// ۱۷ مهر ۹۶ ، ۱۹:۴۷

در نزدیکی کرمان، محله‌ای به نام «سیدی» است و در کنار آن جاده‌ای قرار دارد، با دو روی کاملاً متضاد؛ در یک سمت باغی سرسبز و در سوی دیگرش زمینی خشک و بی‌آب و علف. کل آن منطقه به «باغ زردآلو» معروف است، اما گوشه‌هایی از آن، نه باغ دارد، نه زردآلو. آنچه می‌بینیم، فقر و آوارگی و تنگدستی است.
 
کودکانی که سمت خودرو می‌دوند تا شاید غذایی بگیرند، دختر نوجوانی که به دنبال شیرخشک برای خواهر کوچکش می‌گردد و بچه‌هایی که پابرهنه در میان زباله‌ها جست‌وجو می‌کنند تا شاید چیز به‌دردبخوری پیدا کنند، همه مؤید وجود فقری آشکار در این منطقه است. ساکنان، از حدود ۳۵ سال قبل بعد از یک نزاع خانوادگی ناچار به مهاجرت از استان هرمزگان شده‌اند و از آن زمان تا امروز، هنگام برداشت محصول به حوالی کرمان می‌روند تا به عنوان کارگران فصلی مشغول به کار شوند و با همان درآمد، کل سال را سر می‌کنند. اغلب آنها حتی شناسنامه هم ندارند و همین مسأله، محرومیت آنان را دوچندان کرده است.
 
آوارگی در باغ زردآلو! 
 
آوارگی در باغ زردآلو! 
 
آوارگی در باغ زردآلو! 
 
آوارگی در باغ زردآلو! 
 
آوارگی در باغ زردآلو! 
 
آوارگی در باغ زردآلو! 
 
آوارگی در باغ زردآلو! 
 
آوارگی در باغ زردآلو! 
 
آوارگی در باغ زردآلو! 
 
آوارگی در باغ زردآلو!
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.

دیدگاه ها  ۱

  1. محمد عـــــــرفان | ۱۷ آبان ۹۶ ، ۲۳:۳۱ | لینک
    دلم سوخت