یکی از مجریان مشهور تلویزیون در اواسط دهه70 و اوایل دهه80 محمدحسینی بود. حسینی از طریق اجرای برنامهها و جُنگهای مختلف در شبکههای تهران و سه توانست به شهرت بسیاری دست پیدا کند. مدتی از مجری قد بلند سیما خبری نبود تا اینکه در سال84 خبر مهاجرت او از کشور رسانهای شد. به مرور، مجری سابق صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران در برنامههایی شرکت میکرد که سخنانی ساختارشکنانه درآنها مطرح میشدند و نهایتاً این روند به جایی رسید که حسینی به مدافعان حرم، مسوولان نظام و بسیاری از ارزشها مستقیماً توهین کرد. اقدامی که به بهانه نقد مشکلات کشور بود. آقای «مرتضی حسینی» برادر مجری سابق سیماست که اتفاقاً او هم در تلویزیون مجریگری میکند. البته مرتضی شهرت برادر بزرگترش را ندارد ولی با توجه به حواشی مهم محمد، فعالیتهایش با اما و اگرهایی روبهرو شده است.
نمیدانم ممنوعالکار هستم یا نه
هرکسی خطوط قرمزی دارد
مرتضی حسینی با اشاره به سایه رفتاربرادرش روی خودش، میگوید: این موضوع منحصر به من نیست و حتی از بزرگان کشور هم عزیزانی هستند که بستگانشان این مسائل را داشتهاند. فکر میکنم درکشور ما آنقدری دموکراسی باشد که این موضوعات مشکلی ایجاد نکنند. روزگاری برادر کسی بودم که عاشق، مؤمن، نمازخوان و بزرگ بود. من تاکنون درباره مساله برادرم با چند رسانه مصاحبه کردهام که آن را پخش نکردهاند.
هرکسی برای خودش خطوط قرمزی دارد ولی وقتی از من سوالی میشود، یا باید چاپلوسی کنم یا دردهایم را بگویم. حسینی با اشاره به کمپین موسوم به ریاستارت گفت: قطعاً بسیاری از رفتارهای برادر من غلط است. این که مسائل و مشکلات کشورش را بین غریبهها مطرح کند کار کاملاً نادرستی است. مسجد و بانک اموال عمومیاند و از پول بیتالمال ساخته شدهاند. پول ساخت مساجد را پدران ما دادهاند و من صد درصد با تخریب آنها مخالفم. البته اگر مثلاً از گرانیها انتقاد میکند با حرفش موافقم؛ این موافقت صرفاً محدود به او نیست حتی اگر دیگران هم بگویند حمایت میکنم.
با مخالف وطنم مخالفم
همه که فاسد نیستند
برادرم کثیفترین است ولی...
مرتضی حسینی در پایان گفت که شخصاً در گذشته برای حل مشکل برادرش پاپیش گذاشته. او مدعی است که کسی در این موضوع تحویلش نگرفته است: من سهم خودم را انجام دادهام. شخصاً به چهار مرجع مراجعه کردهام و خواستهام که مرا برای صحبت با برادرم واسطه کنند؛ نامههای این موضوع موجود است ولی متاسفانه هیچ کس مرا راه نداد. قصد داشتم که این ماجرا را کمی آرام کنم ولی هیچ کس قبول نکرد. برادر من امروز کثیفترین آدم است ولی شاید فردا متحول شد.
شاید اگر شما دراین قضیه قدم پیش بگذارید، ماجرا کلاً حل شود. فکر نکنید برادرم شرایط خوبی دارد. پولش را خوردهاند، بیکس و تنها شده است و صدها مساله دیگر. مدیران کم لطفی میکنند وگرنه من بردهان هرکسی که به اعتقاداتم توهین کند، مشت محکم میزنم. بازهم تاکید میکنم اگر نمایندهای از یک قشر، فاسد است نباید آن را به همه آنها تعمیم داد.