایل منطقی و قابل درک است اما برخی نیز کاملاً عجیب و غریب بنظر رسیده و شما را از طرز فکر این افراد شگفت زده خواهد کرد. در ادامه ی این مطلب قصد داریم شما را با آداب و سنت های عجیب رایج در میان ۷ قبیله ی ساکن کشور هند آشنا کنیم.
۱-قبیله سنتینلسی، جزایر آندامان
قبیله ی «سنتینلسی» (Sentinelese) که در مرز بین بنگلادش و هند زندگی می کنند یکی از بدوی ترین قبایلی است که در جهان زندگی می کنند. علاوه بر این که آن ها هیچ علاقه ای به در هم آمیختن با جوامع مدرن ندارند بلکه به شدت نیز در برابر این موضوع دیدگاه کاملاً سختگیرانه و غیردوستانه ای دارند. چیز زیادی نمی توان در مورد زندگی و سنت های این قبیله گفت زیرا ارتباط برقرار کردن با آن ها تقریباً غیرممکن است. تنها چیزی که در مورد این قبیله کشف شده این است که به شدت به سطل های قرمز رنگ علاقه دارند.
وقتی که گروهی از باستان شناسان موفق شدند بدون مورد هدف قرار گرفتن با تیر و کمان افراد این قبیله به آن ها نزدیک شوند، تعدادی سطل قرمز و سبز رنگ را با تعدادی خوک به آن ها هدیه دادند. افراد قبیله در اولین فرصت خوک ها را کشته و دفن کردند و در ادامه نیز سطل های سبز را جا گذاشته و تنها سطل های قرمز را با خود به درون جنگل بردند.
۲- قبیله جاراوا، جزایر آندامان
اگر چه مردم قبیله ی «جاراوا» (Jarawa ) به اندازه ی افراد قبیله ی سنتینلسی از زندگی مدرن متنفر نیستند اما همچنان روش های زندگی سنتی و باستانی خود را حفظ کرده اند. متاسفانه ساخت جاده در مسیر زندگی این قبیله باعث شده که جهانگردان و جوامع مدرن به محل زندگی آن ها هجوم ببرند. وقتی که پای رژیم غذایی به میان می آید افراد این قبیله عادات عجیبی دارند. آن ها از خوردن گوشت ماهی، خوک و دیگر حیوانات لذت می برند اما هیچ علاقه ای به شکار آهو ندارند. در حالی که در محل زندگی آن ها جمعیت زیادی از آهو زندگی می کند آن ها به هیچ وجه آهوها را شکار نمی کنند.
شاید آن ها آهو را مقدس می شمارند و به همین دلیل از کشتن آن خودداری می نمایند. همچنین این قبیله اسم کودکان را پس از رسیدن به دوران بلوغ تغییر می دهند. برای این کار مراسم بزرگی برپا شده و طی آن، پسران نوجوان باید یک خوک وحشی را شکار کرده و به افراد روستا تقدیم کند. دختران نیز بدن خود را با گل و لای، روغن خوک و صمغ درخت می پوشانند و سپس برای آن ها اسم های جدیدی انتخاب می شود. جالب این که افراد این قبیله از روش های سنتی مانند گیاهان دارویی خاص برای جلوگیری از بارداری استفاده می کنند.
۳- قبیله چنچو، آندرا پرادش
قبیله ی «چنچو» (Chenchu) گروهی هستند که اکثراً در آندرا پرادش هند زندگی کرده و به یک لهجه ی خاص از زبان «تلوگو» (Telugu) به نام «چنچو» صحبت می کنند. مردم این قبیله در مسائل عاشقانه در مقایسه با دیگر جوامع ساکن هند بسیار مدرن فکر می کنند. در واقع جوانان این قبیله آزادند با هر کسی که دوست دارند ازدواج کنند و هیچ فشاری از جانب والدین و یا جامعه در این زمینه به آن ها وارد نمی شود. البته در درون قبیله نیز ظبقات اجتماعی مختلفی وجود دارد که نباید ازدواجی بین آن ها رخ دهد و هر فرد معمولاً تنها در میان طبقه ی خاص خود آزاد به ازدواج است. علاوه بر این، بار دیگر برخلاف بسیاری از جوامع هندی، این قبیله دیدگاه مدرنی نسبت به مقوله ی طلاق دارد و زنان و مردان مطلقه به راحتی می توانند بار دیگر ازدواج کنند.
۴- قبیله بهیل، راجستان
قبیله «بهیل» (Bhil) یکی از بزرگ ترین قبایل در هند است که در حدود ۴۰ درصد از کل جمعیت ایالت راجستان از مردم این قبیله هستند. مردم این قبیله کاملاً مستقل بوده و روش ها و سنت های خاص خود را دارند. در این قبیله، برخلاف بسیاری دیگر از جوامع هندی، زنان آزادی بیشتری داشته و از حقوق مساوی با مردان برخوردار هستند. زنان نیز مانند مردان در مراسمات و جشن ها به کشیدن سیگار و نوشیدن نوشیدنی های خاص و گاه الکلی روی می آورند و کسی مانع آن ها در این زمینه نخواهد بود. از همه عجیب تر این که قانون چند همسری در مورد زنان قبیله وجود داشته و هر زن پس از اولین ازدواجش می تواند چندین همسر داشته باشد.
۵- قبیله سانتال، شرق هند
«سانتال ها» (Santhals) در بخش های شرقی کشور هند به ویژه بنگال غربی، اوریسا، جهارخند، بهار و آسام زندگی می کنند. آن ها ارتباطاتی زیادی با دیگر جوامع داشته و علاوه بر زبان اصلی سانتالی به چندین زبان دیگر نیز سخن می گویند. با این وجود زبان نوشتاری آن ها کاملاً جدید بوده و در سال ۱۹۲۵ تدوین شده است. اگر چه سانتال ها بی خدا نیستند اما علاقه ی نیز به پرستش بت ها و الهه ها ندارند. در واقع آن ها برخلاف دیگر ساکنان هند نه معبد دارند و نه بت و الهه برای پرستش و به جای آن خدایان و ارواح محلی را می پرستند. مردم این قبیله به شدت از ارواح می ترسند و برای دلجویی از ارواح دست به هر کاری می زنند، به ویژه قربانی کردن حیوانات.
۶- قبیله موندا، جهارخند
افراد قبیله ی «موندا» (Mundas) در جهارخند هند از نظر تعداد بسیار کم هستند اما ویژگی های جالب و متمایزی دارند. افراد این قبیله برای زندگی در داخل روستا یا مکان خاصی اجبار ندارند و آزادانه در زمینه های ورزشی، ادبی و سیاسی فعالیت دارند. نکته ی جالب در مورد این قبیله این است که هر کسی باید اسم خانوادگی خود را حفظ کند و نمی تواند آن را تغییر دهد. اسم خانوادگی هر شخصی از یک داستان و افسانه ی قدیمی در مورد نیاکان آن ها سرچشمه می گیرد.
۷- قبیله خاسی، مگالایا
قبیله «خاسی» (Khasi) یک قبیله ی کاملاً صلح جو و آرامش طلب است و اسمشان را از زبانی که به آن صحبت می کنند گرفته اند: زبان خاسی. اگر چه بسیاری از افراد قبیله از دین سنتی خود پیروی می کنند اما بسیاری از آن ها به ادیان بزرگ تری مانند اسلام و مسیحیت گرویده اند. از دیگر ویژگی های منحصر به فرد در این قبیله رواج مادرتباری در آن است،بدین معنا که کودکان قوانین خاندان مادران خود را پذیرفته و اسم خانوادگی مادر روی فرزندان گذاشته می شود. همچنین ارث به مادران می رسد و نه پدران. همچنین دختران در انتخاب همسر خود آزاد بوده و زنان نیز برای طلاق گرفتن از شوهران خود آزادی زیادی دارند.
در صورتی که زنی درخواست طلاق نماید درخواست او بدون قید و شرط مورد قبول قرار گرفته و تمامی فرزندان و مال و اموال خانواده از آنِ او خواهند بود. بعد از مرگ مادر، تمامی دارایی ها و اموال او به کوچک ترین دخترش خواهد رسید. مراسم طلاق نیز جالب است و در آن مرد ۵ سکه به همسر خود می دهد. زن نیز به همان اندازه به آن اضافه کرده و آن را پس خواهد داد. سپس این سکه ها به پیر روستا داده شده تا آن ها را دور بیندازد و بدین ترتیب این دو از هم جدا می شوند.